دروغ‌گویی و علل آن در کودکان

صبح کابل
دروغ‌گویی و علل آن در کودکان

نویسنده: زهرا اکبری

یکی از انحرافاتی که موجب شکایت والدین از فرزندان خود می‌شود، درغ‌گویی است. اکثر والدین از این شکایت دارند که فرزندان‌شان با وجود این که از هیچ گونه رسیدگی در تربیت وی قصوری به عمل نمی‌آید، دروغ‌گو بار آمده یا مغلطه و اغراق می‌کنند. آنان از این بابت ناراحتند که آدم‌های متدینی استند، پرهیزگارند، دروغ نمی‌گویند، لقمه‌ی حرام نمی‌خورند و برای تربیت صحیح کودکان حتی‌المقدور از تمام امکانات تربیتی استفاده می‌کنند؛ او را از بچه‌های درغ‌گو و کم‌تربیت دور نگه می‌دارند و برای راست‌گویی تشویق می‌کنند؛ ولی با این وصف چرا باید فرزندشان درغ‌گو از آب درآید.

چرا بعضی از کودکان دروغ می‌گویند؟

دروغ‌گویی نیز مثل سایر انحرافات اخلاقی و عاطفی، خالی از علت نیست. عوامل و انگیزه‌ها استند که کودکان را در مسیر انحرافات قرار می‌دهند و یا برای سال‌های بعد و انحرافات عارضی در آنان ، زمینه‌سازی می‌کنند. بعضی از والدین با امتناع یکی دو تا از غرایز، خیال می‌کنند که کار تمام شده و از سایر مسائل غریزی کودکان غافل می‌مانند؛ در صورتی که اگر بخواهیم کودکان خود را با شخصیت مثبت و عالی به بار آوریم، باید همه‌ی استعدادهای مثبت آنان را پرورش داده و ضمن ایجاد هماهنگی بین استعدادهای مثبت، استعدادهای منفی را تضعیف و به سرحد انهدام بکشانیم و این کار با امتناع غرایز مثبت آنان از راه صحیح و انهدام یا هدایت غرایز منفی امکان‌پذیر می‌باشد.

با غرایز، چهار گونه رفتار می‌توانیم داشته باشیم. اقناع غریزه در حد امکان و به صورت معمولی، سرکوب غریزه، تعریف غریزه و تصعید غریزه. حال ببینیم که با کودکان خود چه کرده‌ایم؟ آیا به راستی صالح و قادر بوده‌ایم که غرایز آنان را اقناع یا غرایز سرکوب و تعریف‌شده‌ی‌شان را هدایت کنیم؟

ناتوانی یکی از علل دروغ‌گویی

دروغ‌گویی مثل سایر انحرافات اخلاقی و عاطفی، علل و انگیزه‌هایی دارد که یکی از آن‌ها ناتوانی می‌باشد. وقتی که شما کودک را با ترس مسایل موهوم، در منزل در حال اسارت و به صورت زندانی نگه داشته‌اید و آزادی‌های او را ندانسته از دستش می‌گیرید و همراه خشونت‌هایی که از خود بروز می‌دهید او را در احساس عجز و ناتوانی غوطه‌ور می‌سازید، ناچار است که از دست شما و ستم‌کاری‌هایی که به وی روا می‌دارید، بگریزد و امیال و غرایز خود را به نوعی و به هر نحو ممکن ارضا کند و برای این کار ناگزیر است که در مقابل شما به دروغ متوسل شود.

ترس از والدین به‌عنوان یکی از علل دروغ‌گویی

بعضی از والدین رفتار خشونت‌باری با فرزندان خود دارند. به کوچک‌ترین بهانه آن‌ها را کتک می‌زنند در مقابل دیگران پرخاش و تحقیرشان می‌کنند؛ به خیال این که با خشونت و پرخاش و تنبیه و نیش زبان، خواهند توانست جلو انحرافات روانی کودک را بگیرند. این گونه خانواده‌ها علاوه بر این که نمی‌توانند کار مثبتی به‌عنوان کامل بازدارنده از انحرافات در تربیت کودک خود انجام دهند، بلکه باعث می‌شوند ترس کودک به تدریج ریخته و کارهای خلاف خود را با جرأت و جسارت بیشتری انجام دهد. کودک به خاطر ترس از کتک خوردن و خشونت‌های والدین، کم‌کم از آنان فاصله گرفته و خود را جدا احساس می‌کند و گاه گاه در بعضی از موارد متوسل به دروغ می‌شود؛ زیرا احساس می‌کند که اگر راست بگوید والدین در اثر عصبانیت کتکش خواهند زد. چوب اجبار و خشونت را کنار بمانید و بگذارید کودک‌تان با داشتن کمی آزادی عمل و احساس استقلال خود را فرد محترمی در اجتماع خانوادگی به حساب آورد. دیگر در این صورت لزومی ندارد که او با دروغ گفتن به خانواده‌ی خود خیانت کرده باشد.

خودنمایی یکی از علل دروغ‌گویی

بعضی از کودکان به خاطر خودنمایی متوسل به دروغ می‌شوند. این‌ها کودکانی استند که مورد توجه والدین و اطرافیان قرار نمی‌گیرند؛ هر کاری می‌کنند کسی نیست که مشوق‌شان باشد و به حساب‌شان بیاورد و یا لااقل بفهمد که آنان چه کاری می‌کنند و چه می‌گویند و چه می‌خواهند. پدر یا مادر به علت گرفتاری‌های شغلی یا مشکلات خانوادگی کاری به کار آنان ندارند و گوش‌شان به حرف آنان بدهکار نیست و اطرافیان نیز به خاطر این که در کار دیگران مداخله‌ای نکرده باشند و یه به خاطر سایر ملاحظات، کاری به کار کودکان دیگر ندارند.

 آنچه که مسلم است این‌ها همه به خاطر خودنمایی و جلب توجه والدین و اطرافیانی است که اعتنایی به کودک ندارند؛ بنابراین، بهتر است کودکان را محترم بدانیم، به حرفهای آن‌ها هر چند که بی‌جا و بی‌موقع هم باشد گوش فرا دهیم. کارهایی را که هر چند به ظاهر کوچک انجام می‌دهند به دید تحسین و تکریم بنگریم. مشوق‌شان باشیم تا بعدها کارهای بزرگتر و بهتری انجام دهند و هرازگاهی به مناسبت‌های مختلف در پیش دیگران تعریف و تمجیدشان کنیم.