بازار داغ «تئوری‌های توطئه» در مورد ویروس کرونا در ایتالیا

صبح کابل
بازار داغ «تئوری‌های توطئه» در مورد ویروس کرونا در ایتالیا

نویسنده: امین وحیدی، فیلم‌ساز افغانستانی مقیم ایتالیا

قسمت آخر

در این‌جا به چند «تئوری توطئه» در مورد ویروس کرونا که در شبکه‌های اجتماعی در بین مردم ایتالیا در این روزها رد و بدل می‌شوند، می‌پردازم.

۱) ویروس کرونا توطئه‌ی مخوف حلقه بیلدربرگ:

هم‌دستی «گروه بیلدربرگ» با سیستم‌های مالی جهان که در اختیار آن است، برای کشتن و از بین بردن سال‌مندان بیش از ۶۵ سال، به خاطر کم‌بود منابع بشری، به دنبال تغییرات گسترده‌ی اقلیمی در جهان که نمونه‌های اولیه‌ی آن ازجمله آتش‌سوزی وسیع و طولانی در آسترالیا، آتش‌سوزی‌های وسیع در جنگل‌های آمازون در قلب امریکای لاتین، ذوب شدن گسترده‌ی یخچال‌های قطب شمال، هجوم صدها میلیون ملخ در کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا و…

از قراری که این ویروس تا کنون بیش‌تر کهن‌سالان را به کام مرگ فرستاده، خیلی‌هایی که کنج‌کاو اند و به تئوری‌های توطئه گوش می‌دهند، آن را به «گروه بیلدربرگ» ربط می‌دهند و معتقدند که این گروه متشکل از (حدودن) ۱۵۰ نفری از نخبه‌گان جهان که همه‌ساله به صورت مخفی و سری نشستی را دایر می‌کنند و بدون حضور رسانه‌ها، در باره‌ی سرنوشت بشر تصمیم می‌گیرند، این ویروس را برای خالی کردن جهان از افراد بالای ۶۵ سال تهیه دیده اند تا سالم‌ندانی را که دیگر برای جهان کارآیی مادی ندارند را، رخصت کنند. دلیلی را که این تئوری می‌گوید، تغییرات گسترده‌ی اقلیمی از جمله گرمایش زمین و به دنبال آن کم‌بود منابع بشری در سال‌های پیش رو، منافع این گروه را به خطر می‌اندازد. از سویی بنا به گزارش‌هایی تأییدنشده در بعضی رسانه‌های جهان، جمعیت مهاجر یا جابه جا شده در کل جهان که اکنون به  ۲۲ میلیون و اندی می‌رسد، ممکن تا پانزده سال آینده، گروه دیگری به عنوان مهاجران اقلیمی به آن اضافه شود و شمار آن ممکن به ۵۰ میلیون برسد؛ مهاجرانی که ممکن از پیش‌رفته‌ترین کشورهای جهان باشند؛ اما کشور شان به دلیل تغییرات اقلیمی، دیگر جای مناسبی برای زندگی نیست.

 قابل یادآوری است که «حلقه‌ی بیلدربرگ»، از افراد بانفوذ و یا با سرمایه‌ی گسترده از کشورهای مختلف جهان، خصوصا اروپا و امریکای شمالی تشکیل شده است. در ایتالیا کتاب‌های مختلفی در باره‌ی این گروه نوشته یا ترجمه شده است؛ اما به دلیلی که ممکن بسیاری از اعضای «حلقه‌ی بیلدربرگ” خود در رده‌ی همین گروه سنی قرار بگیرند و چطور ممکن باشد چنین تصمیمی گرفته باشند، این نظریه‌ی توطئه کمی ضعیف به نظر می‌رسد.

۲) توطئه‌ی شرکت‌های کلان داروسازی جهان

همان‌طوری که در بعضی از کشورها، ابرهای مصنوعی می‌سازند و برای تغییرات اقلیمی به دستکاری آب و هوا می‌پردازند، تا باران یا برف مصنوعی تولید کنند، هواداران این تئوری، شرکت‌های کلان داروسازی جهان را متهم می‌کنند که خود ویروسی را ساخته اند تا با فروش واکسن و سایر وسائل و تجهیزات طبی؛ از جمله دارو و ژل و ماسک، منفعت شان را ده‌ها برابر بالا ببرند؛ آن هم در بدل خون انسان‌ها.

۳) سلاح کیمیایی- بیولوژیکی ساخت ایالات متحده‌ی امریکا

گروه دیگر، این نظریه‌ی توطئه را جا انداخته اند که ایالات متحده‌ی امریکا، به دلیل تغییرات جایگاهش در جهان که باعث ضعفش شده، نیاز به سازوکار و نظم نوینی دارد و راه اندازی این جنگ کیمیایی- بیولوژیکی توسط ویروس کرونا، تازه شروع آن است برای رقم زدن فصل جدید. این گروه معتقد است که امریکا، پس از شکست پی در پی در قضایای جهانی، از جمله در افغانستان، عراق، درم واجهه با ایران، در سوریه و درکل خاورمیانه، هم‌زمان با افزایش نفوذ تجاری چین در اروپا و دست‌اندازی‌های روسیه در کشورهای مختلف از جمله در اروپا، تا کنون هیچ کدام از این تحولات جهانی اخیر به نفع ایالات متحده‌ی امریکا نبوده است. به نظر این گروه، امریکا برای حفظ سلطه‌ی خود در جهان از آواخر جنگ سرد تا کنون، در هر دهه یک حادثه‌ی مهم را برنامه‌ریزی و اجرا کرده است؛ تا با آن تمام جهان را به نوعی درگیر کند و یا با خود بکشاند. این گروه، عمل‌کردهای نیم قرن اخیر امریکا را به صورت کلیات در دهه‌های مختلف به رخ می‌کشند تا ادعای شان را ثابت کنند. دهه‌ی شصت میلادی، راه‌اندازی برنامه‌ها و تخصیص بودجه‌های وسیعی برای پروپاگندای رویای امریکایی و شروع دهه‌ی اثبات برتری جهانی که با آن مبارزه علیه نظام‌های کمونیستی و سوسیالیستی جهان هم‌زمان با اوج جنگ ویتنام، در دهه‌ی هفتاد میلادی با وجود شکست از جنگ ویتنام، رسوایی واترگیت (نشان‌دهنده‌ی عدم پایبندی به سیاسیون امریکایی به هیچ گونه ارزش) حمایت گسترده از دیکتاتورهای امریکای لاتین، دهه‌ی هشتاد میلادی ساخت ویروس ایدز و نشر آن در سراسر جهان توسط امریکا، دهه‌ی نود میلادی، راه‌اندازی جنگ‌های خلیج و بنیان‌گذاری بنیادگرایی نوین در جهان، دراوایل دهه‌ی اول قرن بیست‌ویکم، تروریزم جهانی و در اواخردهه اول قرن بیست‌ویکم، بروز دادن بحران مالی و به شوکه کشاندن تمام جهان از پشت خود، در دهه‌ی دوم قرن بیست‌ویکم، ساخت داعش و حالا هم در نزدیکی شروع دهه‌ی سوم قرن بیست‌ویکم ویروس کرونا، همه و همه نظر به این تئوری توطئه، ساخته و پلان‌شده‌ توسط ایالات متحده‌ی امریکا است.

گرچند کلی‌گویی‌های این تئوری توطئه در ایتالیا، بی‌ربط به سابقه‌ی قوی سوسیالیزم در این کشور نیست؛ اما دلیل دیگر این نگاه نسبت به امریکایی‌ها، وجود ده‌ها پایگاه خرد و کلان نظامی – هوایی امریکایی درخاک ایتالیا است -که بعضی آمار، تعداد آن را ۱۱۳ و بعضی‌ها هم ۱۰۷ پایگاه خرد و کلان با حدود جمعا۱۵,۴۷۸  پرسونل خوانده اند- که وجود این پایگاه‌ها، پس از شکست فاشیزم ایتالیا در جنگ جهانی دوم، از سوی امریکا منحیث نجات‌دهنده‌ی ایتالیا از شر فاشیزم بر این کشور تحمیل شده است. هم‌زمان شدن شیوع ویروس کرونا با مشخصات مشابه درکرویای جنوبی و ایتالیا که هر دو دارای پایگاه‌های متعدد نظامی امریکایی استند، این نظریه توطئه را بیش‌تر در بین مردم تقویت کرده است که امریکایی‌ها از پایگاه‌های خود در ایتالیا این ویروس‌ها را در فضا نشر کرده اند. این نظریه‌پردازان معتقدند، فاصله‌ای که در سال‌های اخیر بین امریکا و قدرت‌های هم‌پیمان اروپایی آن ایجاد شده و در حال بیشتر شدن است، از دید امریکایی‌ها نیاز به تغییر دارد و این تغییر باید با دگرگونی کلی نظم جهانی به وجود بیاید که هم‌چنان برتری جایگاه امریکا را بر متحدانش تضمین کند. آزادی‌های بیش از حد فردی و تضمین سخت قانونی از حریم خصوصی، نظام‌های سوسیال دموکرات با رفاه اجتماعی وسیع که در اروپا وجود دارند و کتله‌ی وسیع مردم به گونه‌ی سوسیالیتی گرچند زیر نظام‌هایی به نام لیبرال زندگی می‌کنند، باید با هراس مهار شود و این هراس و پدیده‌ی جدید، در واقع پپام‌آور نظم نوین جهان باشد. شکل‌گیری جنبش جلیقه‌زردها در فرانسه که دولت فرانسه را به زانو نشاند، جنبش خودجوش میلیونی‌ای چون ماهیان ساردین در ایتالیا که احزاب راست‌گرای این کشور را خفه کرد و به چالش کشید، تمایل نشان دادن نسل جوان امریکایی به حرف‌ها و وعده‌های برنی سندرز، نامزد دموکرات چپ‌گرای امریکا، (به عقیده‌ی این نظریه‌پردازان)، برای امریکا هشدار و افسارگسیختگی جوامع امروزی شمرده می‌شود و هرچه زودتر باید جلو آن گرفته شود.

نظر به این تئوری، گرچند شاید امریکا با ویروس کرونا چندین هزار تلفات هم داشته باشد؛ اما این کشور جهان‌گشا، برای پیاده کردن هر پلان بزرگش، همیشه قربانی انسانی را در نظرگرفته است.

۴) ویروس کرونا ساخت چین با هدف تهدید منافع امریکا

در هفته‌های اول شیوع ویروس کرونا در چین، نفرت نژادی علیه چینیان در سراسر جهان، خصوصن در اروپا به صورت روزافزون افزایش یافت. به ویژه، پس از آن که ویروس به نوعی خفاش یا شاپرک چرمی ربط داده شد که در بازارهای حیوانات شهر ووهان در چین فروخته و در بعضی رستوارن‌ها، پخته می‌شده؛ اما پس از آن که جمهوری خلق چین، ظاهرا در مقابله با این ویروس پیروز پیکار اعلام شد، این تئوری توطئه نیز بالا گرفت که شاید خود چینی‌ها این ویروس را منحیث سلاح بیولوژیکی-کیمیایی ساخته و برای صدور به سایر کشورها، خصوصا امریکا از آن استفاده کرده باشند. این تئوری، زمانی بیش‌تر نشر و دست به دست شد که نام داکترچارلز لیبر امریکایی، محقق دانشگاه هاروارد و آمر لابراتور کیمیایی – بیلولوزیکی دانشگاه هاروارد، با آزمایش‌گاه فوق سری ووهان گره خورد و بازار این تئوری توطئه را گرم ترکرد.

این تئوری زمانی کمی باورپذیرتر شد که غول چینی خرید و فروش آنلاین رقیب سرسخت آمازون امریکایی در چین و کشورهای آسیایی، شرکت «علی بابا»ی چینی، زیر نام کمک به کشورهای آسیب‌زده از ویروس کرونا، برای اولین بار پا در کشورهای مختلف از جمله افغانستان گذاشت و به گونه‌ی غیر مستقیم محصولاتش را به معرفی گرفت.  از جمله دیگر مسأله‌ای که می‌تواند این تئوری را تا جایی تقویت کند، خانه‌نشینی اجباری شیوع کرونا و نیازمندی جمعیت زیاد مردم دنیا به انترنت و محصولات انترنتی‌ای که در بعضی رشته‌ها ایجاب می‌کند، سرعت و کیفیت خیلی بالا باشد؛ از جمله کار از راه دور، برگزاری دوره‌های مکتب و دانشگاه از راه دور، برگزاری کنفرانس‌های جمعی و ویبینارها که این نیازمندی با وصل تیکنالوژی نسل پنجم انترنت یا G5 است که در آن، شرکت «هواوی» چینی در سطح جهانی دست بالایی دارد و تا کنون کشورهای مختلف اروپایی که قصد زیرساخت‌سازی پروژه‌‌ی نسل پنجم با هم‌کاری چین را داشته اند، از طرف ایالات متحده امریکا تهدید شده اند تا در چنین پروژه‌ی مهمی، به جمهوری خلق چین اتکا نکنند. موضوع دیگری که این تئوری را تقویت می‌کند، ضعف سیستم درمانی ایالات متحده‌ی امریکا است که هزینه‌ی سنگینی برای شهروندانش دارد و بنا بر آمار، حداقل ده درصد جمعیت امریکایی‌ها حتا بیمه‌ی درمانی ندارند و این امر آسیب‌پذیری امریکا را از بابت نارضایتی شهروندانش بیش‌تر می‌کند. نظر به این تئوری، چین در واقع با این ویروس به جنگ انتقام از ایالات متحده‌ی امریکا می‌رود؛ انتقام سخت از جنگ تجاری و وضع تعرفه‌های هنگفت.

۵) ویروس کرونا ساخت روسیه با هدف تهدید کردن ایالات متحده‌ی امریکا و فروپاشی اقتصاد اتحادیه‌ی اروپا

این تئوری توطئه با نشان دادن ترس سیاست‌مداران اروپایی از زخم خوردن از روس‌ها، با یادآوری زورگویی پوتین در قضایای الحاق کریمیه، ماجرای مسموم کردن جاسوس روسی بریتانیا و در یکی دو سال اخیر، نزدیکی احزاب راست‌گرای افراطی اروپایی به روسیه و مخالفت آن‌ها با انسجام اتحادیه‌ی اروپا را گوش‌زد می‌کند. حزب لیگا نارد در ایتالیا، حزب جبهه ملی در فرانسه و حزب فیدس در مجارستان، نمونه‌های احزاب علاقه‌مند به روسیه استند و زنگ خطری را در اتحادیه‌ی اروپا مبنی بر دست‌اندازی روس‌ها در مسائل داخل اتحادیه‌ی اروپا روشن می‌کند؛ این ترس، خصوصا پس از آوازه‌ی دست داشتن روس‌ها در نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۶ ایالات متحده‌‎ی امریکا و نقش نزدیک روس‌ها با ترامپ به اندام اروپاییان لرزه انداخته است.

در رسانه‌های دیداری-شنیداری ایتالیا، کلیپ‌های اخطاری در مورد تفکیک اخبار واقعی و دروغی به صورت مکرر به نشر می‌رسن که غیر مستقیم، منظور شان از توطئه‌چینان روسی است. چندی پیش، در یکی از رسانه‌های معتبر ایتالیا، خبری از توطئه‌چینی روس‌ها به جمع خبرها پیوست. در این گزارش آمده است که ترول‌های روسی، کوشش دارند اخبار جعلی،  دست‌کاری‌شده  و گمراه‌کننده‌ای را در مورد کرونا به خورد رسانه‌های اجتماعی سراسر اروپا بدهند. شیوع نه چندان زیاد ویروس کرونا در روسیه هم این تئوری را تقویت می‌کند.

کتاب ها و فیلم‌هایی که شیوع بیماری‌های جهان‌گیر را پیش‌بینی کرده اند

تئوری‌های توطئه‌ای که در بالا ذکر شد، این روزها رسانه‌های اجتماعی ایتالیا را درگیر کرده است. گرچند بعضی‌های شان زیاد دلایل معقولی را با خود ندارند؛ اما زمانی که شباهت‌هایی بین وضعیت امروز و پیش‌گویی‌هایی در مورد ویروس کرونا در بعضی از کتاب‌های سال‌های گذشته دیده می‌شود، این تئوری‌ها را باور‌پذیرتر می‌کند؛ مثلا در کتاب جنایی-تریلر «چشم‌های تاریکی» Eyes of Darkness  نوشته‌ی دین کونتز Dean Koontz چاپ سال ۱۹۸۱ در باره ویروسی فراگیر با نام «ووهان ۴۰۰» گفته است، ویروسی که از شهر ووهان چین به سایر شهرها پخش می‌شود. یا کتاب اسرارآمیز دیگری چاپ ۲۰۰۸ با عنوان «آخرین روزها» یا End of Days نوشته سیلویا براون Sylvia Browne پیش‌گوی امریکایی که خیلی از پیش‌گویی‌هایش دروغ از آب بیرون شده؛ اما پیش‌گویی‌اش در بار‌ه‌ی شیوع جهانی مرض شبیه سینه‌بغل در سراسر دنیا در سال ۲۰۲۰ درست از آب برآمده است که با شیوع امروزی ویروس کرونا مطابقت دارد.

در زمینه‌ی شیوع بیماری‌های فراگیر جهانی، فیلم‌هایی هم ساخته شده است که حداقل سه تای آن، با شرایط امروز بشر مشابهت دارد. این فیلم‌ها گرچند با فانتزی و خیالپردازی ساخته شده است؛ اما با آن هم نشان‌دهنده‌ی درگیری ذهنی بشر با موضوغ شیوع بیماری‌های فراگیر و تهدیدکننده است. فیلم Outbreak ساخته‌ی کارگردان نام‌دار آلمانی هالییود «ولفگانگ پیترسون» محصول سال ۱۹۹۵ با بازی داستین هافمن، فیلم جالبی است که شیوع بیماری آبولا- گونه‌ای را به تصویر می‌کشد. فیلم هالیوودی Contagion ساخته‌ی استیون سادربرگ، محصول سال ۲۰۱۱ هم فیلم زیبا و هیجانی‌ای است و فیلم سومی هم فیلم معروف کوریایی به عنوان The Flu محصول سال ۲۰۱۳ است که هر سه فیلم، مسأله‌ی شیوع یک بیماری را به صورت آخرالزمانی به تصویر کشیده اند.

خلاصه‌ی کلام، این ویروس جهان‌گشا و فراگیر، هر چه باشد، تا کنون با وجود کشتار کمش نسبت به امراض کشنده‌ی دیگر، حتا نسبت به تعداد قربانیان یک روزه‌ی حوادث ترافیکی جهان -۳۷۰۰ نفر در روز در سراسر جهان- یا قربانیان جرایم جنایی و قتل در سراسر جهان -سالانه بیش از۴۰۰ هزار نفر-، ولی باز هم وحشتی که راه انداخته است، تأمل‌برانگیزاست.

بعضی‌ها معتقدند، این وحشت انسان‌ساز است و بعضی‌ها هم می‌گویند، این وحشت همگانی ویروس کرونا انسان‌کش است وانسان‌سوز.

اما در پهلوی چهره‌ی زشت و منفورش برای بشر امروزی، این ویروس کرونا از خوبی‌هایی هم برای کره‌ی زمین برخوردار بوده است؛ اول این که وضعیت آب و هوا از نگاه آلودگی در بسیاری از شهرهای کلان جهان بهتر شده است، دوم این که تجمل‌گرایی به مینیمال‌گرایی تبدیل، مصرف‌گرایی و افراط در تخریب منابع طبیعی کمتر شده، انسان‌ها فرصت بیش‌تر برای اندیشیدن یافته اند و فرصت با هم بودن و از حضور عزیزان و اعضای فامیل لذت بردن را بهتر تجربه می‌کنند .

شاید این درست‌ترین نظر در مورد کرونا باشد که بعضی‌‌ها می‌گویند: «این ویروس در واقع خشم طبیعت است که با بی‌زبانی از انسان خودخواه، زیاده‌رو و ظالم انتقام می‌گیرد و انسان را به جایگاه اصلی‌اش باز می‌گرداند.»