توانایی و تسلط بی‌نظیر آنتون چِخوف به داستان کوتاه!

اسدلله جعفری (پژمان)
توانایی و تسلط بی‌نظیر آنتون چِخوف به داستان کوتاه!

توضیح عکس: مجموعه «پنجاه و دو داستان» اثر از آنتون چخوف

نویسنده: باب بلیزدل

مترجم: اسدالله جعفری (پژمان)

روزنامه کریسچن‌ساینس‌مانیتور: ۶ می؛ ۲۰۲۰

آری! اگر شما در مقابل قفسه‌ای از داستان‌های این داستان‌نویس روسی که به زبان انگلیسی ترجمه شده است توقف؛ تردید؛ تامل و تعلل کنید کاملاً قابل درک است. کدام؟ «جنایت و مکافات»؟ کدام؟ «آنا کارنینا؟». بنابراین؛ کدام داستان‌های آنتون چخوف؟ آیا جدیدترین‌های این داستان‌ها از بهترین‌های این داستان‌ها نشعت می‌گیرند؟ و یا آنهایی‌که در زمان حیات داستان‌نویس آقای چِخوف منتشر شده‌اند، بهترین داستان‌هایی است که باید به سراغ آنان رفت و چگونه؟

با این‌حال؛ صد سال پیش خانم «کنستانس گارنت» انتخاب ترجمه‌ داستان‌های از آقای چخوف را برای عموم خوانندگان و هواداران انگلیسی‌زبان و انگلیسی‌فهم چه آسان کرد!. زیرا پیش آز آن؛ تنها تعداد انگشت‌شماری از داستان‌ها و افسانه‌های آقای چخوف به زبان انگلیسی موجود و قابل دسترس بود. بنابراین؛ خانم کنستانس گارنت در حدود شش سال، ۲۰۱ داستان و افسانه‌های چخوف را از زبان روسی به زبان انگلیسی ترجمه و برگردان کرد. از جمله تقریباً همه‌ی داستان‌هایی که چخوف بین سال‌های ۱۸۸۶ تا ۱۹۰۴ میلادی زمانی‌که او در سن ۲۰ سالگی بود و این آثار پیش از مرگش توسط خانم گارنت ترجمه شده بود.

بدین‌ترتیب؛ گارنت تقریباً همه‌ی آثار و ترجمه داستان‌های کُمدی خود را پشت سر گذاشت و نادیده گرفت. اما در غیر این صورت او به خودش اندکی زحمت هم نمی‌داد که به زمان‌بندی و یا زمان‌شناسی پایبند باشد. مهم‌تر از همه؛ گارنت عزیز ۱۳جلد از آثار ترجمه خود را به روشی که یک گلفروش می‌توانست، ترتیب داد خوانندگان و مخاطبانش را به طور سیل‌آسا به وجد آورد و غافلگیر کرد. در حالی‌که خانم کنستانس گارنت مترجم مورد علاقه همه خوانندگان و منتقدان نیست؛ اما او از میان هزاران مترجم بهترین مترجم مورد علاقه منست که در این جهان عشق می‌آفریند!

بدین‌سان؛ دانش‌آموزان زبان روسی معمولاً قبل از این‌که با دیگر غول‌های ادبی و داستانی ملاقات کنند در اولویت با چخوف ملاقات می‌کنند. این موضوع تا حدی به این دلیل است که زبان داستانی و رمانی چخوف دوستانه‌تر و آسان‌تر به نظر می‌رسد؛ اما تا حدودی به این دلیل نیز می‌باشد که پاداش افهام و تفهیم و درک و فهم داستان‌های آنتون چخوف برای بسیاری از خوانندگان و مخاطبان‌اش تقریباً آسان، مجذوب‌کننده و فوری است. آری! صدای آبوگین از شدت آشفتگی و سراسیمگی میلرزید؛ آری! «این لرزش‌ها در آن لحن مجاب و اقناعی بیش‌تری نسبت به کلماتش داشت». با این‌حال؛ ما در زبان روسی می‌توانیم صداهای پر جنب و جوش و ملایم چخوف را از طریق داستان‌هایش بشنویم، با آواهای داستانی او عشق بروزیم و لذت ببریم. موضوعات مانند روشن‌گری؛ لذت روحی و تفکری؛ سرگرمی و همدردی او را با شخصیت‌هایی داستانی‌که هنوز نمی‌دانند چه چیزی به آن‌ها آسیب‌زده است تشخیص دهیم. درود و سپاس بی‌کران به مترجمان عزیزی که توانستند و می‌توانند روح، روان، تخیل و مفهومی از حس ادبیات خارجی و کلاسیک را به ما منتقل کنند!. بنابراین؛ این مترجمان از اعماق قلوب‌شان در این عرصه‌های ادبی و داستانی چه جان‌فشانی‌های کردند. از این‌رو؛ من به عنوان یک روزنامه‌نگار در روزنامه ساینس مانیتور از بابت تمام ایثارگری‌ها و فدکاری‌های این مترجمان ورزیده و شگفت‌انگیز که در زمینه‌های مختلف ادبی و داستانی عشق آفریدند و برای عاشقان داستان، داستانی‌های از داستان‌نویسان دنیا را به ارمغان آوردند خالصانه و خاشعانه سپاس‌گزارم.

آقای ریچارد پیویر و خانم لاریسا ولوخونسکی مشهورترین مترجمان از زبان روسی به انگلیسی هستند. این دو مترجم ورزیده کتبی با وجود که مترجم هستند، باهم‌دیگر عاشق؛ هم‌دم و هم‌سفر نیز هستند. تا کنون میلیون‌ها نفر در دنیا آثار ترجمه‌های کلاسیک و داستانی آن‌ها را از زبان روسی به انگلیسی از جمله افراد معروف ادبی و داستانی مانند پوشکین و پاسترناک خوانده‌اند. این دو مترجم؛ سال‌ها پیش، داستان‌ها و رمان‌های آنتون چخوف و مجموعه‌ای از بهترین آثار او را و هم‌چنان (معروف‌ترین) داستان‌های کوتاه او را نیز ترجمه کردند. از آن جمله؛ مجموعه‌ی «پنجاه و دو داستان» بیش‌تر شبیه به یک لایۀ خروجی فیلم است. این مجوعه داستانی شامل ۱۱ داستان از سری داستان‌های کمدی آنتون چخوف از سال‌های ۱۸۸۳ تا ۱۸۸۵ میلادی است. بدین‌ترتیب؛ حداقل نصف دیگری از این مجموعه دربرگرندۀ از داستان‌های «B یا B مثبت» او است. با این‌حال؛ (تمام داستان‌های آنتون جخوف به جز دو موردِ جزئی و بی‌اهمیت آن، متباقی همه‌ی‌شان به زبان انگلیسی ترجمه و منتشر شده است).

در حالی‌که خانم گارنت لحن‌نگاری و صدای قشنگی در ترجمه داستان داشته است، و این لحن و صدا با آوایی داستانی آنتون چخوف رسا و رساتر می‌شود و در نهایت مستمعین و مخاطبانش را به ارتعاش و رقصیدن می‌آورد. بنابراین؛ آقای پیویر و خانم ولوخونسکی مدت ها است در پاریس کنارهم زندگی می‌کنند. این دو زوج عاشق با ترجمه‌های خارق‌القاده و مجذوب‌کننده‌اش مخاطبان انگلیسی بومی و اصیل را در دنیا مجنون و شیدا کرده‌اند. گاهی اوقات؛ زبان در ترجمه‌ها ساده، طبیعی و صیقل نخورده به نظر می رسد؛ اما وقتی که با شواهد و مستنداتی از عبارت‌های زبان روسی سر بخوریم، صرف و نحو؛ بدیع و بیان؛ ترکیبات و عملکردهای انگلیسی اصیل و بومی را نادیده می‌گیرد. با این وجود؛ (بدترین مثال ممکن است این نمونه باشد: «اگر شما هزاران فرسخ‌ در این دنیای لعنتی از آدم‌های خوب و بد فاصله داشته باشید، بازهم کنارهم قوی و دلپذیر هستید. اما یک روزی همه‌ی این آدم‌ها توسط شما به عنوان پیش‌خدمت، فراش و حمال استخدام می‌شوند». آیا دیگر چه می‌خواهید؟)

با این‌حال؛ آنتون چخوف در زمینه‌های داستانی آنقدر قوی بوده است، حتا ترجمه‌های بی‌حس، بی‌الهام و ملال‌آور هم نمی‌توانند شخصیت داستانی او را خراب و خدشه‌دار کنند. بنابراین؛ هرکسی‌که فکر می‌کند و می‌خواهد‌که داستان و داستان کوتاه بنویسد، باید داستان‌های کوتاهِ آقای آنتون چخوف را به طور عاشقانه و مشتاقانه بخوانند. اول این‌که؛ چون‌ داستان‌هایش لذت‌بخش، آموزنده و اقناع‌کننده است. دوم این‌که؛ زیرا داستان‌هایش مزاج، رفتارهای روحی و اخلاقی آدم‌ها را در مسیرهای بهتری هدایت می‌کند. و در نهایت؛ برهان دیگرش این است که بیش از هر نویسنده دیگری بر روی داستان‌های کوتاهِ ادبی و کلاسیک در دنیا تأثیر گذاشته است.

اگر شما تاکنون داستان‌های آنتون چخوف را نخوانده‌اید و یا تازه از ابتدای مجموعه «پنجاه و دو داستان» شروع کرده‌اید. با این‌حال؛ من شما را سرزنش نکرده و مقصر نمی‌دانم؛ زیرا شما نمی‌دانید این همه هیاهوی و آشوب در این دنیایی لعنتی برای چیست. و یا شما در اول باید مجموعه‌ی هر مترجم دیگری را بخوانید. (مانند ترجمه «زیبایی‌ها و داستان‌های‌لاینفک» اثر از نیکلاس پاسترناک، این داستان‌ها بسیار زیبا و آفریننده است. بنابراین؛ اکثر آثار ترجمه خانم گارنت به صورت آنلاین و رایگان قابل دسترس است) و یا هم این‌که برصفحات این کتاب داستانی به نام مجموعه‌ی «پنجاه و دو داستان» بوسه بزنید و سپس شروع به خواندن‌اش بکنید.

بدین‌ترتیب؛ در عرض چهار و یا پنج ساعت هیجان‌انگیز و نشاط‌‌آور؛ حداقل شما با ده‌ها داستان زیبا و فوالعاده روبه‌رو خواهید شد. سپس در نیمه اول صحنه‌های ناهموار با چشم‌انداز‌های شگفت‌آور مواجه خواهید شدید. جایی‌که چندین جواهر شگفت‌انگیزی در آن‌جا نهفته است. از جمله داستان‌های مانند «جادوگر»، «آگافیا»، «مردم پر دردسر» و «دشمنان» این عناوین در میان برخی از موارد کوچک‌تر می‌درخشند. بنابراین؛ این داستان‌هایی است که خود آنتون چخوف آن‌ها را در اکثری موارد از «آثار تکمیلی» خود حذف کرده است. در نتیجه؛ «آنا کارنینا؛ تولستوی و برث مرموزترین قهرمان ادبیات» هستند. آثار این‌ها همه ساله در ماه آگست توسط انتشارات پگاسوس چاپ و منتشر می‌شود. بنابراین؛ از جمله آنا کارنینا در حال حاضر زبان و ادبیات انگلیسی را در کینگزبوروف در دانشگاه سیتی نیویورک تدریس می‌کند.

یادداشت مترجم:

کنستانس کلارا گارنت یکی از مترجمان متخصص و ورزیدۀ بریتانیایی با گرایش داستان‌های کوتاه و کلاسیک از زبان روسی به انگلیسی در قرن نزدهم بود. او در سن ۸۴ سالگی بر اثر پیری و کهولت در شهر کنت انگلستان در گذشت. خانم گارنت یکی از اولین مترجمان آثار داستانی آنتون چخوف داستان‌نویس؛ نمایشنامه‌نویس و پزشک روسی بود. او اغلب بر ادبیات روسی متمرکز بود و برای مخاطبان انگلیسی‌زبان خود در دنیا از روسی به انگلیسی ترجمه می‌کرد. با این‌حال؛ مهم‌ترین آثار ترجمه وی از نویسندگان روسی مانند تولستوی؛ داستایوفسکی؛ تورگنیف؛ گونچاروف؛ استروفسکی و آنتون چخوف است. خانم گارنت در مجموع ۷۱ جلد کتاب از ادبیات روسی را به انگلیسی ترجمه کرده است که بسیاری از این آثار هنوز هم در دست چاپ است. متأسفانه؛ بسیاری از نویسندگان روسی از تلاش‌های بی‌وقفه و فداکارانه‌ی خانم گارنت در حوزه‌ی گسترش ادبیات روسی راضی نبودند.

کنستانس کلارا گارنت مترجم معاصر و برجسته بریتانیایی قرن نزدهم!

بنابراین؛ ولادیمیر نابوکوف منتقد صریح ترجمه‌های خانم گارنت در روسیه بود. ناباکوف بر این عقیده بود که گارنت اغلب واژه‌ها؛ جملات؛ اصطلاحات و مصطلحاتی را که درک نمی‌کند و یا هم درک نمی‌تواند از قلم می‌اندازد و حذف می‌کند. بدین‌ترتیب؛ ناباکوف گفته است ترجمه‌های خانم کلارا گارنت «خشک و غیرقابل تحمل است». با این‌حال؛ انتقاد ناباکوف از ترجمه‌های بانو گارنت را می‌توان در پرتوی ایده‌آل‌گرایی او در خصوص زن بودن مترجم در نظر گرفت. منتقد دیگری روسی‌تبار به نام جوزف برادسکی به طور صریح از ترجمه‌های گارنت به دلیل «محو صدای نویسندگان برجسته روسی» به شدت انتقاد داشت. دیوید فاستروالاس ترجمه‌های گارنت را به ‌عنوان «ویکتوریایی طاقت‌فرسا» مورد نقد قرار داده است. با این‌وجود؛ آثار و ترجمه‌های بانو کلارا گارنت مور تحسین و تمجید نویسندگان مانند جوزف کنراد و دی‌اچ لارنس نیز قرار گرفته است.