افزایش هم‌کاری‌های راهبردی چین و پاکستان و گسترش نفوذ چین در منطقه‌ی جنوب آسیا (۱۳۸۱ الی ۱۳۹۸ هـ ش)

محمدعمر محمدی
افزایش هم‌کاری‌های راهبردی چین و پاکستان و گسترش نفوذ چین در منطقه‌ی جنوب آسیا (۱۳۸۱ الی ۱۳۹۸ هـ ش)

قسمت چهارم- قسمت آخر 

۵-ساخت جت‌های جنگنده و ماهواره‌های چین در پاکستان

بر اساس طرح پیشنهاد اعلام نشده که توسط نیروی هوایی پاکستان و مقامات چینی تنظیم شده است، منطقه‌ی ویژه‌ی اقتصادی طبق طرح کریدور اقتصادی چین- پاکستان(CPEC)  در پاکستان ایجاد خواهد شد تا نسل جدیدی از جت‌های جنگنده تولید شود. برای اولین بار، سیستم‌های ناوبری، سیستم‌های رادار و سلاح‌های ویژه‌ی کشتی (onboard weapons) به طور مشترک توسط هر دو کشور در کارخانه‌های پاکستان ساخته خواهد شد. این طرح پیشنهادی، که توسط مقامات وزارت برنامه‌ریزی و توسعه تأیید شده است، همکاری فعلی چین و پاکستان در حوزه‌ی جنگنده‌ی JF-17 که در مجتمع هوائی نظامی‌کمرا (Kamra) واقع در ایالت پنجاب پاکستان مونتاژ می‌شود را، گسترش می‌دهد. جت‌های طراحی شده‌ی چینی، جایگزین جنگنده‌های F-16  ساخت امریکا که دست‌رسی به آن‌ها به دلیل تضعیف روابط اسلام آباد و واشنگتن دشوار شده است، خواهند شد. مقامات در اسلام آباد ابراز می‌کنند که اگر چه این برنامه‌ها در مراحل نهایی تأیید قرار دارد؛ اما انتظار می‌رود دولت فعلی این پروژه را تصویب کند. دیپلمات‌های غربی اظهار می‌دارند که پاکستان ویترینی برای سایر کشورهای جهان است که به دنبال انتقال ارتش خود از وابستگی به تجهیزات امریکایی و استفاده از تسلیحات چینی استند و به این دلیل، چین مخالف فروش چنین تسلیحات پیش‌رفته‌ای مانند موشک‌های بالستیک نیست – در حالی که ایالات متحده به متحدان خود مانند عربستان سعودی این تسلیحات را نمی‌فروشد- معامله‌ با پاکستان می‌تواند سرآغازی برای ورود تسلیحات چینی به بازار بزرگ‌تری در جهان اسلام باشد. (فرخی، ۱۳۹۶: ۱۵۴).

سال‌ها است که برخی از مهم‌ترین هماهنگی‌های نظامی‌ بین چین و پاکستان در حوزه‌ی هوایی ادامه یافته است.
تنها پیش از این که چین از طرح «کمربند و جاده» در سال ۲۰۱۳ پرده بردارد، قراردادی را در زمینه‌ی ساخت شبکه‌ای از ایستگاه‌های ماهواره‌ای در این کشور آسیای جنوبی با پاکستان امضا کرد تا به موجب آن، سیستم­ ناوبری بیدو  (Beidou)­را به عنوان جایگزینی برای شبکه‌ی GPS امریکا ایجاد کند. با نامیدن بخش شبکه‌ی ماهواره‌ای به عنوان «جاده‌ی ابریشم اطلاعاتی»،  در یک گزارش دولتی در سال ۲۰۱۵ از سوی دولت چین، بیدو به سرعت به جزء اصلی طرح کمربند و جاده تبدیل شد. اسکندریان،‌۱۳۹۷: ۲)

بیدو مانند GPS، عمل‌کردی غیر نظامی ‌و نظامی‌ دارد. اگر آزمایش آن در پاکستان به خوبی انجام شود، چین می‌تواند خدمات نظامی ‌بیدو را به کشورهای دیگر ارائه دهد، و یک بلوک از مللی که نظارت بر اقدامات نظامی‌ آن‌ها  برای ایالات متحده سخت‌تر خواهد بود، تشکیل دهد. تا سال ۲۰۲۰، تمام ۳۵ ماهواره برای این سیستم با همکاری سایر کشورهای طرح کمربند و جاده، در راستای تکمیل بیدو پرتاب خواهند شد. خانم موریوچی، عضو گروه تحقیقات ریکوردر فیوچر[۱]، اظهار داشت که «بیدو، به هر دلیلی که کاربران از آن استفاده کنند، (ردیابی غیر نظامی ‌برای یافتن مسیر خود به فروشگاه مواد غذایی و یا کاربردهای دولتی برای ایجاد هماهنگی در پرتاب موشک‌ها) این‌ها همه چیزهایی است که چین می‌تواند آن را پیگیری کند.» «و این مسئله‌ی قابل توجهی است؛ چرا که این دولت اقتدارگرا به تأمین‌کننده‌ی اصلی فناوری کشورهای متعددی در آسیا، افریقا و اروپا تبدیل خواهد شد.» پرتاب ماهواره‌های چین، برای پنتاگون شوم است. طبق گزارش پنتاگون که در ماه می ‌در کنگره منتشر شده است، ارتش چین «با وجود موضع عمومی ‌این کشور در برابر نظامی‌سازی فضا، هم‌چنان به تقویت قابلیت‌های نظامی ‌هوایی خود، از جمله توسعه‌ی بیدو و تسلیحات جدید ادامه می‌دهد. (تاتا، ۱۳۹۲: ۲).

۶-ابعاد گسترده‌ی همکاری چین و پاکستان در جنوب آسیا

توافق منعقد شده بین دو کشور چین و پاکستان در جنوب آسیا، یک توافق ۱۵ساله است و قرار است در این مدت دو کشور هم‌کاری­های گسترده‌ای را در زمینه‌های مختلف اقتصادی و سیاسی اجرایی کنند؛ از پتانسیل موجود در جنوب آسیا که دو کشور را به یکدیگر نزدیک می‌کند، استفاده کنند و  در زمینه‌ی بخش‌های اقتصادی، اجرای پروژه‌های زیرساختی و عمرانی، راه اندازی مراکز تولیدی، همکاری در توسعه‌ی بخش کشاورزی، همکاری در توسعه‌ی بخش گردش‌گری و هم‌چنین توافقات تجاری دوجانبه و پیمان پولی دوجانبه از جمله موارد این توافق گسترده محسوب می‌شوند. با این حال بر اساس جزئیات منتشر شده از توافق نهایی دو کشور در زمینه‌ی کریدور اقتصادی چین پاکستان، این توافق ابعاد بسیار زیادی دارد و تنها به موارد زیرساختی و حتا اقتصادی محدود نشده است. راه‌اندازی سیستم‌های ارتباطی انترنتی، همکاری در بخش‌های قانون‌گذاری، همکاری در زمینه‌ی مدیریت ترافیک و بازارها و راه‌اندازی شبکه‌های تلویزیونی چینی در پاکستان به منظور اشاعه‌ی فرهنگ چینی نیز بخش‌هایی از این توافق بزرگ است. به طور خلاصه هدف توافق کشورهای چین و پاکستان، توسعه‌ی بخش‌های اقتصادی و اجتماعی کشور پاکستان از طریق سرمایه‌ها و اصول فرهنگی کشور چین عنوان شده است. (صادقی، ۱۳۸۶: ۱۲۴).

پروژه‌هایCPEC ، بخش عمده‌ی فعالیت‌های مربوط به BRI در پاکستان را تشکیل می‌دهد و اهداف پیش‌بینی‌شده‌ی آن با سیاست اصلی BRI چین مطابقت دارد. با این حال، CPEC  تمام فعالیت‌های زیرساختی مشترک چین و پاکستان را پوشش نمی‌دهد. علاوه بر این، پروژه‌های CPEC همیشه چین را مستقیماَ درگیر نمی‌کند. برنامه‌های کریدور اقتصادی چین – پاکستان، پیش از طرح کمربند و جاده‌ی چینی و در تابستان سال ۲۰۱۳، در دیدار نواز شریف، نخست‌وزیر پاکستان با «لی که کیانگ»، نخست‌وزیر چین، در بیجینگ، اعلام شد. این برنامه‌ها بر برقراری سرمایه‌گذاری و ارتباط چین با بندر گوادر پاکستان از طریق بزرگ‌راه‌ها، زیرساخت‌های ریلی و خط لوله، متمرکز بود که اجرای آن، در چشم‌اندازی پنج‌ساله با هزینه‌ای بین ۱۰ تا ۲۰ میلیارد دالر برآورد شده بود. این فعالیت‌ها، بعدها به عنوان بخشی از «کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC)» که اجرای آن در اپریل ۲۰۱۵ به طور رسمی‌ آغاز شده بود در بازدید شی جین پینگ، رییس‌جمهور چین از پاکستان، مجددا مطرح شد. پس از آن، دو دولت طرح «برنامه‌ی بلندمدت»ی را در سال ۲۰۱۷ با چشم‌انداز اجرایی تا سال ۲۰۳۰ برنامه‌ریزی کردند (اسکندریان، ۱۳۹۸: ۷).

 گرچه ایده‌ی کریدور ترانزیتی بر حمل ‌و نقل بین‌المللی متمرکز شده است؛ اما تولید برق بخش عمده‌ای از پروژه‌های CPEC را تشکیل می‌دهد که در «فاز اول» «برنامه‌ی بلند مدت» با هدف رفع کم‌بود شدید برق- به عنوان پیش‌شرط ساخت قطب صنعتی پاکستان انجام می‌گیرد. بر اساس گزارش‌های سال ۲۰۱۵، پایگاه داده MERICS BRI  تأیید کرد که CPEC به عنوان طرح «برجسته» پروژه BRI شناخته شده که بیش از ۱۵ میلیارد دالر از سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی چین و وام‌ها صرف این پروژه‌ شده است، که این همه از علاقه به حصر و حد چین برای نفوذ در جنوب آسیا نشأت می‌گیرد و این کشور سعی دارد تا هر چه بیشتر خود را به پاکستان نزدیک‌تر کند تا از این طریق بتواند بر سایر کشورهای منطقه‌ی جنوب آسیا مانند بنگلادیش  نفوذ داشته باشد. (ابوالحسن شیرازی، ۱۳۹۷: ۱۸۹).

۷-بخش های اقتصادی کلیدی در کریدور اقتصادی چین پاکستان

بخش‌های اصلی همکاری دو کشور چین و پاکستان در حوزه‌های اقتصادی عبارت اند از: اجرای پروژه‌های زیرساختی و ارتباطی همچون پروژ‌ه‌های بزرگ‏راه‌های جاده‌ای و پروژه‌های ریلی، راه‌اندازی نیروگاه‌های تولید برق و اجرای پروژه‌های صنعتی، توسعه‌ی تولید و فناوری‌های بخش کشاورزی و همچنین تقویت و توسعه‌ی همکاری‌های دوجانبه در بخش گردش‌گری. در حال حاضر برندهای متعددی از کشور چین حضور فعالی در کشور پاکستان دارند که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به شرکت حایر در لوازم خانگی، شرکت چایناموبایل و هوآوی در ارتباطات و گروه متالوژی چین در بخش معادن اشاره کرد. با این حال در کریدور اقتصادی چین پاکستان قرار است برندها و شرکت‌های چینی بیشتری در بازار کشور پاکستان حضور پیدا کنند. بخش‌هایی هم‌چون نساجی، سیمان و مصالح ساختمانی، کودهای شیمیایی و فناوری‌های کشاورزی از جمله بخش‌هایی است که توافق شده است با قاعده‌گذاری مناسب و ایجاد زیرساخت‌های لازم حضور شرکت‌های چینی برای بهبود تولید در پاکستان توسعه یابد. ایجاد پارک‌های فناوری و مناطق ویژه‌ی اقتصادی نیز یکی دیگر از برنامه‌های محوری موجود در توافق کریدور اقتصادی چین و پاکستان محسوب می‌شود. (کیانپور، ۱۳۹۶: ۳)

۸-اهداف چین از نفوذ به منطقه‌ی جنوب آسیا و ایجاد نوآوری یک کمربند، یک راه

هدف اصلی چین از نفوذ  اقتصادی چین به جنوب آسیا به عنوان بزرگ‌ترین کشور تجاری جهان، کاهش هزینه‌های انتقال کالا است. علاوه بر کاهش هزینه‌های تجاری، ‌ابتکار چهار هدف دیگر نیز دارد اول، چین در تلاش است، وابستگی اقتصادی مبتنی بر سرمایه‌گذاری زیرساختی داخلی و رشد حاصل از این سرمایه‌گذاری‌ها را کاهش دهد. این به این معنی است که شرکت‌های ساخت و ساز، تولیدکنندگان تجهیزات و دیگر کسب و کارها که با شرایط پیش‌رفت سریع کشور، به رونق و شکوفایی رسیده اند، به دنبال فرصت‌هایی در مناطق دیگر استند. یکی از محرک‌های مهم ابتکار یک کمربند و یک راه،‌ پیداکردن روزنه‌های این‌چنینی در خارج از کشور است. دومین هدف تمرکز زیرساختی است که به چین رتبه‌ی بین المللی بهتری خواهد داد و جایگاه ذخیره‌ی ارزی آن را در جهان ارتقا می‌دهد. در این راستا، چین حمایت روسیه و دیگر اقتصادهای در حال ظهور را دارد. چین در سال ۲۰۱۵م به بانک ترمیم و توسعه‌ی اروپایی پیوست و بانک سرمایه‌گذاری زیرساختی آسیایی را تأسیس کرد. این قدم‌ها به موفقیت ختم شد و صندوق بین المللی  پول، ارز چین را به سبد ارزهای جهانی افزود. سومین محرک ابتکار چین، امنیت تأمین انرژی چین از طریق خطوط لوله در بنادر آبی عمیق آسیای مرکزی، روسیه و آسیای جنوب-شرقی است. انرژی کافی به یکی از نگرانی‌های ثابت شرکت‌های چینی تبدیل شده است. تعداد وسائل نقلیه‌ی شخصی از ۸ میلیون در سال ۱۹۹۰ به ۱۱۵میلیون در سال ۲۰۱۵ رسیده و  با رشد اقتصادی، تقاضای انرژي چین نسبت به سال ۱۹۸۰م بیش از ۵۰۰ درصد افزایش یافته است. چین اکنون بزرگ‌ترین مصرف‌کننده‌ی انرژي جهان است و در سال ۲۰۱۴م، بزرگ‌ترین واردکننده‌ی نفت بوده است. چهارم توسعه‌ی زیرساختی کشورهای در طول مسیر ابتکار کمربند و راه، ممکن است رشد اقتصادی آن‌ها را افزایش دهد و در نتیجه به رشد تقاضای کالا و خدمات چین یاری رساند. چین دانش‌مندان و مهندسان زیادی را برای توسعه‌ی تولیدات کشور به کار گرفته است (سازمند و رمضانی،  ۱۳۹۷: ۹۸)

نتیجه‌گیری

چین و پاکستان  به پیش‌رفت قابل ملاحظه‌ای در عرصه اقتصادی در سال‌های اخیر دست یافته اندو. این دو کشور در سیاست خارجی خود در راستای به دست‌آوردن پایه‌های جدید قدرت در آسیا گام برداشته اند. در رابطه چین از همه فراتر رفته و گام‌هایی به سوی قدرت جهانی برداشته است. چین با دارا بودن نزدیک به ۲۰ درصد جمعیت جهان، پرجمعیت‌ترین کشور جهان به شمار می‌رود و رتبه‌ی آن در زمینه‌ی قدرت خرید، در میان پنج کشور برتر جهان جای دارد و سریع‌ترین اقتصاد در حال رشد جهان است. از ۱۹۷۸ تا ۲۰۱۹ نرخ رشد تولید ناخالص داخلی چین ۲۷ سال متوالی بالاتر از ۸ درصد بوده و در سال‌های اخیر ، این نرخ بالای ۶ درصد برآورد شده است. به این ترتیب، در حالی که نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در سطح  بین المللی در سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۶ به گفته‌ی صندوق بین المللی پول معادل ۳ ک ۵۶ درصد بوده و می‌توان گفت که نرخ رشد تولید ناخالص داخلی چین و پاکستان بالاتر از نرخ رشد برخی کشورهای پیشرفته‌ی جهان  اول بوده است. بنا بر این، یکی از جلوه‌های رقابت و همکاری در عرصه‌ی سیاست بین الملل، رقابت و همکاری‌های منطقه‌ای است. این مسأله افزون بر دامن زدن به بحث‌های مربوط به موازنه‌ی قوای منطقه‌ای،‌ موجب شده که در هر منطقه‌ی جغرافیایی چندین قدرت بزرگ برای به دست‌آوردن برتری یا هژمونی در آن منطقه، امکانات و منابع خود را بسیج کنند. این همکاری یا رقابت و بسیج منابع، هر دو حوزه‌‌ی مؤلفه‌های سخت و نرم قدرت صورت می‌گیرد. در دهه‌ی اخیر، دو کشور چین و پاکستان در منطقه‌ی جنوب آسیا به همکاری برای نزدیک شدن به یکدیگر و چین برای برتری منطقه‌ای و تغییر موازنه به سود خود پرداخته است.

همکاری چین با پاکستان یکی از دلایل آن دست‌یابی چین از راه زمینی به کشورهای خاورمیانه و منابع انرژی این منطقه است که چین چشم‌انداز چندین ساله‌ای را برای رسوخ در این منطقه در نظر گرفته است. از سویی تحولاتی در این منطقه به وجود آمده است و چین در نظر دارد که از این تحولات به صورت مفیدی  استفاده‌ی اعظمی کند.  دلیل دیگر  همکاری چین  با پاکستان و رسوخ در جنوب آسیا، کریدور اقتصادی است که چین از این طریق  می تواند مفاد اقتصادی را کسب کند و از سویی تقابلی با همکاری هند با کشورهای ایران و افغانستان در بندر چابهار است و بسیاری از مسائل سیاسی و اقتصادی  دیگری که چین در نظر دارد، در این منطقه به آن برسد.

پایان

[۱] Recorded Future