افزایش هم‌کاری‌های راهبردی چین و پاکستان و گسترش نفوذ چین در منطقه‌ی جنوب آسیا (۱۳۸۱ الی ۱۳۹۸ هـ ش)

محمدعمر محمدی
افزایش هم‌کاری‌های راهبردی چین و پاکستان و گسترش نفوذ چین در منطقه‌ی جنوب آسیا (۱۳۸۱ الی ۱۳۹۸ هـ ش)

قسمت اول

مقدمه

چین برای نفوذ در جنوب آسیا اگرچه به صورت رسمی و عمومی استراتژی یا سندی در ارتباط با منطقه‌ی جنوب آسیا ارائه نکرده، لیکن به طور کلی و بر اساس بررسی رفتارهای چین در منطقه، می‌توان گفت، اگرچه چین در حوزه‌ی اقتصادی در منطقه‌ی جنوب آسیا هنوز نتوانسته جایگزین هند شود، لیکن واقعیت آن است که حضور و تجارت چین با کشورهای منطقه، از تقریباً ۲ میلیارد دالر در سال ۲۰۰۰ به ۴۰ میلیارد دالر در سال ۲۰۱۵ افزایش یافته و همچنین میزان سرمایه‌گذاری‌های این کشور در جنوب آسیا و کشورهایی مانند پاکستان، سریلانکا و بنگلادش، به سرعت در حال افزایش است. از جمله جدیدترین اقدامات چین در منطقه، می‌توان به انعقاد قرارداد تجارت آزاد با مالدیو اشاره داشت که این قرارداد در واقع، دومین قرارداد تجارت آزاد چین با کشورهای منطقه پس از پاکستان است و به نظر می‌رسد که این کشور، قصد دارد تا دامنه‌ی این مسئله را به کشورهایی مانند بنگلادش، نیپال و سریلانکا نیز بسط بدهد (سازمند و تقی نژاد، ۱۳۹۲: ۹۳-۱۱۲).

به هر حال به نظر می‌رسد که چین به خوبی در حال ایجاد منتالیتی (ذهنیت) نیاز به چین در حوزه‌ی اقتصادی و هم‌چنین سرمایه‌گذاری در حوزه‌ی زیرساخت‌ها در منطقه است و کشورهای منطقه هم به دلیل نیاز به سرمایه‌های چینی برای رشد و توسعه، در حال پذیرش این مسئله باشند. به بیان دیگر، در صورت تکمیل این فرایند، می‌توان گفت که چین بعد از موفقیت در تسلط بر ژئواکونومی منطقه‌ی آسیای مرکزی، در حال به دست‌آوردن موفقیت دیگری در جنوب آسیا است. شاید در نتیجه‌ی همین افزایش حضور و  نفوذ چین در منطقه باشد که وزیر خارجه‌ی جاپان، در جنوری سال ۲۰۱۸ به جنوب آسیا و کشورهای پاکستان، سریلانکا و هند سفرکرد تا بتواند بخشی از فرایند نفوذ چین در منطقه و اقیانوس هند را در هم‌کاری با هند مهار و مدیریت کند. (عباسی و قیاسی، ۱۳۹۱: ۳۵۷).

سند استراتژی نظامی سال ۲۰۱۵ چین، آشکارا از درخواست برای حضور فعال‌تر در دریا سخن می‌گوید. چشم‌انداز استراتژیک چین در طول سال‌های متمادی، زمین‌محور بود و به نظر می‌رسد که چین تلاش دارد تا یک انتقال و جابه‌جایی تدریجی را در این زمینه انجام و تمرکز و توجه بیشتری بر حوزه‌ی دریا قرار دهد. تلاش برای پیاده کردن استراتژی «رشته مرواریدها» و هم‌چنین پیش‌برد استراتژی جاده‌ی ابریشم دریایی و نفوذ بیشتر این کشور در اقیانوس هند است. (بصیری و دیگران، ۱۳۹۳: ۴۷-۶۲)

و از سویی پاکستان برای چین، به منزله‌ی موازنه‌ای در برابر هند (که از حمایت ایالات متحده برخوردار بود) به شمار می‌رفت و چین برای پاکستان نیز متحدی قوی برای مقابله با هند و تضعیف این کشور (برای پس گرفتن کشمیر) بود. روابط نزدیک اسلام‌آباد یا بیجینگ در آن سال‌ها، موجب شد که این کشور به عنوان میانجی چین و ایالات متحده در دهه‌ی ۱۹۷۰ عمل کند. چین در آن سال‌ها کمک‌های نظامی و اقتصادی زیادی به اسلام‌آباد می‌کرد و حتا در جنگ هند و پاکستان، کمک‌های استراتژیک و تسلیحاتی بسیاری به این کشور کرد. (فرزین نیا، ۱۳۸۵: ۵۱۹).

بنابر این، سؤال ایجاد می‌شود که مهمترین علت گسترش نفوذ چین در منطقه‌ی جنوب آسیا در خلال سال‌های ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۸ هـ ش (۲۰۰۱_۲۰۱۹) چه بوده است؟

اهمیت تحقیق در این است که باتوجه به این تلاش‌های چین و نفوذ در جنوب آسیا برای رسیدن به مطلب، باید با کشورهای این منطقه روابط حسنه برقرار کند که یکی از کشورها پاکستان است که دید وسیعی را چین در مورد این کشور در نظر گرفته است و با ایجاد روابط با این کشور، سعی در ایجاد پایگاه‌های اقتصادی در این کشور است؛ بنا بر این، بررسی چگونگی ارتباط بین دو کشور از اهمیت برخوردار است. برای رسیدن به این اهمیت، از روشِ علت-معلولی و از منابع کتابخانه ای بهره گرفته شده است و برای این مقصود، تحقیق ذیل را به سه بخش عمده تقسیم نموده که هر بخش دارای زیر مجموعه می باشد و در اخیر نتیجه گیری و منابع درج گردیده است.

سخن اول: مناسبات راهبردی چین و پاکستان

۱-مسائل هسته‌ای و روابط چین و پاکستان

همکاری هسته‌ای چین و پاکستان در اواسط دهه‌ی ۱۹۷۰آغاز شد. ذوالفقار علی بوتو، نخست‌وزیر سابق پاکستان، مشهورترین اظهارات را در زمینه‌ی مسائل هسته‌ای،‌ بعد از اولین آزمایش هسته‌ای هند در سال ۱۹۷۴م، انجام داد و عنوان کرد که اگر هند، به بمب اتم دست پیدا کند، ما باید سبزه و علف بخوریم و حتا گرسنه بمانیم.‌ ذوالفقار علی بوتو، این حرف را در سال ۱۹۷۶م، و در زمان آغاز همک‌اری‌های هسته‌ای چین و پاکستان مطرح کرد که البته این هم‌کاری، با نگرانی‌های شدید امریکا مواجه شد. در سال ۱۹۸۶م، یک توافق‌نامه‌ی رسمی هسته‌ای بین دو کشور بسته شد. در این زمان رییس‌جمهور پاکستان، جنرال ضیاء الحق بود. وی با صراحت اعلام کرد که حق ما دست‌یابی به فن‌آوری هسته‌ای می‌باشد و معاهده‌ی ۱۹۸۶،‌ ریشه‌ی اصلی برقراری روابط هسته‏ای قوی امروز چین و پاکستان  است. (شریعتی نیا، ۱۳۸۶: ۶۶۴) هم‌کاری هسته‌ای بین دو کشور، به طور پیوسته در سال‌های بعد و تا سال ۱۹۹۶م، به صورت گسترده‌ای افزایش یافت؛ به طوری که در این زمان چینی‌ها مقدمات ساخت اولین راکتور اتمی را در پاکستان فراهم کردند و حتا گاز تریتیوم که مورد استفاده برای تولید بمب هیدروژنی است را به پاکستان منتقل کردند. هم‌چنین چین،‌آب سنگین مورد نیاز پاکستان را برای این کشور فراهم کرد. از این زمان به بعد، چینی‌ها فعالیت‌های هسته‌ای خود در پاکستان را لحظه به لحظه گسترش دادند؛ به طوری که چین در سال ۲۰۰۴م، عنوان کرد که قصد دارد فقط دو راکتور چشمه ۱ و چشمه ۲ را برای پاکستانی‌ها بسازد؛ اما چین در سال ۲۰۱۰م، اعلام کرد که نیروگاه‌های چشمه ۳ و ۴ هم جزو قرارداد پیشین بوده و چین موظف به ساخت آن‌ها است. سپس در نوامبر ۲۰۱۳، اعلام شد که چین‌ ها دو راکتور دیگر هم در کراچی خواهند ساخت. در جنوری ۲۰۱۴م نیز بر ساخت سه راکتور دیگر تأکید کردند. بنا بر این، روابط و هم‌کاری دو کشور تا امروز ادامه دارد (کتابی، و دیگران، ۱۳۹۵: ۲۰-۲۱)

موقعیت استراتژیک چین در سال‌هاي اخیر که به طور عمده متأثر از رشد اقتصادي و ترجمه‌ی آن در توان نظامی و دیپلماتیک است، سیاست خارجی این کشور را در حوزه‌هاي مختلف دچار تحول کرده است. چین با داشتن جمعیتی بیش از یک میلیارد و سیصد میلیون نفر، راهبردهاي خاصی را در عرصه‌ی سیاست خارجی خود دنبال می‌کند. (طباطبایی،  ۱۳۹۰: ۱۷۵)،  با توجه به این که چینی‌ها در نگرش به نظام بین‌الملل کنونی معتقد به چندقطبی شدن قدرت استند، بنا بر این، در پی تقویت بازیگري خود در تحولات جهانی اند. به همین خاطر، یکی از مناطق مهم براي ایفاي نقش بازیگري چین، آسیاي مرکزي است. در همین چارچوب، وانگ یی، وزیر خارجه چین، طی دیدار خود از قرغیزستان، اوزبیکستان و ترکمنستان در جولاي ۲۰۱۳ ، بر حمایت بیجینگ از توسعه در آسیاي مرکزي تأکید کرد و حمایت کشور خود را از اقدامات انجام شده براي حفظ ثبات و شکوفایی منطقه اعلام کرد. (عسکری، ۱۳۸۶: ۱۲).

۲-پاکستان و وابستگی آن به چین

پاکستان هر چه بیشتر خود را به چین وابسته کرده و به تلافی تهدید ایالات ‌متحده، اکنون یوآن (واحد پول چین) را وارد مبادلات پولی خود با همسایه‌ی قدرت‏مندش یعنی چین کرده است. چین یک قدرت عمل‌گرا و به‌ دنبال منافع ملی خود است و در روابط با شرکا، به‌ دور از ایدئولوژی رفتار می‌کند و در شرایط کنونی یک قدرت اقتصادی قابل اتکا تلقی می‌شود؛ اما این به آن معنا نیست که اجازه دهد متحد استرات‍ژیک خود (پاکستان) با ایالات‌متحده و غرب نیز روابط استراتژیک داشته باشد. تحول سیاست خارجی پاکستان در چرخش از ایالات‌متحده به‌ سوی چین، موجب دگرگونی‌های غیرقابل پیش‌بینی در داخل این کشور نیز خواهد شد. از سوی دیگر، ایالات‌متحده نیازمند روابط نزدیک هر چند غیر استراتژیک با پاکستان است و پاکستان از این نیاز ایالات‌متحده منتفع می‌شود. مادامی که ایالات‌متحده در افغانستان حضور داشته باشد -که برنامه‌ی حضور طولانی مدت خواهد بود-، پاکستان از آن منتفع خواهد شد. هند، رقیب سرسخت چین نیز دارای استراتژی سیاست خارجی عمل‌گرا است که می‌تواند با همه بازیگران حتا چین هم‌کاری داشته باشد؛ هر چند با هم در سیاست خارجی تضاد داشته باشند. (امیر احمدیان، ۱۳۹۶: ۷)

۳-تلاش چین برای دست‌یابی به انرژی آسیای مرکزی از طریق بندر گوادر پاکستان

چین برای به گردش درآوردن چرخ‌های صنعت خود، نیاز به منابع انرژی از جمله نفت دارد که می‌تواند آن را، از بندر گوادر واقع در بلوچستان پاکستان تأمین کند. مسیر تازه‌ی دریافت انرژی چین، قرار است از بندر گوادر تا شهر کاشغر واقع در سین کیانگ ختم می‌شود و ناامنی در کشورهای آسیای مرکزی خاصتا تاجیکستان، می‌تواند بر این منطقه مهم که به علت موقعیت ژئوپلیتیک قرار است به کانون واردات و صادرات هم‌چنین فعالیت اقتصادی چین تبدیل شود، تأثیر گذار باشد. با توجه به مطالبی که ذکر شد، چین در صدد است با اقدامات پیش‌گیرانه از بروز نا‌امنی، خصوصا حضور داعش در کشورهای آسیای مرکزی و تاجیکستان، جلوگیری کند. مقامات نظامی پاکستان در سفر به چین همیشه برای تأمین امنیت سین‌کیانگ اعلام آمادگی کرده ‌اند. اردوی پاکستان بارها اعلام کرده که اجازه نمی‌دهد شبه‌نظامیان آسیای مرکزی از جمله گروه ترکستان شرقی و اوزبیک‌ها، امنیت سین‏کیانگ را به خطر بیندازند. چین از به چالش کشیده شدن امنیت در تاجیکستان، احساس خطر کرده و سعی دارد با کمک پاکستان، یک ایتلاف نظامی تشکیل دهد تا کانون بحران نا‌امنی را از سرحدات خود دور نگاه دارد. (خبرگزاری، آریا نیوز، ۱۳۹۷: ۳).

۴-توافق چین و پاکستان برای گسترش روابط راهبردی

چین و پاکستان با تأکید بر تقویت روابط راهبردی مشترک، برای گسترش روابط اقتصادی تجاری و سرمایه‌گذاری مشترک نیز به توافق رسیدند. «وانگ یی» وزیر امور خارجه‌ی چین، به عنوان نخستین هیأت خارجی در کاخ ریاست‌جمهوری پاکستان با « عارف علوی» رییس‌جمهوری پاکستان دیدار و گفت‌وگو کرد. وی در این دیدار با تبریک ریاست‌جمهوری عارف علوی، موفقیت دولت جدید پاکستان را آرزوی دولت چین اعلام کرد. وزیر امور خارجه‌ی چین، هم‌چنین بر گسترش هم‌کاری استراتژیک بین دو کشور تأکید و ابراز امیدواری کرد تا روابط دوجانبه بیش از گذشته تقویت شود. وزیر امور خارجه‌ی پاکستان پس از دیدار با همتای چینی خود در کنفرانس مطبوعاتی مشترک، گفت که همانند دو برادر با اراده‌ی آهنین به حمایت از یک‌دیگر در میدان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی ادامه می‌دهیم. وی بیان داشته بود که: گسترش همه‌جانبه‌ی روابط با چین، از اصول تغییر ناپذیر سیاست خارجی پاکستان است. وزیر امور خارجه‌ی پاکستان گفت: در دیدار با وانگ یی در باره ۱۰ موضوع مختلف هم‌کاری  به تبادل نظر پرداختیم؛ به ویژه بر عملیاتی شدن پروژه‌ی کریدور مشترک اقتصادی چین و پاکستان در زمان معین و دیگر پروژه‌های زیرساختی و عمرانی که به ایجاد ۷۰ هزار شغل منتهی می‌شود، به نتایج خوبی دست یافتیم. قریشی با اشاره به اهمیت طرح (سی- پک) گفت: پاکستان از این طرح بزرگ اقتصادی که در چارچوب ایده‏ی یک کمربند یک راه در خاک پاکستان در حال احداث است، با تمام توان حمایت می‌کند. (قریشی، ۱۳۹۸: ۱).

۵-افزایش حضور امریکا در منطقه و تأثیر آن بر روابط چین و پاکستان

کشور امریکا از جایگاه و نقش مهمی در روابط استراتژیک چین و پاکستان برخوردار است. اهداف بلند‌مدت استراتژی سیاست خارجی امریکا در منطقه‌ی خاورمیانه و خاور دور، این کشور را ناچار به دخالت در مسائل چین و پاکستان و تلاش برای تأثیرگذاری بر مناسبات خارجی این دو کشور کرده است. در گذشته‌ی نه چندان دور، روابط امریکا و پاکستان، روابطی محکم و استراتژیک محسوب می‌شد. در تمام دوران جنگ سرد، ایالات متحده  در کنار پاکستان بود و سیاست سنتی امریکا در این منطقه، ‌تکیه‌ی پاکستان همراه با سایر نیروهای متحد با غرب بود. اشغال افغانستان توسط شوروی در سال ۱۹۷۹، نقطه‌ی عطفی در روابط امریکا و پاکستان بود که باعث تعمیق بیشتر روابط دوجانبه‌ی آن‌ها شد. بعد از شکست شوروی در افغانستان، منابع استراتژیک پاکستان و امریکا دچار تغییر شد و مسأله‌ی بن لادن در کشور پاکستان روابط دو کشور را به سوی وخامت گرایید و گرایش امریکا به سمت هند، سبب شد که روابط دو کشور تاحدی کمرنگ شود و از سوی دیگر روابط امریکا و چین به گونه‌ای دیگر قابل تصور است؛ زیرا، امریکا چین را رقیب جدی در سطح بین‌المللی برای خود می‌بیند و همواره تلاش کرده است که مانع نفوذ این کشور  و قدرت‌گیری در منطقه و جهان  شود. (کرمی، ۱۳۸۳: ۱۲۴).