رسانه‌های غربی و بحران اوکراین

صبح کابل
رسانه‌های غربی و بحران اوکراین

نویسنده: سیدنایل ابراهیمی

رسانه‌ها به عنوان بازی‌گران جدید در نظام بین‌الملل از قدرت تاثیرگذاری زیاد برخوردار اند. نقش رسانه‌ها در مدیریت بحران‌های طبیعی و غیر طبیعی برجسته و روشن است. مدیریت بحران شامل محدودسازی و توقف خشونت است. این رسالت رسانه‌هاست و آن‌ها در این زمینه، مأموریت سنگینی دارند. رسانه‌ها با تغییر نظام باورها و بازسازی اعتماد، بسترهای دموکراتیک برای برقراری صلح را تقویت می‌کنند.

رسانه‌ها به عنوان کنش‌گران مستقل توانایی نقش‌آفرینی دارند. دست‌گاه‌های سیاسی از رسانه‌های جریان‌ساز استفاده می‌کنند؛ کانال‌های ارتباطی میان طرفین دخیل در بحران، میانجی‌گری می‌کنند تا به صلح دست یابند. ظرفیت تحکیم صلح و ثبات، هم‌گرایی و توسعه ملل در رسانه‌های بین المللی وجود دارد؛ مگر این که بخواهند.

جنگ عراق-امریکا، حادثه‌ی ۱۱ سپتمبر، تحولات در خاورمیانه و همه‌گیری کرونا از معدود موضوعاتی اند که موقف‌گیری رسانه‌های بین المللی را شگفت‌آور ساخت. حالا، بحران اوکراین در شرق اروپا، نقطه‌ی عطف جدید در تاریخ رسانه‌ای جهان خواهد بود.

یک ادعای کاذب به نام «رسانه بی‌طرف» است، وجود دارد. همه می‌گویند که رسانه‌ها باید اصل بی‌طرفی را رعایت کنند. مراکز آموزشی، زمینه‌ساز گسترش این اصل خبرنگاری به دانش‌جویان است. این اصل با بازار کار، کاملا در تناقض قرار دارد. بازتاب درگیری‌های ویران‌گر میان روسیه و اوکراین، عدم بی‌طرفی رسانه‌ها را برجسته‌تر ساخت.

اوکراین قربانی سیاست غرب با محوریت امریکا می‌شود؛ مردم این کشور متضرر خواهند شد. همین‌گونه روسیه نیز، تحریم و منزوی می‌شود. احتمالا نظم جهانی متحول شود، فرضیه‌های دیگری نیز وجود دارد؛ اما آن‌چه که بار دیگر اثبات می‌شود، فعالیت‌های جانب‌دارانه و نژاد پرستانه‌ای رسانه‌های غربی است.

پوشش لحظه‌به‌‌لحظه بحران اوکراین، مرز میان واقعیت و خیال را روشن ساخت. اطلاعاتی مفیدی که به واقعی‌نمایی کمک می‌کند، به مخاطبان نمی‌دهند. فعالیت‌های کاملا یک‌سویه به سود اوکراین می‌کنند، به اسطوره‌سازی می‌پردازند. به نشر اخبار منفی تمرکز می‌کنند. اوکراین را تشویق به دفاع و روسیه را به تجاوز متهم می‌کنند.

وقتی پای غرب به افغانستان و خاورمیانه کشانیده شد، دیپلماسی رسانه‌ای غرب رنگ دیگر داشت. کانال‌های ارتباطی غرب، کوچک‌ترین تمایل به فروکش‌کردن بحران‌ها در خاورمیانه نداشتند. فعالیت‌های‌شان در فضای آگنده از اغراق، تحریف و پنهان‌کاری واقعیت‌ها متمرکز بود. در چنین فضا، دست‌گاه‌های رسانه‌ای فاقد اعتماد جمعی شدند. درگیری‌های مسکو – کی‌یف، فضای بی اعتمادی جدیدی را در میان مخاطبان رسانه‌های غربی ایجاد کرده است، این بی‌اعتمادی در شبکه‌های مجازی به صراحت دیده می‌شود.

رسانه‌های بین‌المللی بازارهای رسانه‌ای جهان سوم را تسخیر کردند. هیچ‌گاه مطابق ذایقه‌ی مخاطبان برنامه تولید نمی‌کنند. با تغییر نگرش و بینش مخاطبان‌، به جریان‌سازی و تبلیغات سیاسی می‌پردازند. رقیبان سیاسی و ایدیولوژیک را نشانه می‌گیرند. باتوجه به سیاست خارجی کشورهای مربوطه، دیپلماسی رسانه‌ای می‌سازند. از امریکا و اروپا، جهان غیر لیبرالیستی را نشانه می‌گیرند. همه با هم در یک مسیر راه می‌روند، ارزش‌های دموکراتیک را به جهان مخابره می‌کنند. خط‌مشی خبری که رسانه‌های غربی در اوکراین انتخاب کردند، یک‌طرفه و فاقد تعادل است. آنان می‌دانند که روس رقیب بالقوه غرب محسوب می‌شود و مسکو قدرت به چالش کشیدن غرب را دارد. روی این ملحوظ، غرب از قدرت نرم در برابر روسیه استفاده می‌کند.

رسانه‌ها در مناسبات بین‌الملل، تابع ساختار قدرت و منافع سیاسی بازی‌گران است؛ مانند کارگزاران دولتی عمل می‌کنند. از استقلالیت کامل برخوردار نیستند و در قالب نظریه هژمونی، در صدد ترویج ایدیولوژی قدرت‌های غربی در جهان می‌باشند. این پالیسی است که رسانه‌های بین‌المللی خارج از قلمرو ملی شان دنبال می‌کنند.

به قول داکتر حمید مولانا، هر رسانه‌ای که در غرب ادعا کند هدف‌اش اطلاع‌رسانی و خدمت به جامعه است، دروغ می‌گوید. مطالعات نشان می‌دهد، وقتی بنگاه‌های غول‌آسا نتوانند منفعت ببرند، دروازه‌های‌شان را می‌بندند. رسانه‌های غربی با گزینش سیاست جانب‌دارانه در مسأله اوکراین و روسیه، بازارشان را در میان مخاطبان خدشه‌دار و به تشدید درگیری‌ها کمک می‌کنند.