چرا نام مترجمان باید روی جلد کتاب درج شود؟

اسدلله جعفری (پژمان)
چرا نام مترجمان باید روی جلد کتاب درج شود؟

نویسنده: جنیفر کرافت

مترجم: اسدالله جعفری «پژمان»

روزنامه گاردین: ۱۰ سپتمبر ۲۰۲۱

«مترجمان مانند نینجاها استند؛ اگر به آن‌ها توجه کنید، آن‌ها خیلی خوب و خوش‌حال نیستند.» این نقل‌قول، منتسب به «اتگار کرت»، نویسنده‌ی اسراییلی است که در الگوهایی به نام «میمی» تکثیر می‌شود و چه کسی عاشق نقل قول به سبک نینجاها نیست؟ با این‌ حال، در این ایده‌پردازی، مترجم ادبی، ممکن است که هر لحظه یک حمله‌ی غافل‌گیرانه انجام دهد و از این که ما هر لحظه خواننده را به عنوان بخشی از یک توطئه‌ی مزدورانه و مغرضانه‌ی پیچیده فریب می‌دهیم، این یکی از سمی‌ترین و زهرآگین‌ترین عمل در ادبیات جهان است.

واقعیت انتشار بین‌المللی متون این است که؛ در زمینه‌های جدید و مدرنیته‌ی آن، این مسؤولیت بر عهده‌ی مترجمانی است هر کلمه‌ای را که شامل متون می‌شود، باید انتخاب کرده و ترجمه کنند. وقتی که شما کتاب «پروازها» از اولگا توکارچوک –برنده‌ی جایزه نوبل- را به انگلیسی می‌خوانید، همه‌ی واژه‌هایش متعلق به من است. مترجمان مانند نینجاها نیستند؛ اما کلمات مثل انسان‌ها استند؛ به این معنا که کلمات منحصر‌به‌فرد استند و هرگز معادل مستقیم ندارند. شما می‌توانید این دو مورد را در زبان انگلیسی نیز بررسی کنید: مانند کلمه‌ی «سرد» که با «خنک» یک‌سان نیست؛ اما مشابه است. بنا بر این، کلمه‌ی «یخ‌زده» دلالت‌های دیگر و کاربردهای دیگری دارد؛ اما کلمه‌ی «منجمد» هم همین گونه است. انتخاب یکی از این گزینه‌ها به تنهایی منصفانه و منطقی نیست؛ باید در تعادل و توازن جمله‌ها، پاراگراف‌ها و همه موارد سنجیده شود و این مترجم است که از ابتدا تا انتها مسؤول ایجاد جامعه‌ا‌ی واژگانی سرسبز و شکوفا است که هم جامع و مستقل است و هم با سرمشق آن، ارتباط عمیقی دارد.

به گونه‌ی دقیق، بیست سال پیش بود؛ از زمانی که من به کارشناسی ارشد در رشته‌ی هنرهای زیبا با گرایش ترجمه‌ی ادبی در دانش‌گاه آیووا شروع به تحصیل کردم، تغییراتی مثبت و بی‌شماری در نحوه‌ی آموزش‌وپرورش مترجمان ایجاد شده بود. با این حال، نگاهی به برنده‌ی جایزه‌ی بین‌المللی کتاب‌دار بیندازید که از سال ۲۰۱۶ به این سو، مبلغ سخاوت‌مندانه‌ی پنجاه‌هزارپوندی را میان نویسنده و مترجم تقسیم کرده است. بنا بر این، به طور واقعی، اثر را به عنوان یک نهاد در اساس مشارکتی تشخیص می‌دهد که مانند کودکی که برای وجود، به دو نسل و دو پدربزرگ نیاز دارد. با وجود این نوع پیش‌رفت فوق‌العاده، هنوز هم جا و فضای زیادی برای پیش‌رفت وجود دارد. مترجمان، بیش‌تر حق‌‌ تالیف و حق‌ امتیاز دریافت نمی‌کنند -من در ایالات متحده‌ی امریکا از کتاب «پروازها» هیچ امتیازی دریافت نکرده ‌ام – و جالب این جا است که تعداد زیادی از ناشران، روی جلد کتاب‌های خود به مترجم کوچک‌ترین امتیازی که درج نام مترجم است را نمی‌دهند. این جا است که نام نویسنده همیشه روی جلد کتاب می‌آید؛ شما می‌توانید نام‌ونشان او را به آسانی دریابید؛ اما نام‌ونشان یک مترجم را هرگز نمی‌توانید روی جلد یک کتاب پیدا کنید! وقتی که من به این موضوع اشاره می‌کنم، مردم متحیر و متعجب می‌شوند؛ اما بیایید نگاه دیگری به برنده‌ی جایزه‌ی بین‌المللی کتاب‌دار بیندازید؛ آن گاه منظور مرا بهتر و دقیق‌تر درک می‌کنید.

از زمان راه‌اندازی جایزه‌ی طراحی ‌مجدد در سال ۲۰۱۶، در هیچ یک از شش اثر داستانی برنده، از نام مترجم در صحنه‌های ملی و بین‌المللی رونمایی نشده است. گرانتا، نام دبورا اسمیت را درج نکرد؛ جاناتان کیپ، نام جسیکا کوهن را درج نکرد؛ انتشارات سان‌ستون، نام مرلین بوث را درج نکرد؛ فیبرفابر، نام میشل هاچیسون را درج نکرد و در نهایت، فیتزکارالدو هم نامی از من نبرده و آن را درج نکرده است. کتاب «شب‌ها همه‌ی خون سیاه است»، اثر دیوید دیوپ، برنده‌ی جایزه‌ی سال ۲۰۲۱ است که انتشارات پوشکین، روی جلد آن از «آنا ماشوواکیس»، مترجم کتاب هیچ نام نبرده است. اگرچه روی جلد آن نقل‌قول‌هایی از سه منبع نام‌گذاری‌شده را نشان می‌دهد. به عبارت دیگر؛ چهار نامی که روی جلد کتاب نوشته شده، از کلمات نام آنا ماشوواکیس بسیار طولانی به نظر می‌رسد.

در نتیجه، به نظر می‌رسد؛ فرض اساسی بسیاری از ناشران این است که خوانندگان به مترجمان اعتماد ندارند و اگر خوانندگان متوجه شوند که کتاب ترجمه است، آن را نمی‌خرند و نمی‌خوانند. آیا به گونه‌ی دقیق، این، نوعی از حیله‌گری ناشران نیست که میان مترجمان و خوانندگان بی‌اعتمادی ایجاد می‌کنند، نه بر پیکر و اساس ترجمه؟ آن چه که باعث تشویق خوانندگان به انتخاب کتابی ناآشنا می‌شود، همان احساس هیجان‌انگیزی است که آن‌ها می‌خواهند سفری جالب و دل‌انگیزی را با یک راه‌نمای مطلوب و واجد شرایط آغاز کنند. در مورد خرید کتاب‌های ترجمه‌شده، مشتریان دو جلد کتاب را به قیمت یک جلد کتاب دریافت می‌کنند که این خودش نوعی خرید شگفت‌انگیز -«حیرت‌انگیز»، «فوق‌العاده»، «هیجان‌انگیز» و در  همین حال شگرف است.

بنا بر این، ما به شدت نیازمند شفافیت بیش‌تر در همه سطوح از تولید، گردآوری و استخراج ادب و ادبیات استیم؛ این تنها نمونه‌‌ای از اعتراض مترجمان است؛ اما من احساس می‌کنم که این موضوعی مهم، جدی و فوری است. مترجمان مانند نینجاها نیستند؛ اما ما کسانی استیم که نحوه‌ی روایت یک داستان را کنترل می‌کنیم و به آن عشق و انگیزه می‌بخشیم. ما مترجمان، کسانی استیم که سبکی از کتاب پیوندی را ایجاد و حفظ می‌کنیم. به طور کلی، ما مترجمان، معتبرترین حامیان از کتاب‌های خود استیم و ما از آن‌ها بهتر از دیگران مراقبت و محافظت می‌کنیم. با این حال، با نبود و عدم درج نام مترجمان روی جلدها، به سادگی نمی‌توانند ما را نادیده بگیرند که ما چه کسانی استیم. سرانجام، ترجمه چه شغل و حرفه‌ی بدی است که ما را در قبال انتخاب‌های مان مسؤول نمی‌داند و «در‌ابهام‌قراردادن» عمدی مترجمان، نه تنها به ما، بل بی‌احترامی به خوانندگان نیز است.