شش ماه قبل طالبان بر ولسوالی چارکنت حمله کردند. ولسوالیای در جنوب شهر مزارشریف با ۱۴۴۵ کیلومتر مساحت. جایی که قبلا در آن ناامنی معنایی نداشت، زیر بار این حملهها آرامش مردمش به هم خورد و خانوادههای زیادی از خانههایشان بیجا شدند. طالبان از مرزهای ولایت سمنگان به این ولسوالی حمله کردند و قریهی تندورک، اولین مقصد هجوم آنها بود. بعد از تندورک قریهی گله نیلک یکی از مناطق آسیبپذیر این ولسوالی است که تا به حال سه بار طالبان به آن جا حمله کردهاند و در آخرین حمله، تلفات مردم محل به دو نفر کشته و دو نفر زخمی میرسد. این حملات طالبان خیزشها و قیامهای مردمی را به رهبری قومندانهای محلی و خانم سلیمه مزاری ولسوال این ولسوالی، در پی داشته است. این همه در حالی است که تا کنون هیچ یک از مراجع دولتی در زمینهی برقراری صلح در این ولسوالی با مردم محل همکاری نکرده است.
یکی از باشندگان فعلی ولسوالی چارکنت میگوید: «وضعیت امنیتی در این ولسوالی نگرانکننده است. قومندانی امنیه در این ولسوالی هیچگونه امکاناتی در دست ندارد. قریههای شوربولاق و تندورک به مرکز حضور طالبان تبدیل شده است و مردم محل مجبور به ترک خانههایشان شدهاند.» او که طی یک و نیم دههی گذشده در چارکنت ندگی کرده است، ناامنیهای اخیر در این ولسوالی را بیسابقه خوانده میگوید: «قبلا فقط در دوران برگزاری انتخابات تا حدی این ولسوالی ناامن میشد؛ اما اکنون شش ماه میشود که هر لحظه بیم جنگ و هجوم طالبان وجود دارد. مردم آرامش خود شان را از دست دادهاند و شبها زنان در کنار مردان از خانهها و خانوادههایشان محافظت میکنند. قریههای کیند ایلاق، پس چاه، خواجه بندی و کورچه جان بولاق، تحت تهدیدهای شدید طالبان قرار دارد.»
او که مانند اکثریت باشندهگان محل، دهقان کار است، در مورد وضعیت اقتصادی مردم زیر سایهی حضور طالبان می گوید که مردم تنها پشتوانهی مالیشان که از راه زراعت و مالداری حاصل میشد را از دست دادهاند. طالبان به بهانهی جمعآوری خمس و زکات در حیطهی امر به معروف و نهی از منکر، مردم را تحت فشارهای مالی قرار دادهاند که این، وضعیت زندگی برای مردم این ولسوالی را دشوار کرده است.
طالبان آن عده از مردم را که چه در گذشته و اکنون به حکومت افغانستان وابستهاند، جریمههای نقدی کردهاند و تا کنون مردم نزدیک به ۷۰ لک افغانی را به بهای زندگی کردن و نفس کشیدن، به طالبان پرداختهاند.
قاری عبدالاحد، مشهور به مولوی احد، فرماندهیِ گروه طالبان را در این ولسوالی به عهده دارد و بالاتر از ۱۲۰ نفر طالبان در این ولسوالی حضور گسترده دارند؛ اما این طرف خط جنگ نبرد یک زن فرماندهی قیامهای مردمی را به عهده دارد؛ خانم سلیمه مزاری، ولسوالِ ولسوالی چارکنت.
پای حرفهای سلیمه مزاری در یک کنفرانس خبری نشستهام. «من با دستهای خودم شهیدانم را به خاک سپردم و آمدم جلو شما نشستم. خستهام از این همه تبعیض. از این همه ناهماهنگی، از این همه بیتوجهی. خسته ام!»
تُن صدایش غمگینتر میشود.
«نمیخواهم میرزاولنگ دیگر در چارکنت تکرار شود. شش ماه میشود مردم آرامش روانی خودشان را از دست دادهاند و این فاجعهبارترین تلفات ما در ناامنیهای اخیر است.»
پس از ختم کنفرانس خبریاش او را دنبا میکنم تا بتوانم از نزدیک در مورد چارکنت بپرسم. زنی است خوشبرخورد و متین. کنارش مینشینم. میگویم ممنون که برای من وقت گذاشتید. لبخند ملیحانهای روی صورتش میافتد.
شروع میکنیم به قصه کردن. از کودکی، نوجوانی، تحصیلات، ازدواج، و آن زوایای پنهانی که زیر بار جنگ به فراموشی سپرده است.
سلیمه مزاری در سال ۱۳۶۱ در یکی از قریههای شهر تهران به نام کَن متولد شده است. تحصیلاتش را در ایران تا مقطع لیسانس در رشتهی علوم اجتماعی به پایان رسانده است. ۱۴ سال است که ازدواج کرده و ۳ فرزند دارد. در آغاز سال ۱۳۹۰ به افغانستان آمده است و بعد از کار کردن در بخشهای مختلف، از سال ۱۳۹۷ تاکنون بهعنوان ولسوال در چارکنت ولایت بلخ در حال انجام وظیفه است.

«چارکنت برای من یادآور فضای کودکیام است، یادآور کَن و کوههای بلند و درههای عمیقش؛ جایی که شخصیت من شکل گرفت و شدم سلیمه مزاریای که امروز ولسوال چارکنت است.»
تلاش میکنم برای لحظهای هم که شده، از فضای جنگ بیرونش کنم. او که تمرین مرد بودن میکند، یادش بیاید یک زن است! زنی که روی هیچ غذایی حساسیت ندارد و تقریبا همه غذاها را دوست دارد. زنی که درخت توت را دوست دارد، و می گوید کُلی خاطره دارد از درخت توت.
مردمِ خسته و پر از دردی که نیاز به شنیده شدن دارند. حرف میزنند و می گویند درد زیاد است. ما امیدواریم یک روزی دوباره آرامش به خانههای ما برگردد.
ما کاشفان کوچههای بُن بستیم
حرفهای خستهای داریم
این بار پیامبری بفرست
که تنها گوش کند.
« گروس عبدالملکیان »
خانم مزاری بعد از ۳۰ سال میآید به افغانستان، جایی که قبلا از روی چند مدرک خانه و میهنش بود. جایی که قبلا هیچگاهی ندیده است. و حالا خانهی واقعیاش است.
«پدرم همیشه برای من در مورد افغانستان میگفت. او میگفت؛ من آوردمتان ایران تا درس بخوانید و باید برگردید به افغانستان و خدمت کنید. زمانی که ما آمدیم افغانستان، تنها نگاهم به کشورم همین بود که ما دیگر آماده شدهایم برای خدمت.»
خانم مزاری به روزهای روشن و خوب چارکنت امیدوار است، و میخواهد پلانهای انکشافیاش را برای این ولسوالی و مردم جامهی عمل بپوشاند.
ولسوالی چارکنت به چهار، کنت تقسیم میشود که شامل بیشتر از ۳۵ قریه است. بیشتر مناطق این ولسوالی از ساحات هموار و میدانها تشکیل شده است. باشندگان آن مصروف کِشت گندم للمی استند و حاصلات زمینهای ولسوالی به بارانهای سال بستگی دارد. چارکنت، یکی از ولسوالیهای نزدیک به مرکز شهر مزارشریف است و ناامنیهای آن، تهدید جدی به شهر محسوب می شود.