گفته میشود مولوی حیاتالدین صاحبی، ملا امام یک مسجدی در ولایت بلخ، از جانب شورای علما، به دلیل گفتههای کفرآمیز، تکفیر شده است. مولوی حیاتالدین، از جملهی روحانیهای فعال در فضای مجازی است که فعالیت چشمگیری در این زمینه دارد و از این طریق مخاطبهای زیادی برای خود دست و پا کرده است. سخنان مولوی حیاتالدین از جهتهای زیادی تعجببرانگیز است؛ زیرا نظرهای وی، حتا دیدگاههای عرفی-دینی در افغانستان را پشت سر گذاشته و با ارائهی یک رشته روایتهای سوالبرانگیز از پیامبر اسلام، به آشفتگی بیشتر بحث دین در افغانستان کمک میکند.
چیزی که در این میان قابل بحث است، موضوع تکفیر این ملا است. سخنان مولوی حیاتالدین در مورد زنان، همواره حامل توهین و تحقیر زنان بوده؛ اما شورای علما در هیچ مورد این ملا را به دلیل ارائهی چنین سخنانی، مورد پرسش قرار نداده است. اینکه شورای علما به عنوان عالیترین نهاد رسمی دینی در کشور، از لحاظ سنتی و قانونی مسؤولیت مستقیم غور در مورد مسایل دینی را دارد، سر جایش؛ اما آیا شورای علما، در برابر ارائهی نظرهایی که محتوای توهین به اقشار جامعه را دارد، باید سکوت اختیار کند؟ دیدگاههای این ملا، در بسیاری موارد، توهین مستقیم به جایگاه زنان است. این دیدگاهها، مدتهاست در فضای مجازی و در منبر از جانب این ملا ارائه میشود. حالا شورای علما پایهی اعتقادی نظراتش را محکم گرفته است؛ اما به نظر نمیرسد که در مورد دیدگاههای فقهی وی، فیصلهای انجام شده باشد. این درست که یک آدم از منبر دین نباید سخنان مغایر دیدگاههای حقیقی دین ارائه کند و خصوصا آن را ضم دین کرده و اقدام به تحریف اعتقادات دینی کند؛ در عین حال این هم مهم است که دیدگاههای ضد انسانی، نیز بهعنوان دیدگاههای دینی به خورد مردم داده نشود.
جامعهی افغانستان، به شدت دینی از نوع سنتی آن است. قسمت قابل توجه جبهات با روایت و حکم دینی شکل گرفته و جنگهای طولانی را سازمان دادهاند. هم اکنون یکی از نگرشهای خاص دینی مربوط به طالبان است که با توجیه دینی میجنگند. این جامعه، فقط به دلیل باورمندی سنتی به دین، مستعد دریافت روایت از منبرنشینان است؛ یعنی منبر در نفس خود، نوعی اعتبار پنداشته میشود و کسی که روی آن مینشیند و برای مردم موعظهی دینی میکند، تا حد زیادی برای مخاطبان مورد اعتماد تلقی میشود. اعتباری که ریشه در دینباوری سنتی مردم دارد. از سوی دیگر جامعهی ما از لحاظ سواد، در سطح بسیار پایین قرار دارد و به این جهت سطح مطالعه در بین مردم کم است. بنابراین، مخاطبین به ندرت توان تفکیک دیدگاههای حقیقی دینی را، از دیدگاههای انحرافی دارند؛ آنهم در صورتی که دیدگاه از سر منبر – که برای خیلی ها محل اعتماد است – گفته شود.
مشمئز کنندهترین گفتهها در مورد زن از سر منبر توسط مولوی حیات الدین ارائه شده است؛ اما این گفتههای زهرآلود واکنش خاصی را در بین علمایی که یقینا از راههای مختلف با آن روبهرو میشدند، ایجاد نکرد.
منبر در افغانستان، مسند بسیار حساسی است. آفتزدایی منبر، یکی از مهمترین کارهایی است که در افغانستان باید انجام شود. مسند دین اگر به دست کسانی که تفکر ستیز و دشمنی و تبعیض را تبلیغ میکنند قرار گیرد، میتواند روی باورهای مردم تاثیر گذاشته و در نهایت، فرهنگ آلوده به تبعیض و حامل دشمنی و ستیز را تولید کند. پیگیری گفتههای حیاتالدین از لحاظ اعتقادی کافی نیست، باید دیدگاههای فقهی و ارزشی این ملا نیز مورد بررسی و پیگرد قرار گیرد. هرچند دیدگاههای سنتی دینی نیز جای بحث و گفتوگو را از لحاظ تاویل و شدت دارد؛ اما وقتی دشمنی با زنان با نگرشی بسیار انحرافی صورت میگیرد، نیاز است تا شورای علما و منابع مربوط، سکوت اختیار نکند. قابل یادآوری است که تنها مولوی حیاتالدین نیست که برای تولید روحیهی ضد زن روایتهای نادرست ارائه میکند، بلکه کسانی دیگر نیز وجود دارند که از همین مسند دینی، فرهنگ تبعیض و انسانستیزی را تبلیغ میکنند. وقتی به استعداد زنستیزی عرفی جامعهی افغانستان نگاه کنیم، نیازمندی مقابله با زنستیزی را بیشتر حس خواهیم کرد. جالب است که مولوی حیاتالدین حتا دست طالبان را در ارائهی دیدگاههای تنگ نظرانه نسبت به زنان، از پشت بسته است.
حکم بازداشت حیاتالدین صاحبی صادر شده است. باید دید که طی چه ساز و کار و با چه روش و توسط چه منبعی مورد بازجویی و محاکمه قرار میگیرد. مهم است که دیدگاههای زنستیزانهی مولوی صاحبی نیز ضم اتهامات شود تا هشداری باشد برای کسان دیگری که نگرشهای زنستیزانه را تبلیغ میکنند.