فرهنگ تجاوز جنسی همه جا هست؛ از رمانهای مکتوب بلند عاشقانه گرفته تا سریالهای دوامدار مصور جنایی ـ پولیسیِ تلویزیونی. در بزرگترین دموکراسیهای دنیا؛ مثل هند و امریکا، هر نیم ساعت، پنج تجاوز جنسی اتقاق میافتد.
چیستی و چرایی تجاوز جنسی و یا علاقهی خاطر متجاوز به انجام تجاوز بیشتر ریشه در سلامت روان متجاوز و بستر فرهنگیای که تجاوزگر از آن بیرون آمده است، دارد.
تجاوز به مثابهی یک فرهنگ، پدیدهی جهانای است که ماهیت عشقی، سیاسی و گرایشهای حاد روان پریشیِ مازوخسیتی و سادیستی دارد؛ اما در افغانستان، فرهنگ تجاوز، بیشتر ریشه در فقر جنسی متجاوزان دارد.
کافی است نگاه گذرا به تاریخ تجاوز در افغانستان داشته باشیم؛ به وضوح در مییابیم که فلسفهی تجاوز فقط استمتاع جنسی از قربانی است با ابزارهای بومی ناهنجاری مثل دزدی، جنگ و محرومیت.
چند سالی از حادثهی تکاندهنده تجاوزِ گروهی از مردان مسلح به چند زن در پغمان نمیگذرد که دیشب مردان مسلح با هجوم بر یک کلنیک در ولایت سمنگان، بر یک داکتر زن، مقابل چشمان پدر و برادرش تجاوز کردند.
ماهیت حادثه طوری است که نمیتوان بر اساس دادههای موجود، تاریخ تجاوز جنسی این حادثه را تحلیل کرد. این بار فرق میکند و آن اینکه گرایشهای مازوخیستی و سادیستی متجاوزان را روشن می سازد.
عمل جنسی در افغانستان جزء تابوهای اخلاقی است و بیشترینه دور از چشم جمع انجام میشود؛ ولی این بار، متجاوزان در پهلوی اینکه نگاه شان به قربانی به مثابهی طعمهی جنسی مفت و رایگان است، خواست دگرآزاری را نیز از خود به نمایش گذاشتهاند. لذت جنسی بردن از قربانی، مقابل چشمان وابستگانِ ناموسیاش؛ و این واقعن شوکآور و تکاندهنده است.
به این معنا که فرهنگ تجاوز در افغانستان دارد دیوار ضخیم اخلاق را شکسته و وارد لایههای بداخلاقی خویش میشود که ممکن در آیندههای نزدیک اگر قانون نتواند جلو این جهشهای ابدایی را بگیرد، متجاوزان اقدام به گرفتن فیلم از صحنه کرده و روی آنتنهای گیرندهی تصویری انترنتی بارگذاری کنند.
حادثهی سمنگان تکاندهنده است؛ ولی حواشی آن افتضاحتر از متن آن است و آن گزارش دادستان قضیه از انجام جرم است براساس گزارشهایی که دادستان مربوط مخابره کرده است چهار تن از نه نفر مجرم این قضیه طفل استند.