گراف آسیبپذیری زنان در جامعهی افغانستان بسیار بالا است، خصوصا در زمینههای خاصی که جامعه نگاه ویژه و حساسی نسبت به آن دارد. همین سطح بلند آسیبپذیری است که موانع عدیدهای را پیش روی مشارکت زنان در زمینههای مختلف ایجاد کرده و به عنوان عامل بازدارنده در برابر زنان عمل میکند. از مهمترین مسایلی که زنان را به شدت آسیب میزند، مباحث اخلاقی در حوزهی خاصی مثل روابط جنسی است. گاهی یک تعداد منابع و اشخاص واقعی و غیر واقعی زنان را از این مدخل تهدید میکنند و این باعث میشود که زنان از موضع حقانی خود عقبنشینی کنند. اتهام جنسی به حربهی خطرناکی علیه زنان مبدل شده است. حربهای که هر وقت منافع یک تعداد تقاضا کند، بیباکانه علیه زنان استفاده میکنند تا زنان وادار به سکوت شوند. علاوه بر آن موارد واقعی این قضیه هم اختصاصا برای زنان گاهی آسیب حتا جبران ناپذیر وارد میکند. در مورد مردان برداشتها نسبت به اتهامات روابط جنسی خیلی پیآمد بنیانکن ندارد؛ اما نسبت به زنان واقعا پیآمدش ویرانگر است. یعنی اگر گفته شود که فلان مردِ مسؤول فلان اداره رابطهی نامشروع جنسی با یک یا چند زن دارد، درجهی تاثیر این اتهام به قدری است که کاملا پایگاه و جایگاه آن مرد را متلاشی نمیکند، بلکه اگر گفته شود فلان زن رابطهی نامشروع جنسی دارد، تاثیرش در اغلب مواقع ویرانی پایگاه و جایگاه آن زن است. این تفاوتهایی است که جامعهی افغانستان نسبت به جنس زن و مرد ایجاد کرده است، در حالی که اگر اتهام روابط جنسی نامشروع حامل خطر است، باید برای هر دو قشر به اندازهی برابر خطرساز باشد.
اخیراٌ مباحثی در رابطه با مناسبات درونی ارگ و مسئلهی مشارکت زنان در ادارات مطرح شده است که بسیار دلهره آور و نگران کننده است. منابعی ادعا کرده اند که پستهای دولتی به زنان در بدل رابطهی جنسی داده میشود. این بحث از آن لحاظ خطرناک است که حیثیت عدهی کثیری از زنانی که در ادارات خصوصا در پستهای بالا فعالیت میکنند، زیر سوال میبرد. در جامعهی سنتی افغانستان طرح چنین ادعایی بسیار نگران کننده است. همچنین ادعا شده است که یک تعداد زنانی که در انتخابات قبلی پارلمانی پیروز شدهاند، بهای پیروزی شان تن دادن به مردانی است که امکان دستبردن به آرا و پیروز ساختن این زنان را داشتند. هرچند در انتخابات پارلمانی افغانستان چنان افتضاحاتی پیش آمد که احتمال دستبرد به آرای مردم را به راحتی توجیه میکند؛ اما اینکه این آرا در بدل تن دادن زنان به رابطهی نامشروع جنسی به آن ها واگذار شده باشد، جای بحث و تعقیب جهت اثبات دارد. حالا ممکن است کسی یا کسانی از بین زنان پیروز در انتخابات با مردی یا مردانی در سطح بالا، رابطهی جنسی نامشروع داشته باشند، که این در واقع بحث دیگری است و باید از منظری دیگر به آن پرداخته شود؛ اما اگر آرای مردم را وجهالمعاملهی جنسی و دسترسی به تن یک تعداد زنان ساخته باشند، همزمان دو رفتار مجرمانه اتفاق افتاده است که عاملان آن باید پاسخگو باشند.
این بحث از دو حال خالی نیست. یا ادعای طرح شده درست است و کسانی در داخل حکومت که مسؤولیت یا توان انتصاب آدمها به پستهای خاصی را دارند، این پست ها را تبدیل به ابزار استفادهی جنسی از زنان متقاضی ساخته اند که این خود رفتاری مجرمانه است و باید مورد پیگرد قانونی قرار گیرد. اگر این قضیه مورد پیگرد قرار نگیرد، سطح ناامنی فعالیت زنان در ادارات دولتی به شدت بالا میرود و ناآرامیهای زیادی را برای زنان خلق میکند. شاید پیش کشیدن بحث پیگیری و احیانا محاکمهی آن تعداد افرادی که چنین تقاضاهایی دارند، به کاهش نگرانی زنان و اعتماد جامعه به ایفای وظیفهی زنان در ادارات کمک کند.
احتمال دیگر این است که این ادعا یک هجمهی سیاسی است که طی یک اتهام اخلاقی قصد تحریک افکار عمومی را علیه گروهی خاص دارد. اگر این احتمال را بتوان به واقعیت نزدیک ساخت، این بحث مطرح میشود که چرا در بازیهای سیاسی و رقابتهای گروهی و شخصیشان، از تن و حیثیت زنان مایه میگذارند؟ این در واقع کثیفترین نوع رقابت است و نمیتوان آن را به هیچ منطق و اخلاقی توجیه کرد.
آنچه بسیار مهم است، این است که این ادعا به هر حال حیثیت زنان را تهدید میکند و باید از جانب منابع قضایی و عدلی مورد پیگرد جدی قرار گیرد. چه در غیر آن آثار این اتهامات میتواند آسیب جبران ناپذیری به حیثیت، جایگاه و کارکرد زنان فعال، دانش آموخته و شامل ادارات وارد کند.