درس‌ عبرت از افغانستان برای اتحادیه‌ی اروپا در مناقشه‌ی ساحل!

اسدلله جعفری (پژمان)
درس‌ عبرت از افغانستان برای اتحادیه‌ی اروپا در مناقشه‌ی ساحل!

عکس: کت ایوانز، سفیر پیشین بریتانیا در امور افغانستان

نویسنده: کت ایوانز

مترجم: اسدالله جعفری «پژمان»

روزنامه دیده‌بان اروپا: ۲۵ اکتبر، ۲۰۲۱

در مورد چگونگی الهام‌بخشیدن به جهادگرایان در منطقه‌ی مورد مناقشه ساحل از پیروزی طالبان بسیار صحبت و تبلیغ شده است. به همان اندازه مهم است که دولت‌ها در مورد درس‌های مداخله افغانستان برای استراتژی‌های خود فکر کنند. پس از کار و برسی بر روی هر دو موضوع، این بیان دیدگاه‌های شخصی من است، من در حالی که تشخیص می‌دهم آن‌ها ارتباط گسترده‌تری با سایر بحران‌ها نیز دارند.

راه حل‌های امنیتی نمی‌توانند اساساً مشکلات سیاسی را در افغانستان برطرف کنند. یکی از دلایلی که مداخله در افغانستان شکست خورد، تمرکز زیاد بر راه حل‌های امنیتی بود. این‌ها تنها باید بخشی از یک استراتژی سیاسی گسترده‌تر و تابع آن باشند؛ اما در افغانستان این امر معمولاً برعکس بود. این بیانیه‌ها و اظهارات کوتاه‌وبلند ارتباط کمی با واقعیت‌های آشفته در میدان عمل داشتند؛ در حالی که همیشه اولویت‌های در حال تغییر و  پیشرفت را تضعیف کردند.

درآمد خشخاش و کوکنار در افغانستان

 در سال ۲۰۰۴ میلادی خوب به یاد دارم، وقتی که من در مورد این که چه گونه خشخاش و کوکنار در افغانستان ریشه‌کن شود، بحث کردم و این موضوع واکنش جدی و شدیدی  کشاورزان و دهقانان فقیر را در افغانستان برانگیخت؛ اما سال‌ها بعد سربازان از تلاش‌های مبارزه با مواد مخدر در مناطق پشتون‌ها و پشتون‌نشین با همان اثرات قابل پیش‌بینی من حمایت کردند. در همین‌حال، میلیاردها دالر به افغانستان سرازیر شد این دالرها فقط سودجویی و فساد را در افغانستان گسترش داد که این کمک‌ها تنها به تشدید چالش‌های سیاسی ترکیبی در افغانستان کمک کرد. این موضوعات شامل مشارکت کارگزاران قدرت‌طلب می‌شدند که فاقد مشروعیت محلی و مردمی  در افغانستان بودند.

علیرغم شناخت گسترده، این‌که مشکلات منطقه‌ی ساحل مشکل سیاسی و حکومت‌داری است، دولت‌ها با اولویت‌دادن به امنیت بر پاسخ‌های سیاسی و توسعه در دام مشابهی می‌افتند.با این‌حال، اگر تلاش‌های زیادی برای اجرای تعهدات موجود مانند توافق‌نامه‌ی صلح الجزایر در سال ۲۰۱۵ میلادی در کشور مالی و پیگیری اصلاحات دولتی و حکومت‌داری گسترده و فراگیر برای کمک به برقراری مجدد قراردادهای اجتماعی بین دولت و شهروندانش انجام می‌شد، اکنون زمینه‌های امیدواری بیش‌تری وجود می‌داشتند. دولت‌ها باید برای جلوگیری از شکست مجدداً اقدام کنند و شروع به پاسخ‌گویی به خواسته‌های مداوم شهروندان خود کنند؛ مانند خواسته‌هایی که ائتلاف خلق برای منطقه‌ی ساحل و در مورد مناقشه‌ی ساحل بیان کرده است. علاوه بر درست‌بودن آن، این کار هوش‌مندانه‌ای نیز است؛ زیرا عدم رسیدگی به شکایات و اعتراضات، آن‌ها را تنها برای بهره‌برداری این منطقه باز و آزاد می‌گذارد.

زبان «تروریزم» می‌تواند از پرداختن به مطالبات مشروع و ایجاد توافق‌نامه‌های سیاسی، ملی و فراگیر منحرف شود. فرصت‌ها برای پیدا کردن یک راه‌حل سیاسی واقعی و فراگیر، به طور مداوم در افغانستان پشت پا زده شد و نادیده گرفته می‌شد. بنابراین، این تصمیم برای عدم مشارکت با شخصیت‌های میانه‌روی طالبان که در ابتدا برای گفت‌وگو آماده بودند، شروع شد. زمانی‌که دونالد ترامپ برای «مذاکره» خروج نیروهای امریکایی وارد صحنه شد، بسیاری از آن‌ها حذف شد و با جنگ‌جویان افراطی‌تر و سرسخت‌تری جایگزین شده بودند. وقتی که هدف نهایی‌شان در معرض دید بود، آن‌ها دلیلی برای صلح و مصالحه نمی‌دیدند. در همین‌حال، نیروهای بین‌المللی اغلب ناخواسته برای تعقیب رقابت‌های محلی در افغانستان مورد سوءاستفاده قرار می‌گرفتند که این موضوع هیچ ربطی با مبارزه علیه «تروریزم» نداشت؛ اما هنوز هم به تشدید درگیری‌ها در افغانستان کمک می‌کرد.

در واقع، برچسب زدن بی‌رویه گروه‌ها به عنوان «تروریست» می‌تواند از پرداختن به خواسته‌های مشروع یا اعتراف دولت‌ها منجر به کاستی‌های خود از آن‌ها شود. در منطقه‌ی مورد مناقشه ساحل، خارجی‌ها اغلب از بی‌عدالتی‌های قبلی، به‌ویژه در میان گروه‌هایی که از لحاظ تاریخی به حاشیه رانده شده‌اند، سوء استفاده کرده‌اند. برخی از جوامع و مردم در نتیجه‌ی هم‌زیستی با گروه‌های تروریستی بدنام شده و هدف اقدامات امنیتی سختی قرار گرفته اند که اغلب آن‌ها را بیش‌تر از خود دور می‌کند. تمرکز بر رسیدگی به نگرانی‌های اساسی آن‌ها در جداسازی آن‌ها از چنین گروه‌ها موثرتر خواهد بود. به همین ترتیب، اگر مردم راهی برای دست‌یابی به اهداف خود از طریق ابزارهای سیاسی نیابند، این تنها خشونت را به عنوان وسیله‌ای برای پیگیری از تغییرات تحریک و تشویق می‌کند. این امر اغلب منجر به از بین‌رفتن صداهای متوسط به دلیل سرخوردگی می‌شود. بنابراین، دولت‌ها (از جمله دولت‌های با روابط بین‌الملل) باید مایل باشند که همه‌ی مردم و حوزه‌های رای‌دهی مشروع را در میدان عمل متقاعد ساخته و به آن‌ها گوش دهند، نه تنها آن‌هایی که به عنوان شرکای مناسب تلقی می‌شوند؛ بلکه همه‌ی آن‌ها مورد توجه باشند.

تأثیر مخرب فساد و معافیت از مجازات را دست کم نگیرید. مردم فرمان‌روایی طالبان را نمی‌توانند فراموش کنند، زمانی‌که آن‌ها برای اولین بار در دهه‌ی ۱۹۹۰ به قدرت رسیدند، به چه مشهور بودند. افغان‌ها از افزایش امنیت و دست‌رسی به عدالت سریع استقبال کردند که تا حد زیادی منصفانه و حتا اگر وحشیانه تلقی می‌شد. این یک تغییر خوشایند از سوی مقامات فاسد، غارت‌گر و جنگ‌سالارانی بود که بدون مجازات فرمان‌روایی می‌کردند. شکست در مقابله با فساد گسترده در میان نخبگان سیاسی جدید و مجازات‌های سوء استفاده‌‌جویانه نه تنها تلاش‌ها برای «ملت‌سازی» را تضعیف کرد؛ بلکه باعث ناامیدی مردم عادی افغانستان نیز شد. نگرانی‌های مشابهی در مورد فساد، مصونیت از مجازات و عدم ارائه‌ی خدمات در منطقه‌ی ساحل رایج و معمول شده است. همان‌طور که در نتیجه‌گیری‌های سریع و گفت‌وگوی‌های فراگیر ملی در کشور مالی در سال ۲۰۱۹ میلادی و اعتراض‌های مکرر مردمی منعکس شده است. فساد، اساس و نهادهای یک دولت را می‌ببلعد، توانایی آن را برای اجرای قرارداد و تعهد اجتماعی با شهروندانش تضعیف می‌کند و در نهایت بر دیدگاه‌ها و وفاداری آن‌ها به دولت تأثیر می‌گذارد.

با توجه به سرمایه‌گذاری بین‌المللی روی نیروهای امنیتی افغانستان، با سرعتی که طالبان دوباره قدرت را در دست گرفت، بسیاری از مردم و دولت‌ها را شگفت‌زده کرد؛ اما تنها آموزش و تجهیزات برای نیروهای امنیتی کافی نیست. افراد باید به چیزی که برای آن می‌جنگند ایمان داشته باشند تا حاضر باشند جان خود را فدا کنند. این چیزی نیست که بیگانگان بتوانند برای مردم شما به ارمغان بیاورند؛ بلکه فداکاری متعلق به خود شماست نه به خارجی‌ها.

صداقت و صادق‌بودن

مطمئناً شرکای بین‌المللی نقش مهمی برای ایفای این نقش دارند؛ اما این نقش بایستی در محور رهبری و مدیریت مردمی باشد. این به نوعی چشم‌انداز و مالکیت خوبی است و این امر تفاوت‌های زیادی را بین کشوری ایجاد می‌کند که می‌تواند گروه‌های متفاوت را متحد کند تا فراتر از منافع محدود و اختصاصی فکر کنند و با هم برای غلبه بر تضادها و بی‌ثباتی برای تامین امنیت یک کشور و برای آینده‌ی بهتر برای مردمش هم‌کاری کند. دیدگاه‌ها و نظریات نهایی من نیاز به صداقت بیش‌تری در میان مردم است. در افغانستان، ائتلاف و دولت افغانستان بیش از حد مایل بودند که تبلیغات خودشان را باور کنند و تمایلی به مقابله با مسائل واقعی که رفاه و پیشرفت را تضعیف می‌کرد، نداشتند. شریک و هم‌کار واقعی‌بودن به معنای کمک به دیگران برای دیدن نقاط ضعف آن‌ها نیست؛ بلکه تمایل به تصدیق و تعریف نقاط ضعف خودشان نیز است. همانطور که دوستان واقعی آن چه را که نیاز دارید به شما بگویند، نه لزوما آنچه را که می‌خواهید بشنوید بگویند.

کت ایوانز قبلاً سفیر بریتانیا در کشورهای مالی و نیجریه از سال ۲۰۱۸-۲۰۲۰ میلادی بود و از سال‌های ۲۰۰۳-۲۰۰۴ و از سال  ۲۰۰۹-۲۰۱۲ میلادی به عنوان یک مقام و دیپلمات دولت بریتانیا در امور افغانستان کار می‌کرد. او اکنون مدیر اداره‌ی عملیات‌های اروپایی و توسعه آفریقا در سازمان (ایندپندنت دیپلمات) است.