نویسنده: فریبا حسینی- The Guardian
مترجم: مهدی غلامی
در یک روز سرد و تلخ، طاهره، در اتاق کراییاش در کابل نشسته است. او یک همسر و سه فرزند کوچک دارد؛ اما آخرین باری که همه با هم بودند، سال ۲۰۱۸ بود که تلاش کردند از افغانستان بگریزند.
ناامنی در ولایت شان، میدانوردک، باعث شد که طاهرهی ۲۷ساله تلاش کند تا با خانوادهاش از راه ایران به ترکیه بگریزد؛ اما زمانی که تلاش شان را آغاز کردند، تنها همسر، پسر و دختر هفتسالهاش موفق شدند. طاهره و دختر ششسالهاش آن قدرها خوششانس نبودند. پولیس ایران آنها را در مرز ایران-ترکیه بازداشت کرد و دوباره به افغانستان فرستاد. طاهره میگوید: «لباس دخترم به سیم خاردار گیر کرد و پس از آن نتوانستیم به موقع از مرز بگذریم. از این که میدیدم خانواده ام از هم جدا میشدند، قلبم شکست. برایم بسیار دشوار بود که از پسر سهسالهام که بیشتر از هر کسی به مادرش نیاز داشت، جدا شوم.»
مردان بیشماری از افغانستان به دنبال یافتن کار و امنیت گریخته اند؛ اما زندگی زنانی که مردانشان آنها را جا گذاشته اند، بدتر میشود؛ به ویژه حالا که طالبان به تسلط بیشتر شان بر افغانستان ادامه میدهند.
نظرسنجیهای اخیر نشان داده است که ۴۱ درصد از مردم افغانستان میخواهند این کشور را ترک کنند که آمار بیسابقهای است. این آمار در میان زنان به ۵۰ درصد میرسد و نشان میدهد که افغانستان یکی از دشوارترین کشورهای جهان برای زنان است.
اقدام برای ترک کشور، میتواند کار ناممکنی باشد؛ به ویژه برای زنان. آنها با سواد کم و پولی ناچیزی که دارند – ۸۰ درصد زنان افغانستان خارج از نیروی کار اند و ۹۱ درصد آنها تنها سواد ابتدایی یا کمتر از آن را دارند – شانس شان برای یافتن کار در جای دیگری بسیار کم است. آنهایی که تلاش میکنند از کشور بروند، اغلب همه چیز را ریسک میکنند.
یک ماه پس از جدایی شان، طاهره دوباره تلاش کرد تا به ترکیه برسد. او از خویشاوندانش پول قرض کرده بود و این بار، تنها تا ایران رسید. طاهره گفت: «در میان گروهی که به آن سو میرفتیم، تنها زن آن گروه، من بودم. پس از ساعتها گذر از مناطق خشک، ناگهان احساس کردم که چاقاقبر، من و دخترم را جدا از دیگر اعضای گروه، به سمت دیگری میبرد.»
زمانی که فریاد کمک سر داد، قاچاقبر به او گفت: «اگر نمیخواهی با من نزدیکی کنی، مجبورت نمیکنم» طاهره که میترسید بر او تجاوز شود به ما گفت: «تنها آن چاقاقبر نبود که قصد تجاوز بر من را داشت، گروهی از آنها میخواستند بر من تجاوز کنند. به همین دلیل باید به سفرم خاتمه میدادم. حاضر بودم پولیس ایران بازداشتم کند؛ اما بر من تجاوز نشود.»
زمانی که پولیس، طاهره و دخترش را یافت، آنها را دوباره به افغانستان فرستاد. حالا طاهره و دخترش در کابل به تنهایی زندگی میکنند. او میگوید: «هیچ کسی به لحاظ مالی از من پشتیبانی نمیکند. به تقلا افتاده ام و زندگی برایم بسیار دشوار است. چون همسرم با من نیست، هر کسی در مورد این که تنها زندگی میکنم، قضاوتم میکند. شبها خوابم نمیبرد. تنها به پسرم فکر میکنم. وقتی هم که میخوابم، خواب میبینم که صدایم میزند. دعا میکنم که هر چه زودتر، اعضای خانوادهی مان با هم یکجا شوند و دوباره بتوانم پسرم را بغل کنم. بیشتر از هر چیزی میخواهم پسر و همسرم را ببینم تا دوباره با هم باشیم، بخندیم و باز هم یک خانواده شویم.»
پَری از ولایت میدان وردک، زن دیگری است که از خانوادهاش جدا شده است. مدت زیادی، او و چهار دخترش تنها زندگی کردند. او گفت: «پس از مدتی، همسایههایم فهمیدند که ما بدون هیچ مردی در خانه، تنها زندگی میکنیم. به همین خاطر ترسیده بودم که اتفاق بدی برای دخترانم بیفتد. در پایان، مجبور شدم یکی از آنها را هرچند سن کمی داشت، به ازدواج مردی درآورم. دخترم تنها ۱۶ سال دارد و نامزد شده است. وقتی دخترانی به سن فرزندانم را میبینم که به مکتب میروند، قلبم میشکند. کاش دخترانم هم، چنین فرصتی مانند آنها داشتند.»
پری، چهار دختر و یک پسر دارد. همسرش شش سال پیش فوت کرده است. در سال ۲۰۱۵، پری هم مانند طاهره، فرزندانش را گرفت و کشور را برای رسیدن به ترکیه از راه ایران ترک کرد. تنها پسرش موفق شد به ترکیه برسد و بقیه اعضای خانواده دستگیر و به افغانستان فرستاده شدند. او گفت: «وقتی به افغانستان برگشتیم، هر چهار دخترم جوان بودند. پیدا کردن خانهی کرایی دشوار بود؛ چون همه در مورد مرد خانه میپرسیدند.» پری چندین هفته نمیتوانست بخوابد؛ خانهی شان امن نبود و پری میترسید اتفاقی برای دخترانش بیفتد. او میگوید: «با خیاطی، به سختی میتوانم مصارف آنها را تأمین کنم. واقعا امیدوارم که بتوانیم روزی با پسرم یکجا شویم و دیگر نگران امنیت دخترانم نباشم.»
بنا بر آمار کمیساریای عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان، ۲٫۵ میلیون پناهندهی ثبت شدهی افغانستانی در سراسر دنیا وجود دارند که دومین جمعیت بزرگ پناهجویان در جهان است. با قدرت گرفتن بیشتر طالبان و خشونتی که به جای جای کشور رسوخ کرده است، این رقم افزایش خواهد یافت. هرچند بیشتر مهاجران را مردان تشکیل میدهند؛ اما هم اکنون زنان بیشتری به جستوجوی یک زندگی جدید، کشور را ترک میکنند.
زنان باسواد شانس بیشتری دارند؛ اما مادرانی مانند طاهره و پری جا میمانند، بیوه میشوند و فرزندان شان در جاهای مختلفی از جهان، پخش میشوند. هیچ کدام از آنها نمیداند که چه زمانی دوباره اعضای خانوادهاش را خواهد دید.
*نامها به درخواست مصاحبهشدهها تغییر کرده است.