نویسنده: هدیه شکیب
طالبان گروهی از تروریستهایی روحانی است که در سال ۱۹۹۶ میلادی به افغانستان حاکم شدند و نوعیت حکومت خویش را امارتاسلامی خواندند. این گروه با تعبیر و تفسیر نادرست از عقاید مذهبی، اِعمال زشت و ناپسند را به جامعهی افغانی روا داشتند. حاکمیت این گروه تا سال ۲۰۰۱ میلادی دوام یافت که میان مردم افغانستان تحت عنوان رژیم سیاه و تاریخ تاریک یاد میشود.
حاکمیت طالبان، محدودیتها و روزگار سخت به جامعه افغانستان ایجاد کرد که قربانی اصلی حاکمیت پنج سالهی این گروه، زنان و دختران افغان شناخته شده است که این رژیم، زنان را از تمام مزایای زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی محروم کرده بود. مدافعین حقوق زن، رفتار این گروه را با زنان، مشابه به اندیشههای ماقبل تاریخ اسلام؛ یعنی افکار اعراب جاهل میدانند.
گروهی طالبان دیدگاه تبعیضی و جنسیتی که بر زنان داشتند، تمام حقوق و آزادیهای قبل حاکمیت خویش را بر زنان منع قرار دادند و زنان را مطابق بر تفسیر از احکام شریعت، محصور به قلمرو خانه و خانواده میدانستند؛ به همین دلیل حق تعلیم، تحصیل، وظیفه، گشت و گذار آزادنه به بیرون از منزل، اشتراک در امور اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، ورزشی و آزادی پوشش را از زنان سلب کردند. دروازههای مکاتب دانشگاهها و دفاتر را برای زنان بسته بودند. دخترانی که حق تعلیم و تحصیل از شان گرفته شد و محصور به خانه شده بودند، تمام آرزو و اهداف خویش را به خاک یکسان دیده، بیسرنوشت شدند و با محروم شدن از حقوق اسلامی و انسانی، برای کسب تعلیم و تحصیل، دچار فشارهای روحی و روانی شدند.
این وضع سبب گردید که دختران و زنان مدت نیم دهه، هر روز برای بازگشایی دوبارهی مکاتب و دانشگاه، چشم به انتظار بمانند؛ همچنان وضع محدودیت به انجام و اجرای وظیفه به زنان، سبب گردید که اکثر زنان از لحاظ اقتصادی وابسته به مردان شوند. درآن دوره زمان تنها راه درآمد مالی زنان، تولید صنایعدستی و خامکدوزی بود. در این هنگام یکی دیگر از تجربههای تلخ زنان، سلب گشت و گذار بود و تنها راه گشت وگذار زنان با محرم مرد و پوشش اجباری برقع بود.
زنان یکی دیگر از خاطرههای تلخ شان را در آن دوران؛ لت و کوب زنان با استفاده از شلاق، تفنگ را از سوی طالبان به خاطر نداشتن همراه محرم در شهر، نپوشیدن حجاب اجباری، استفاده از زیورات، پوشیدن کفش پاشنه، عدم داشتن جراب و غیره میدانند.
باید خاطرنشان کنیم که حاکمیت گروهی طالبان سبب حذف نیم پیکر جامعه از امور اجتماعی، سیاسی و اقتصادی شده بود که این حذف، سبب افزایش فشار روحی، روانی، خشونتهای خانوادگی و اجتماعی گردیده بود که بزرگترین مثال خشونتهای خانوادگی هنگام حاکمیت طالبان، افزایش ازدواجهای دختران زیر سن است.
حالا که از ختم حاکمیت رژیم سیاه طالبان دو دهه میگذرد و در این دو دهه، زنان حکومت دموکراسی و مردمسالاری را تجربه کرده اند، توانسته اند به کسب دوبارهی تعلیم و تحصیل راه پیدا کنند. همینگونه تا حدی به حقوق اساسی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خود رسیده اند، به ادارت مختلف حکومتی و شخصی چون؛ عضو شدن در احزاب سیاسی، راه پیدا کردن به مقامهای مهم سیاسی و اقتصادی، قرار گرفتن در رأس ادارات قضایی و امنیتی، کار کردن در رسانهها، هنرمند شدن، راه یافتن به مسابقات ورزشی و هنری وغیره گردیده اند.
با مطرح شدن مسألهی صلح با طالبان و نزدیکی آغاز گفتوگوها بینالافغانی، شعایاتی مبنی بر سهیم شدن گروهی طالبان در قدرت، سبب ایجاد ترس و وحشت در جامعهی افغانستان، به خصوص در میان زنان شده است؛ چنان که فعالان حقوق زن به این عقیده اند که طالبان با ذهنیت افراط گرایانهای که در مورد زنان دارند، با سهیم شدن در حکومت به احتمال زیاد برای بار دیگر، به حذف زنان از رسانهها، هنر، ورزش، سیاست و اقتصاد به تدریج دست خواهد زد.
با این که طالبان از هنگام آغاز کنفرانسها با نمایندهی امریکا و عقد قرارداد صلح با مریکا، همواره از پذیرش حقوق زنان در چارچوب احکام اسلام سخن گفته اند؛ از این تعبیر و سخنها بیش از آن که اطمینانبخش باشد، ابهامآمیز و نگران کننده برای زنان افغان است؛ چون طالبان نگرش متفاوت به حقوق زن از لحاظ دین و مذهب دارند.
اکثر زنان افغان نگران وضع دوبارهی محدودیتها بر زنان با مؤفق شدن گفتوگوهای صلح با طالبان و سهیم شدن طالبان به قدرت استند، به همین دلیل اکثر زنان تأکید بر تأمین و پا بر جا بودن دستآوردهای دو دههی زنان افغانستان در گفتوگوهای صلح با طالبان و همچنان خواهان حضور نمایندهی زنان در گفتوگوهای صلح با طالبان برای اطمینان حاصل کردن بر حفظ حقوق زنان اند.
دختران و زنان افغان نمیخواهند آزادیها و حقوقی را که در این دو دهه تجربه کرده اند، از دست دهند؛ چنانکه من پرسش را: «آیا حقوق تازه دریافتهی خود را در دو دههی اخیر با صلح همرای طالبان معامله میکنید یا خیر؟ با عدهای از زنان مطرح کردم:
سلطانه لطفی، عضو فزیک شیمی لابراتوار تهیه و کنترل دوا و محصولات صحی، «نخیر! چون نمیخواهم بار دیگر در مقطع تاریک زندگی گذشته قرار بگیرم».
جاهده شفیق، معلم در یکی از مکاتب دولت، «درست است مدت زیادی میشود که مردم افغانستان منتظر تأمین صلح در کشوراستند؛ اما اگر صلح با طالبان سبب وضع دوبارهی محدودیتها بر زنان شود، نخیر! چون نمیخواهم تجربیات تلخی که از رژیم طالبان دارم، با محدودیتهایی که من با همنسلانم مقابل بودیم، فرزندان و نسل جدید تجربه نمایند».
در نتیجه باید ذکر کرد که زنان افغان از رژیم سیاه طالبان، خاطرات تلخ را به دوش کشیده اند که حالا به هیج وجه وضع دوبارهی محدودیتها مورد قبول شان نیست و نمیخواهند بار دیگر از امور اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و هنری حذف شوند؛ به همین دلیل نگران آینده و حقوق خویش بعد صلح با طالبان اند.