روایت دو زن از زندگی زنان در افغانستان

راحله یوسفی
روایت دو زن از زندگی زنان در افغانستان

سنت‌ها و عرف‌های ناپسند در افغانستان، باعث شده که هویت فردی زنان انکار شود. خودشناسی، معمای بزرگ زندگی زنان این کشور است؛ من کیستم، به کجا می‌روم و چه می‌کنم؟ زنان در افغانستان در تلاش استند خود شان را ثابت کنند و جایگاهی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه‌ی مردسالار افغانستان به دست بیاورند.

آنان در تلاش اند که نشان دهند آنان هستند و نباید نادیده گرفته شوند. اسم من چیست؟ چرا مادر فلانی، همسر فلانی، خواهر فلانی و دختر فلانی؟

زنان در افغانستان با انواع خشونت‌های‌ جسمی، فیزیکی، روانی و کلامی مواجه استند؛ این خشونت‌های آشکار است و برای عاملان این خشونت‌ها جرائم حقوقی تعیین شده است؛ اما خشونت نرم و بی‌صدا که هیچ قانونی آن را جرم ندانسته است را نیز این زنان متحمل می‌شوند.

 زنان در بیشتر نقاط افغانستان حتا در شهرهای آن، به عنوان یک انسان مستقل و یک فرد آزاد شناخته نمی‌شوند. هویت فردی زنان و نام زنان تحت نام مردانی که بالای این زنان حاکمیت دارند، پنهان شده است. زنانی که به نام خود شان یاد نمی‌شوند، زنانی که در دعوت‌نامه‌ی عروسی، سنگ قبر و آگاهی فوتی، نام شان گرفته نمی‌شود.

ویدا ساغری؛ هویت زنان ریشه در تملک دارد

ویدا ساغری، فعال حقوق زن در افغانستان است که چند سال قبل کمپاینی را به‌ نام (نام مادر شما چیست؟) در شبکه‌های اجتماعی راه‌‌اندازی کرده بود. برای این که به مردم بگوید زنان قبل از این که مادر، دختر و همسر کسی باشند، انسان اند و نام و هویت شخصی خود را دارد.

از دیدگاه ساغری، بحث این که نام زنان به عنوان هویت شان شناخته نشده است و یادآوری نام زنان در اسناد رسمی و غیر رسمی جدی گرفته نشده، ریشه در تملک دارد.

در افغانستان رییس خانواده مردان است و آنان قدرت اقتصادی بر زنان دارند؛ این مسأله باعث می‌شود که مردان خود شان را حاکم بدانند و زنان را جزو ملکیت شان بشمارند. چنانچه گفته می‌شود خانه‌ی فلانی به همین شکل می‌گویند زن فلانی.

سن آزادی برای زنان در قانون اساسی  افغانستان درج نشده است در حالی که در کشورهای دیگر  سن ۱۸سالگی سن آزادی زنان است در افغانستان سن ازدواج دختران درج شده است.

بیشتر از زنان افغانستان بی‌سواد استند و برای آنان فرق نمی‌کند که به چه اسمی صدا شوند. برای آنان بحث نام و هویت یک امر ناشناخته است. آنان قبول دارند و حتا افتخار هم می‌کنند که به اسم برادر، شوهر، پدر و پسر شان یاد شوند.

بحث نام و هویت زمانی مطرح می‌شود که زنان باسواد و از قدرت اقتصادی برخوردار شوند. زمانی بحث هویت جواب می‌دهد که زنان جایگاه سیاسی و اجتماعی در جامعه داشته باشند.

هویت در حقیقت ریشه در قدرت دارد، زن سیاست‌مدار، تجار، معلم و داکتر باید در جامعه وجود داشته باشد که ادعا کند هویت مستقل می‌خواهد.

با اسم دادن به زنان هویت به آنان داده نمی‌شود؛ نام و هویت به آنان زمانی داده می‌شود که آنان صاحب قدرت شوند.

زنان در افغانستان زمانی که به نام مردان یاد می‌شوند حس ناراحتی نمی‌کنند؛ آنان عادت کرده اند و تا زمانی کاری صورت نمی‌گیرد که حساسیت ایجاد نشود و آنان اعتراض نکنند.

مهتاب ساحل؛ هویت‌زدایی زنان ریشه در فرهنگ مردسالار دارد

مهتاب ساحل، شاعر و نویسنده، می‌گوید که هویت‌زدایی ریشه در فرهنگ مردسالاری و مذهبی دارد که زنان را انسان برابر با مردان به رسمیت نمی‌شناسد؛ چون مرد را ارباب و فرماندار می‌داند، زن را که مذهب نیز نیم حق مردان برایش قائل است و ملکیت مرد می‌داند؛ دربست متعلق به مرد می‌داند.

با چنین پیش‌زمینه‌ای در نقش ملکیت مثل بقیه اشیا همیشه هویت‌زدایی شده  است و متعلق به مردان در خانواده بوده است؛ مثلا زن احمد و دختر محمود.

این تفکر با جنک و نزاع‌های قومی و مذهبی همواره شدت گرفته؛ چون زنان آسیب‌پذیرترین افراد در چنین شرایطی استند. فرهنگ و مذهب پدرسالار در کشور ما بر انکار هویت زنان تأکید کرده است. نداشتن هویت جدا از مرد را برای زنان تلقین کرده که نمونه‌هایش را فراوان می‌توانیم در جامعه‌ی سنتی خویش شاهد باشیم.

مثلا این زنان استند که مردان را سایه‌ی سر می‌داند. این زنان استند که پس از خدا شوهر را می‌پرستند و یا نمونه‌های دیگر؛ یعنی فرهنگ در مسیر تاریخ زنان به کار فرهنگی به ضد زنان بدل شده است. این فرهنگ از زنان؛ نام، اقتصاد، هویت و تمام لازمه‌های انسان برابر با مرد بودن را گرفته است. این فرهنگ زنان کشور ما را بیشتر سرگرم بدن و نمایش ظاهری و مصروف رقابت‌های ناسالم کرده است؛ اما داشتن هویت مستقل تنها با داشتن نام و یا لقب به دست نمی‌آید بلکه زنان باید تلاش کنند با داشتن شخصیت علمی مستقل، دیدگاه و حرف مستقل و اقتصاد مستقل، برای خود هویت مستقل ایجاد کنند. زنان بایست در تصمیم‌‌گری‌ها نقش داشته باشند و نقش شان نباید برای پرکردن جای زن باشد؛ بلکه برای زن بودن شان باشد.