«خیلی سال است که خانهی مان را در ولایت هلمند رها کرده ام و مجبور شدم به خاطر طالبان به کابل آمده و این جا زندگی کنم؛ اما پدرم که کشاورز است هنوز در زمینهای خودش در قریهی مان کشتوکار میکند و همانجا دوست دارد زندگی کند. پدرم یک کشاورز است و دوست دارد رزق حلال به دست بیاورد؛ اما از چند سالی بدین طرف که طالبان به منطقهی مان آمده اند، همهی کشاورزان را مجبور به کِشت تریاک میکنند؛ در حالی که پدرم میخواهد در زمینهای مان گندم کِشت کند تا رزق حلال به دست بیاورد؛ اما طالبان نمیگذارند.»
محمد منیر (نام مستعار) که در یکی از شرکتهای ساختمانی در کابل مشغول به کار است و چند سالی میشود که خانهی شان را در ولایت هلمند ترک کرده است و به خاطر این که طالبان او را تهدید به مرگ کرده بودند، مجبور به ترک خانوادهاش شده؛ است اما خانوادهی او هنوز در همان قریهی پدری شان مشغول به زندگی استند و چون پدرش کشاورز است و تمام این سالها از عواید همین زمینها خرج و مصارف خانوادهاش را تأمین کرده است، هیچ گاه دوست ندارد که زمینهایش را رها کند و به جای دیگری برود.
محمد منیر میگوید: «همه اهالی قریهی مان کشاورز استند و خرج زندگی شان را از همین طریق در میآورند. آنها بیشتر در زمینهای شان گندم، جو و سبزیجات کشت میکردند؛ اما در این چند سالی که طالبان دوباره توانستند نیروهای دولتی را عقب برانند و در قریههای ما حکمرانی کنند، دستور داده اند که به جای دیگر چیزها، همهی مردم تریاک کِشت کنند و همهی اهالی روستا هم مجبور استند که محصولات تریاک خود را به طالبان بفروشند؛ چون در فروش تریاک طالبان سود اصلی را میبرند و از مردم ما به قیمت پایین میخرند و بعد به چند برابر بیشتر به دیگران میفروشند.»
زمینهایی که در ولایت هلمند بیشتر زیر کِشت است، در خود تریاک جای داده است که طالبان با پول فروش آن توانسته اند تا کنون مصارف نظامی خود را تأمین کنند. این کار طالبان در ولایت هلمند یعنی از پول زحمت و دسترنج خود مردم سلاح خریدند و برای کشتن خود مردم استفاده کردند.
کشاورزان قریهای که محمدمنیر روزگاری در آن زندگی میکرد، یک بار خواستند که دست به اعتراض بزنند و از طالبان بخواهند که برای آنها اجازه بدهند خود تصمیم بگیرند که چه چیزی کشت کنند و از چه راهی رزق و روزی شان را به دست بیاورند؛ اما طالبان با شنیدن تصمیم مردم، قریهی آنها را تهدید به کشتن و قتل و عام کردند.
محمدمنیر میگوید: «چند ماه پیش در فصل بهار بود که خانوادهام به من زنگ زدند و به خاطر این که پدرم تصمیم داشت در زمینهای مان گندم کشت کند، طالبان آمده بودند و او را با خود بردند. به خاطر این که پدرم را وادار کنند که به کشت تریاک ادامه بدهد، سه روز او را در بند نگه داشته بودند تا رضایت بدهد؛ همان کاری را انجام بدهد که طالبان از او میخواهند.»
نه تنها پدر محمدمنیر، بلکه بسیاری از کشاورزان قریهی شان حالا دیگر به این دستور طالبان عادت کرده اند و همانگونه میکنند که طالبان میخواهند. بیشتر شان هم به خاطر این که عواید کشت تریاک کمی بیشتر از دیگر محصولات کشاورزی است، حاضرند تا در زمینهای شان تریاک کِشت کنند؛ بدون آن که بدانند این کار شان تا چه اندازه برای افغانستان و دیگر کشورها زیان و ضرر رسانده است.
پینوشت: مطالب درج شده در این ستون، برگرفته از قصههای مردمی است که قسمتی از زندگی خود را تحت سلطهی طالبان در افغانستان گذرانده اند و خاطرات شان را با روزنامهی صبح کابل شریک کرده اند. خاطرات تان را از طریق ایمیل و یا صفحهی فیسبوک روزنامهی صبح کابل با ما شریک کنید. ما متعهد به حفظ هویت شما و نشر خاطرات تان استیم.