داشتن دستگاه ویدیویی جرمی نابخشودنی

صبح کابل
داشتن دستگاه ویدیویی جرمی نابخشودنی

«مگر می‌شه که سر هر چیزی مردم را ده گلوله بست و کُشت‌شان. ای طالب‌ها هم بیخی فکر مُکنن از پیش خدا آمده باشن که جهنم و بهشت ره خودشان ده اختیار دارن که هر کی را دل‌شان شد بُکشن و روانه جهنم کنن و هر کی ره خوش‌شان آمد برای بهشت نگه دارن و هیچ گپ نزنن.»

این حرف‌های داوود است که حالا دکان کوچکی دارد و فیلم‌های هالیودی و بالیوددی‌ای را که تازه روانه‌ی بازار می‌شود روی سی‌دی‌ کپی می‌کند و به فروش می‌رساند. داوود در کنار فیلم‌های خود، سی‌دی‌های آهنگ‌های افغانی و خارجی را هم به فروش می‌رساند.

داوود می‌گوید که از قدیم کارش همین بوده است و حتا پیش از طالبان هم که هنوز سی‌دی و کامپیوتر نبود او نوارهای ویدیویی و کاست‌های آهنگ را به فروش می‌رساند. او که حالا مرد میان‌سالی است، می‌گوید از روزی که به یاد دارد از همین راه خرج خانواده‌اش را تأمین می‌کرده و آن سال‌ها که هنوز حرفی از طالبان نبود او دو دستگاه ویدیویی قدیمی داشت که برای تکثیر فیلم‌های ویدیویی از این دستگاه‌ها استفاده می‌کرد و از روی یک فیلم که مشتری‌ها سفارش می‌داد روی نوار ویدیوی خام کپی می‌کرد و برای مشتری‌های خود سفارش‌های‌شان را انجام می‌داد.

داوود هر از گاهی این دستگاه‌های ویدیویی خود را به مردمی که تقاضای دستگاه ویدیو داشتند، کرایه می‌داد تا درآمدش بالاتر برود.

داوود قرار است یکی از خاطرات خود را در زمان طالبان را برایمان بازگو کند؛ خاطره‌ای که به قول داوود هنوز هم با ترس از آن یاد می‌کند و می‌ترسد که این بار طالبان بیایند و به خاطر سی‌دی‌های فیلم و آهنگ او را اعدام کنند.

داوود این چنین ادامه می‌دهد: «او وقت مثل آلی نبود که به همین راحتی لب سرک سی‌دی بفروشی. طالبا اگه گیرت می‌آورد حتما ده میدانی شار ده شخ چوب آویزانت می‌کدن که درس عبرت دیگا شوی»

داوود از ترس مردم که به خاطر طالبان در دل داشتند حرف می‌زند و علت این ترس را هم داشتن دستگاه ویدیو در آن وقت‌ها می‌داند.

طالبان چند بار پشت خانه‌ی داوود آمده بودند و خانه‌ی او را تلاشی کرده بودند؛ چون خبر به آن‌ها رسیده بود که داوود دستگاه ویدیویی به مردم کرایه می‌دهد؛ اما هر باری که طالبان پشت داوود و برای تلاشی خانه‌اش آمده بودند خود داوود در خانه نبوده و همسرش توانسته بود با زرنگی آن دو  دستگاه ویدیو را از چشم طالبان پنهان کند و جان داوود را بخرد.

داوود می‌گوید که او با چشمان خودش شاهد این بوده است که طالبان در چند کوچه بالاتر از خانه‌ی آنان شخصی را با دستگاه ویدیو گیر آورده بودند و بدون این که حاضر شوند حرفی از آن مرد را بشنوند او را همان‌جا تیرباران کردند و دستگاه ویدیو را هم زیر پای‌شان تکه تکه کردند.۰

طالبان بر این باور بودند که داشتن دستگاه ویدیو از کارهای شیطانی است و هر کسی که این دستگاه را در خانه‌ی خود نگه می‌دارد با شیطان دست دارد و جزایش تنها می‌تواند مرگ باشد.

داوود بعد از دیدن صحنه‌ی کُشتن آن مرد توسط طالبان به خاطر داشتن دستگاه ویدیو از داشتن دستگاه ویدیو می‌ترسد و هنوز این ترس را با خود در دل دارد.

داوود می‌گوید: «اگه دستگاه ویدیو دَشتن ایقه جرم نابخشودنی است چرا خی خود طالبان امروز از انترنت بلده‌ی(برای» کارهای خو استفاده موکونن، یا ده خودشان هیچ کدام گپ نیست، فقط بلده‌ی مو مردم گناه است.»

داوود سرش را تکان می‌دهد و به یاد آن دوران و آن ترسی که از طالبان در دلش مانده است فکر می‌کند و سی‌دی گلچینی از آهنگ‌های شاد ایرانی را از میان کارتن سی‌دی‌های خود بیرون می‌کشد و به دست مشتری می‌دهد و پولی که مشتری برایش داده است را می‌بوسد و می‌گوید: «خدا مهربان است، ای هم از دسلاف امروز.»

آن وقت‌ها مثل حالا که نبود. همین که طالبان پای خود را به کابل گذاشتند، بازار کرایه گرفتن دستگاه ویدیو و فروش نوارهای ویدیویی و کاست هم گم شد و هیچ کسی حاضر نبود که سراغ داوود را بگیرد جز طالبان که هزارگاهی برای تحقیق به خانه‌ی او سر می‌زدند.

پی‌نوشت: مطالب درج شده در این ستون، برگرفته از قصه‌های مردمی است که قسمتی از زندگی خود را تحت سلطه‌ی طالبان در افغانستان گذرانده‌اند و خاطرات‌شان را با روزنامه‌ی صبح کابل شریک کرده‌اند. خاطرات‌تان را از طریق ایمیل و یا صفحه‌ی فیس‌بوک روزنامه‌ی صبح کابل با ما شریک کنید. ما متعهد به حفظ هویت شما و نشر خاطرات‌تان استیم.