خوانندگان همیشگی ستون فرزندان زمین، شاید تا اندازهای علل و پیامدهای روانشناختی و جامعهشناختی روند مهاجرت به ویژه مهاجرت افغانستانیها را شناخته باشند؛ اما مسألهی مهم دیگری که تا هنوز به آن پرداخته نشده و یا کم پرداخته شده، این است که شماری از مهاجران افغانستانی با این که به میل خود و یا روی جبر اجتماعی و یا اقتصادی به مهاجرت رو آورده اند، پس از سالها مهاجرت به برگشتن به افغانستان متمایل میشوند.
هستند شماری که در مهاجرت زاده شده اند و شهروندی کشور محل زندگی خود را نیز دریافت کرده اند؛ اما با آن هم میل آمدن به کشور اصلی شان را دارند.
این میل آرام و قوی درونی در بسیاری از مهاجران افغانستانی وجود دارد؛ چه آنهایی که در ایران و یا ترکیه به سر میبرند و چه آنهایی که در کشورهای پیشرفتهی جهان زندگی میکنند.
اما چه چیزی بیشتر باعث میشود که مهاجران افغانستانی با وجود شرایط بد زندگی در افغانستان که حتا در امنترین شهر آن در کابل نیز انسان از امنیت جانی و غذایی برخوردار نیست؛ به فکر برگشتن به این جا باشند؟
دلیل نخست میتواند همان علاقهای باشد که به دلیل زاده شدن و زندگی کردن در افغانستان در وجود شان شکل گرفته و بزرگ شده است که گاهی کمرنگ شده و گاهی خود را بیشتر نمایان میکند.
در این اواخر، شمار زیادی از مهاجران افغانستانی در جزیرههای یونان که روزی رسیدن تا یونان را پیمودن پلههای آرزوی شان میدانستند، از بودن در آن جا خسته شده و خواهان برگشت به افغانستان استند.
به اضافهی وطنپرستی، برای برگشت مهاجران افغانستانی به کشور، محیط زندگی در مهاجرت و حالت روانی و فشارهایی که به اثر زندگی در مهاجرت بر آنها وارد میشود، نقش مهم و سازندهای دارد.
هر گاه مهاجران افغانستانی در کشور میزبان شرایط بهتری داشته باشند و بتوانند همانند شهروندان اصلی همان جا وارد جامعه شده و از امتیازها و امکانهای برابری برخوردار باشند؛ بدون شک میل بازگشت به کشور در ذهن شان شکل نمیگیرد؛ به ویژه اگر در چنین کشورهایی سازش میان مهاجران و شهروندان اصلی کشور مهاجرپذیر در فضای سالم و انسانی آن وجود داشته و حس بیگانگی و تفاوت میان مهاجران و شهروندان اصلی جامعهی میزبان وجود نداشته و یا در کمترین میزان آن باشد؛ به نحوی که نتواند روند عادی زندگی را برای مهاجران مختل کرده و فشار روانی را برای شان در پی داشته باشد.
در بیشتر موارد ما میبینیم که آن شمار از مهاجران افغانستانی خواهان برگشت به کشور استند که در کشورهایی با درآمد پایین به سر میبرند و در کنار آن از برخورد نادرست دولت و مردم آن جامعه نیز اذیت شده و در حالت بد اقتصادی و بهداشتی به سر میبرند.
مثل مهاجران افغانستانیای که از زندگی نکبتبار اردوهگاههای ویژهی مهاجران در یونان به ستوه آمده و به دلیل این که راه رفتن به پیش نیز برای شان بسته است، از روی ناچاری به برگشت به افغانستان راضی شده اند تا باشد از بیسرنوشتیای که در جزیرههای یونان زمینگیر شان کرده است، رهایی پیدا کنند.
در کنار این، روشن نبودن آینده و کندی در روند بررسی پروندهی این مهاجران افغانستانی نیز باعث شده است که شماری از این مهاجران با این که برای رسیدن به کشوری که حالا در آن به سر میبرند، جان و مال خود را هزینه کرده اند تا به آن جا برسند؛ باعث شده است که این مهاجران درخواست بازگشت خودخواسته را به دولت میزبان بسپارند تا زمینهی برگشت شان به افغانستان مهیا شود. روی این دلیل، ما در سالهای گذشته شاهد برگشت خودخواستهی صدها مهاجر افغانستانی از کشورهای پیشرفتهی اروپایی و ایران و پاکستان بوده ایم. در کنار این، نداشتن هدف مشخص و درازمدت از مهاجرت نیز دلیل مهمی برای بازگشت شمار زیادی از مهاجران افغانستانی به کشور است.
در میان مهاجران افغانستانی به ویژه آنهایی که در ایران و ترکیه به سر میبرند، شمار زیاد شان برای کارگری و اندوختن پول به آنجا رفته اند که پس از چند سال زندگی، از دوام مهاجرت خسته شده و کوشش میکنند با گردآوردی اندکی پول، دوباره به افغانستان برگردند.
خیلی از مهاجران افغانستانی که این سالها به ایران و کشورهای عربی میروند، از این دست استند.