همایون زارعان، شهروند ایرانی است که پناهندگی سیاسی افغانستان را دارد. او شش سالی است که در افغانستان به سر میبرد. این شش سال برای او زیاد آسان هم نگذشته است. زارعان در شروع بودنش در افغانستان، در شهر هرات یک سال را زندانی بوده است.
پس از آن نیز روزگار چندان خوشی در آن جا نداشته است. برای نداشتن شناسنامهی افغانستان به او خانه به کرایه نمیداده اند. او، چند ماهی میشود که به کابل آمده است و از کمیساریایی عالی پناهندگی سازمان ملل در کابل، خواستار حقوق و امتیازهای پناهندگیاش مثل خانه و معاش شده است؛ اما دفتر سازمان ملل در امور پناهندگان در کابل هیچ گاهی به خواستهای او رسیدگی نکرده است که هیچ، حتا یک بار برای این که از انجام مسؤولیت شان شانه خالی کنند، او را روانی خوانده و میخواستند در بیمارستان روانی بستریاش کنند.
زارعان برای این که کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل به خواستهایش رسیدگی کند، دو بار اعتصاب غذایی کرده است که بار دومش هنوز ادامه دارد. او برای این که به این خواستهاش برسد، راهی جز اعتصاب غذایی نمییابد. زارعان این کارش را تنها راه بلند کردن فریاد دادخواهی یافته است.
امروز اعتصاب غذایی او وارد بیستمین روز شده است؛ اما از دفتر سازمان ملل در امور پناهندگان کابل هیچ خبری نیست. او روز تا روز ضعیفتر شده و وضعیت صحی وی رو به وخیم شدن است. کلیههایش درد دارد و همین طور دید چشمهایش کاهش یافته است.
همایون زارعان از کمیساریای پناهندگی سازمان ملل در کابل، میخواهد که او را به کشور سوم در جایی که او امنیت داشته باشد، انتقال بدهند.
تنها پاسخ کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل در کابل به همایون زارعان این بوده است که در پروندهی او شرایطی دیده نمیشود که بشود او را صاحب حق انتقال به کشور سوم دانست؛ اما این نهاد که ظاهرا برای حمایت از حقوق پناهندگان و رسیدگی به احوال آنها ایجاد شده است و از بخت خوش یا بد در کابل نیز نمایندگی دارد؛ این که روی چه دلیل تا هنوز به خواستهای زارعان گوش نداده است، برای زارعان قناعتبخش نیست. نه به او سرپناهی داده اند و نه از دیگر حقوقش پشتیبانی کرده اند. زارعان گفته است که تا به خواستهایش رسیدگی نشود به اعتصاب غذاییاش ادامه میدهد.؛ ادامهای که ممکن به مرگ او منتهی شود.
اما در این میان چه کسی مسؤول مرگ او خواهد بود. دفتر سازمان ملل در امور پناهندگی، و دیگر نهادهای حامی حقوق بشر این روسیاهی را به کجا خواهند برد. آیا همایون زارعان یک پناهنده نیست، یک انسان نیست؟
به اساس اعلامیهی جهانی حقوق بشر که مصوبهی سازمان ملل متحد است و همهی اعضا آن را پذیرفته اند؛ زارعان از حق زندگی و سلامت برخوردار است و همین طور از حق انتخاب سرزمینی که باید در آن زندگی کند.
سازمان ملل چرا و با چه دلیلی نمیخواهد به خواستهای زارعان گوش دهد و حق قانونی وی که زندگی در مکانی امن است را برایش بدهد؟ اگر کمیساریای عالیی پناهندگی سازمان ملل این زمینه را برای وی مهیا نکند، پس برای چه ایجاد شده است. آیا سرپوشی است برای پیشبرد اهداف قدرتهای بزرگ در سازمان ملل متحد یا چیز دیگری؟
بیتفاوتی کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل در برابر اعتصاب غذایی دوامدار همایون زارعان، نشاندهندهی این است که جان انسان برای سازمان ملل متحد و اعضای آن هیچ ارزشی ندارد و این سازمان نیز نمیتواند حامی و پشتیبان خوبی برای انسانها باشد.
در کنار خاموشی کمیساریایی عالی پناهندگی سازمان ملل در کابل، وزارت امور مهاجران و بازگشتکنندگان افغانستان نیز هیچ گونه توجهی به حال همایون زارعان نکرده است و به راحتی میگویند که رسیدگی به وضعیت همایون زارعان به این وزارت ربط نمیگیرد.
اما این وزارت و مردم افغانستان انتظار دارند که دولت و شهروندان ایران از دو نیم میلیون مهاجر افغانستانی، در ایران به خوبی پذیرایی کنند و زمنیهی دستیابی به همه حقوق انسانی شان را مهیا کنند.
همایون زارعان اگر برای رسیدن به خواستهایش بمیرد؛ او مرگ نیکنامی خواهد داشت؛ اما روسیاهی آن برای سازمان ملل و دولت افغانستان میماند.