رسانهها، در هر جامعهای حضوری افشاگرانه دارند. از آنجایی که پنهانکاری خصوصیت اصلی گروهها و نظامهای غیر مردمی است، نقش افشاگرانهی رسانهها، پدیدهی رسانه را همواره در کنار مردم و بهعنوان رکن مهم قدرت مردمی مطرح میکند. دادوستد میان رسانهها و مردم یک رابطهی سازنده و مؤثر را ایجاد میکند. رسانهها مردم را ازآنچه هست آگاه میسازند و مردم به دلیل نیاز به دانستن اصل وقایع و ریشههای حوادث، به رسانهها تکیه میکنند. با این برداشت، خصوصیت افشاگری رسانه، فقط حمد آنانی است که در کنار مردم و به نفع مردم عمل میکنند. تمام گروههای غیر مردمی، از رسانهها بیمناک استند و تلاش میکنند بهنوعی توان اطلاعرسانی رسانهها را تضعیف کنند. حمله به رسانه هم از همین آبشخور مایه میگیرد. در کنار اهداف متعدد دیگر، جامعهی رسانهای افغانستان، مدتهاست یکی از مهمترین اهداف گروههای ضد مردمی دانسته میشود. آنها میل دارند با اعمال فشار و تهدید رسانهها، روند اطلاعرسانی را ضعیف یا حداقل تابع میل گروههای غیر مردمی بسازند. سال گذشته در حوالی همین روزها یکی از وحشتناکترین حملات به خانوادهی رسانههای افغانستان صورت گرفت و تعدادی از فرزندان رسالتمند این سرزمین را به خاک و خون کشاند. سالهای پیش از آن نیز ما قربانیان زیادی به پیشگاه مردم خود اهدا کردیم و امسال هنوز تهدید و حمله علیه رسانهها جریان دارد. این حملات وحشیانه نه تنها رسانههای کشور را به زانو درنیاورد، بل ما را در مسیر رسالت مان مُصر ساخت. تشدید حملات علیه رسانهها، دو پیام روشن دارد. اول اینکه رسانهها نیروهای مؤثر مردمیاند و نقش شان چنان تاثیرگذار است که گروههای غیر مردمی تاب تحمل چنین فعالیتی را به نفع مردم ندارند. دوم اینکه فعالان رسانه، هنوز در جایگاه رسالت خود قرار دارند و تحت تاثیر فشارها، از موضع مردمی خود عقب ننشستند. ورود روزنامهی صبح کابل به خانوادهی رسالتمند رسانههای کشور، اثبات عینی پایداری و مقاومت رسانهها در برابر فشارهای نامشروع است. رسانهها شاهراه اصلی تبیین آزادی بیان در جامعه استند و این آزادی به حیث یکی از مهمترین شاخصههای حقوق بشری مردم و پایههای انکشاف جامعه، باید پاسداری شود. برای پاسداری از ساحت آزادی بیان و مسیر رشد جامعه، دولت افغانستان، نهادهای بینالمللی و گروههای تاثیرگذار دیگر باید دیدگاهی مسؤولانهتر نسبت به رسانههای فعال کشور داشته باشند؛ زیرا عدم توجه خاص به این زمینه، دیگر زمینههای حیات اجتماعی و سیاسی مردم را به خطر مواجه میکند. حساسیت کار رسانهای در جامعهی پرچالشی مثل افغانستان، علاوه بر توجه به تهدیدهای بیرونی، لزوم هماهنگی درونی نهادها و فعالین رسانهها در کشور را با شدت مطرح میکند. ایجاد نظم و ارتباط سازنده که ما را در جهت فعالیتها و انجام رسالت مان همسو کند، بر فعالیت مجموع نهادهای رسانهای در افغانستان تاثیر مثبت خواهد داشت. با ایجاد هماهنگی توان رسانهها درزمینهی فعالیتهای شان بلند خواهد رفت و علاوه بر آن امکان پشتیبانی بیشتر از همدیگر را تسهیل خواهد کرد. ما به شدت نیازمند ایجاد یک سیستم پشتیبانی از فعالین رسانهها استیم، چون سطح فشار بر رسانهها به حدی است که اگر این سیستم ایجاد نشود، نگرانی نسبت به آیندهی آزادی بیان و سرنوشت فعالین رسانهها بیشتر شده و تحت تاثیر جو نامساعد حاکم، این حوزه با خطرات بیشتر روبهرو خواهد شد. در شرایط خاصی که کشور قرار دارد، روند تحولات سیاسی هرروز مسیر جدیدی به خود میگیرد و دغدغههای مردمی نسبت به اوضاع هرلحظه بیشتر میشود، رسانهها نیز میبایست با حساسیت بیشتری انجام وظیفه کنند. مسالهی گفتوگوهای صلح و انتخابات پیش رو، نقش حیاتی در سرنوشت مردم دارند و در این میان نقش رسانهها تاثیرگذارتر از دیگر عناصر اجتماعی است. بنابراین میطلبد تا حضور رسانهها هم به لحاظ داخلی با انسجام بیشتری صورت گیرد و هم ازلحاظ بیرونی، رابطهی جدیتری با مردم برقرار کرده و قاطعتر به پوشش حوادث و وقایع بپردازند.
ما با پایبندی کامل به پرنسیپهای حرفهای و تاکید بر رسالت خود جلو میرویم و باور داریم، تاریخ و آیندهها، ایثار و فداکاری فعالین رسانهای در این مقطع حساس را به یاد خواهند آورد و خون قربانیان ما را نادیده نخواهند گرفت.