دیروز دومین نشست کمیته رهبری شورای عالی مصالحه در کابل برگزار شد و همزمان با آن، حملههای شدید انتحاری در این شهر به وقوع پیوست.
نشستی که مربوط به شورای عالی مصالحه بود، نتوانست افق روشنی را در مورد صلح افغانستان برای مردم نشان بدهد. دلیل آن، عدم تعهد اعضای این شورا و چند پارچگی ناشی از فاصله هیئت مذاکرهکننده با کمیته رهبری است.
محمد محقق، در سخنرانی خود اذعان داشت که طالبان خواستار صلح نیستند و بیشتر روی ادامه جنگ کار میکنند؛ در حالی که معصوم استانکزی، رییس هیئت مذاکرهکنندهی حکومت، تعهد خودش را به طالبان و هیئت آنان بیان داشت و گفت بنا بر فیصلهای که با هیئت این گروه در دوحه داشته است، از بیان جزییات گفتوگوها، خودداری میکند.
با اینکه یکی از افراد سخنران، عبدالربرسول سیاف، ادعا داشت که هیئت مذاکرهکننده حکومت، نماینده تمام مردم افغانستان است، سخنان آقای استانکزی، نشان میدهد که تعهد به طالبان در اولویت گفتوگو کنندگان صلح افغانستان قرار دارد.
این هیئت که فقط با پسوند «حکومت»، توانسته مشروعیتی بین مردم به دست بیاورد، هنوز گزارشی در مورد توافق خود با طالبان بر سر شیوهی مذاکره، ارایه نداده است؛ اینکه در ادامهی بحث و آغاز گفتوگوهای اصلی، چه توافقهایی صورت گرفته است، بماند سر جایش.
از طرف دیگر، مارشال عبدالرشید دوستم، گفته است که برای رسیدن به صلح پایدار، باید به مشارکت سیاسی در حکومت توجه شود و توافق صلح نباید سبب آغاز یک جنگ داخلی در کشور باشد.
توجه به اشاره آقای دوستم به «مشارکت سیاسی»، توضیح خواهد داد که هنوز مشارکت سیاسی کامل یا حتا ناقص اما با درصدی بالا در موضوع گفتوگوهای صلح در کشور به وجود نیامده است و شورای عالی مصالحه، حتا با داشتن حمایت بسیاری از سیاستمداران، قادر به تشکیل یک اجماع ملی نسبت به صلح در میان سیاستمداران گلایهمند نشده است.
میخواهیم اعلام کنیم که نه هیئت مذاکرهکننده و نه شورای عالی مصالحه ملی، به شکل واقعی خود، نمایندگان مردم افغانستان نیستند و ربطی هم به مردم ندارند. کشتار روزبهروز، ترورهای مشخص و پنهانکاریهای همهی دستگاه شورای مصالحه، نشان داده است که همهچیز برخلاف مردم و در ضدیت با شهروندان افغانستان در حال انجام است.
ادعای نمایندگی هیئت مذاکرهکننده حکومت برای همه مردم افغانستان، فقط یک ادعا باقی خواهد ماند زیرا اعضای آن حتا رابطهی مشخص و روشنی با خود شورای مصالحه، ندارد چه رسد که نماینده تمام مردم افغانستان باشد.
حکومت افغانستان، خواهان تصمیم جمعی و مردمی در توافق با طالبان نیست. حساس بودن توافقها و خدشهدار شدن آن در صورت آگاهی مردم، یک رفتار دیپلماتیک و مردمی نیست.
در هر شرایطی، دسترسی به اطلاعاتِ مربوط به گفتوگوهای صلح، حق مردم است. حساس بودن و نبودن آن نیز باید به مردم افغانستان مرتبط باشد چون تصمیمهایی که در دوحه گرفته شده قرار است بالای همین مردم که اکنون تمام ماجرا از آنان پنهان مانده است، اجرا شود.
حضور طالبان در پاکستان، تغییر سیاستهای حکومت نسبت به ایران و تعهد هیئت مذاکرهکننده به طالبان، همه یعنی تمام ماجرای دوحه به نفع گروهی تمام شده است که سالهای سال، مردم افغانستان را به خاک و خون کشاند.
نه گفتوگوهای صلح و نه ادامهی جنگ، هیچکدام به نفع مردم افغانستان نیست؛ این تناقض یعنی نه جمهوریت به مردم متعهد است، نه امارت؛ آنچه مهم است، سیاستهایی است که یک عدهی مشخص را در حکومت احتمالی آینده، شریک هم میسازد. تمام گفتوگوها و پنهانکاریها نیز در همین جهت جریان دارد.
مردم، از تمام سازوکارهای مربوط به خود و آینده کشور، دور مانده و برای ناآگاهیاش، نه یک سازمان که تمام طرفهای گفتوگوهای صلح، ذیدخلاند. ناآگاهی مردم از تصمیمهای گرفته شده در دوحه، آنان را یا به کام یک جنگ داخلی و یا هم به حلق یک حکومت مستبد طالبانی اما؛ حقوقی فرو خواهد برد.