طرح صلح خلیل‌زاد شبیه با حکومت ملایی ایران است

صبح کابل
طرح صلح خلیل‌زاد شبیه با حکومت ملایی ایران است

طرحی که از سوی خلیل‌زاد به افغانستان فرستاده شده است، چنان غوغایی به پا کرده است که اکثریت اعضای بلندرتبه حکومت با آن دچار سراسیمگی شده و حرف‌های‌شان را بدون سنجش کافی به زبان می‌آورند.
تا چند روز پیش سعی می‌شد که از سوی بعضی از این افراد، شایعه‌ی بی‌تأثیر بودن این طرح و عدم پایبندی امریکا به آن دامن زده شود. به‌طور مثال حمدالله محب، مشاور امنیت ملی افغانستان با گفتن این‌که این طرح از سوی حکومت امریکا نیست و بیشتر برای تسریع گفت‌وگوها و رسیدن به صلح تأکید دارد، می‌خواست آن را به حاشیه براند.
هرچند، می‌توان این را قبول کرد که طرح پیشنهاد شده یا به لحن حکومتی‌ها-مثلاً امرالله صالح- آمرانه‌ی امریکا، با مشکل‌های زیادی روبه‌رو است و خطرآفرین نیز هست اما چیزی که توجه را به آن سوق می‌دهد، حمایت بسیاری از سیاست‌مداران افغانستانی، سکوت طالبان و سراسیمگی حکومتیان است.
چرا اهل ارگ، چنین دچار پرخاش و گاهی سخنان گزاف شده‌اند؛ در حالی که می‌گویند، انتخابات و انتقال قدرت از طریق آن، هرگز معامله‌شدنی نیست و حتا هم‌چون امام حسین در برابر هر ظلم و زورگویی، می‌ایستند؟
توکل به احساسات مذهبی و دینی، توکل به مردمی که بارها از سوی همین حکومت مورد بی‌عدالتی قرار گرفته‌اند آیا، صادقانه است یا آخرین تلاش‌های آنانی که می‌خواهند به هر نحوی قدرت را حفظ کنند؛ هرچند بعید به‌نظر می‌رسد و دیگر کار از کار گذشته است.
حکومت افغانستان بدون امریکایی‌ها و حمایت آنان، توانایی ادامه دادن را ندارد. برای همین است که همیشه هر سیاستی که علیه امریکا روی‌ دست گرفته، سیاست مقطعی بوده است و همین‌که امریکا، با آن با مدارا رفتار کرده است، کاملاً سرسپرده آن شده است.
زمانی که حرف از روابط نزدیک بین تهران و کابل بود، امریکایی‌ها نرم‌خو شدند و با این کار آنان، حکومت افغانستان روابطش با ایران را از حالت شدیدی که داشت به آرامی و حرکتی کند فروکاست. ایرانی‌ها که دیدند اعتمادی به چنین حکومت سرسپرده نیست، روابط‌شان را با دعوت هیئت طالبان به تهران، تقویت دادند. اکنون، نه راه پیش است و نه راه پس؛ هرچند ممکن است دوباره تلاش شود که با ایرانی‌ها دیدارهای تحریک‌کننده‌ای صورت بگیرد اما این تحریک بازهم سمت‌وسو و هدفش راضی ساختن امریکا خواهد بود.
کلاً، سیاست افغانستان در طول سال‌های گذشته و به‌خصوص دوره ریاست جمهوری اشرف‌غنی، هدفی نداشت مگر رضایت امریکا. این نوع سیاست هرگز جواب‌ده نیست و دیدیم که نبوده و حتا نظام افغانستان را به خطر انداخته است.
وقتی حرف از خطر می‌زنیم؛ اشاره به این داریم که نه طرح حکومت افغانستان که می‌خواهد در چنین شرایط ناگواری انتخابات زودهنگام را راه بیاندازد، طرح درستی است و نه طرح خلیل‌زاد که می‌خواهد طالبان و اندیشه طالبانی را با حکومتی که همه‌کاره و مشاور اصلی آن شورای مستقل عالی فقه است، روی کار آورد.
حکومت ملایی، نیاز به تجربه ندارد؛ به ایران نگاه کنیم! جمهوری اسلامی ایران سال‌هاست دور از نظارت‌های حقوق‌بشری و انسانی، انسان‌های آزادی‌خواهی را به بند و اعدام دچار کرده است که مخالف نظامی‌اند که به‌زور بر آنان تحمیل شده است.
در طرح خلیل‌زاد چندین جای از شورای مستقل عالی فقه یادآوری شده است که نقش موازی با قوه‌های اساسی دولت پیش‌فرض امریکایی‌ها را در افغانستان دارد. این یعنی، قرار است حکومت صلح، کاملاً برخلاف چیزی باشد که نامش آن را یدک می‌کشد. حکومتی که با قیدهای شرعی خودساخته طالبانی و ملاهایی چون انصاری، می‌خواهد مردم را به‌ بند کشانده و زندانی سیاسی، اعدام و… را در افغانستان رایج سازد.
حکومت افغانستان، بدون این‌که انتقاد مشخصی را به طرح خلیل‌زاد و کشورش وارد کند، با کلان‌گویی‌ها، می‌خواهد به احساسات مردم پناه ببرد. این نهایت بی‌پناهی ارگ و اهالی آن را نشان می‌دهد. بنا بر چنین شرایطی، لازم است تا نهادهای رسانه‌ای، مردمی و علمی کشور، هر نوع طرحی را که از سوی مواضع دخیل در بحث صلح افغانستان ارایه می‌شود، بازبینی کرده و تمام موارد آن را برای مردم روشن سازند. اکنون راهی نیست مگر، ساختن موضعی کاملاً جدا از حکومت و امریکا؛ چیزی که هرگز در افغانستان بیست سال گذشته شاهدش نبوده‌ایم.