صبح دیروز، انفجاری در یک مراسم عروسی، در ولایت ننگرهار به وقوع پیوست. این انفجار با استفاده از یک کودک انجام شد که دوازده تن را کشت و چهل تن دیگر را زخمی کرد. عطاؤالله خوگیانی، سخنگوی والی ننگرهار با تأیید این انفجار گفته که انفجار در مراسم عروسی پسر ملک توری، یک بزرگ قوم رخ داده است. همچنان گفته شده که در نتیجهی ان انفجار ملک توری و پسرش در این حمله جان باختند.
با انتشار این خبر، انتظار میرفت چندی بعد، طالبان آن را به عهده بگیرند؛ چرا که بارها انفجارهایی رخ داده که تعداد زیادی از کشته شدگان و زخمیان آن غیر نظامیان بوده و مسؤولیت آن را هم طالبان به عهده گرفته است.
اما در حملهی دیروز ولایت ننگرهار، طالبان مسؤولیت این حمله را به عهده نگرفتند. ممکن است عدم پذیرش مسؤولیت این حملهی انتحاری، رابطهای با قطعنامهی این گروه با هیأت کابل در دوحه داشته باشد که قرار بود آنان از حملات به جاهایی که تجمع غیر نظامیان زیاد است، خودداری کنند؛ اما به هر دلیلی که باشد، به معنی این است که طالبان تنها دشمن مردم افغانستان نیست و صلح با این گروه تروریستی نمیتواند ضامن امنیت سرتاسری در افغانستان باشد.
نقش طالبان در ناامنیهای کشور بیشتر از هر گروه تروریستی دیگر است. نه تنها که نقش عملی بیشتر دارد بلکه زمینهساز حضور گروههایی که در تضاد با خودشان قرار دارد، نیز شده است. گروههایی چون داعش و القاعده، از خطرات جدیای به شمار میروند که با حضور آنان، حتا در صورت صلح کامل با طالبان، جنگ و انتحار در کشور، به پایان نخواهد رسید.
این که تصور میکنیم تروریزم در افغانستان، با صلح و توافق سیاسی با طالبان به پایان میرسد، اشتباه است. دولت افغانستان هنوز نتوانسته است در میز مذاکره با طالبان وارد شود؛ اما گفته شده است که چنین نشستی نزدیک است و ممکن روزی طالبان نیز بر سر میز مذاکره با حکومت افغانستان حاضر شوند؛ ولی قبل از آن، نکتهای که هم برای امنیت خارجیها که سعی میکنند تضمین آن را از طالبان بگیرند، بسیار نگرانکننده است و هم برای امنیت افغانها، حضور پر رنگ داعش و دیگر گروههای تروریستی است. آیا در نشست احتمالی دو طرف اصلی جنگ افغانستان، تصمیمی برای مبارزه با تروریزم گرفته خواهد شد و این بحث، میتواند به یکی از مباحث محوری گفتوگوهای صلح، میان این دو باشد؟
وجود گروههای تروریستی، بسیاری از اعضای طالبان را که برای امرار معاش میجنگند به خود جلب خواهد کرد؛ پس از برقراری صلح که آنان بیکار تلقی خواهند شد، به احتمال زیاد، تعداد زیادی به گروههای چون داعش و القاعده خواهند پیوست.
شاید، صلحی که از آن بهعنوان رهایی از وضعیت بد امنیتی یاد میکنیم، سبب ایجاد موجی از سربازگیریها، توسط گروههای دیگر باشد. برای همهی این احتمالات باید تدبیر لازم را داشته باشیم؛ چرا که صلح نیز در چنین شرایطی صرفا یک احتمال است و افغانستان در این شرایط نیاز مبرم به تصمیمگیری سیاسی دقیق دارد.
کشورهای حامی افغانستان نیز، باید برای حفظ امنیت خودشان، این مورد را پیش از خروج و توافق با طالبان حل و روشن کنند؛ زیرا حتا اگر طالبان بر اساس توافقنامهی صلح تضمین کنند که از خاک افغانستان برای تروریستها میدان داده نمیشود، با بزرگتر شدن هر روز گروه داعش در افغانستان، این تضمین به هیچ دردی نمیخورد.
در واقع، توافق بر سر خروج نیروهای خارجی در این فرصت، میتواند خطر بزرگی برای جهان باشد. مارک میلی، نامزد رییس ستاد مشترک ارتش امریکا نیز خروج نیروهای خارجی را از افغانستان یک اشتباه استراتیژیک خوانده است. اشتباه استراتیژیکی که میتواند شامل احتمالاتی که به تحلیل گرفته شد، باشد و همچنان تحلیلهای دیگری را شامل شود که در آن خطر اصلی، خود گروه طالبان تلقی میشود. پیش از این که آقای مارک میلی در مورد خروج نیروهای خارجی ابراز نظر بکند، گروه بینالمللی بحران از عواقب ناگوار خروج شتابزدهی نیروهای خارجی از افغانستان خبر داده بود. این نهاد گفته بود که هراسافگنان طالب حدود ۵۰ درصد خاک این کشور را در اختیار دارند و خروج شتابزدهی نیروهای امریکایی از افغانستان، میتواند به جنگ داخلی دوباره منجر شود.