حرکت افغانستان روی لبه‌ی شمشیر

صبح کابل
حرکت افغانستان  روی لبه‌ی شمشیر

دو روز پیش، مراسم تحلیف دو رییس‌جمهور به صورت هم‌زمان در کابل برگزار شد. طوری که هر دو طرف، صدای بلندگوهای یک‌دیگر را می‌شنیدند؛ اما هر دو سوگند یاد کردند که روی موضع و مسیری که در پیش گرفته اند، استوار بمانند.
پس از امضای توافق‌نامه‌ی امریکا با طالبان قرار بود که دهم مارچ (دیروز سه‌شنبه) گفت‌وگوهای صلح بین‌الافغانی شروع شود؛ اما تا حالا مشخص نیست که دفتر کار معاون محمداشرف غنی کجا است و از عبدالله عبدالله کدام است؟ هنوز هیچ چیزی به صورت دقیق مشخص نیست که مکانیزم آزادی زندانیان طالبان از زندان‌ها چگونه است و هیأت مذاکره‌کننده‌ی افغانی، دارای چه ترکیبی است. اختلاف‌های بسیار شدیدی که در فضای سیاسی کشور وجود دارد، موجب خواهد شد که به مرور زمان تمام خط سرخ‌های حکومت، سبز شده و طالبان برنده‌ی اصلی میدان باشند. این وضعیت، ریشه در تاریخ سیاسی و فرهنگی این کشور دارد. در این نزدیک به ۲۰ سال، سیاست‌مداران ما آنقدر متمرکز انحصار قدرت، زراندوزی و توطئه‌چینی برای حذف یک‌دیگر بودند که متوجه نشدند، چیزی را از دست می‌دهند که دلیل اصلی بودن شان در قدرت است. بسیاری آن‌ها که با تاکتیک تمویل و فربه شدن، از سوی غربی‌ها مشغول پر کردن حساب‌های بانکی و ذخیره برای هفت‌پشت خود بودند، دو حامی بزرگ به نام مردم و حامیان بین‌المللی را از دست دادند. مردم دیدند که دغدغه‌ی بسیاری آن‌ها، فقط دغدغه‌ی اطرافیان و گروه‌های خودشان است و به همین دلیل، از آن‌ها فاصله گرفتند، عده‌ای دیگر هم سعی کردند، تمام شاه‌رگ‌های اقتصادی و عایداتی کشور را قبضه کرده و کارتل‌های مافیایی اقتصادی و مواد مخدر راه اندازی کنند. افغانستان همیشه در صدر فسادپیشه‌ترین کشورهای دنیا باقی ماند و حامیان کمک‌کننده‌ی بین‌المللی، مجبور شدند برای کنترل فساد، گروه‌های تفتیش و بررسی‌کننده‌ی اقتصادی و پولی ایجاد کنند.
امروز شرایط به گونه‌ی است که امریکا و جامعه‌ی جهانی به دنبال فرار آبرومندانه از کشور اند و این محصول اشتباهات بسیار زیادی است. هم از کشورهای کمک کننده و هم اشتباهات بزرگی که زمام‌داران ما داشتند تا فرصت‌های بزرگی از دست بروند. حالا دیگر بسیار دیر شده است؛ چون روند خروج سربازان امریکایی از افغانستان شروع شده و دنیا کم کم از افغانستان می‌رود تا برنده‌ی نهایی را که امریکا تشخیص داده است، وارد میدان شده و دوباره افغانستان به کشور مرده‌ها بدل شود. واقعیت آنست که مردم بسیار نگران اند و آینده‌ی کشور را بر خلاف زمام‌داران، بسیار تاریک می‌بینند. هر روز که بگذرد، اختلاف‌های داخلی بیشتر و بیشتر خواهد شد. افغانستان الان روی لبه‌ی شمشیر است و فقط یک جرقه کافی است تا همه چیز نابود شود. این جرقه روزی در پی تقرری‌ها و تصرف اماکن حکومتی برای کار دو حکومت، زده خواهد شد و آن وقت دیگر چیزی نخواهد ماند تا کسی بر آن ریاست یا سلطنت کند. هرچند وزیر خارجه‌ی امریکا گفته است که این کشور با هرگونه اقدام برای تشکیل حکومت موازی و استفاده از خشونت برای حل اختلاف‌های سیاسی مخالف است؛ اما افغانستان به انبار باروتی شبیه است که اگر شعله‌ور شد، مطمئنا منتظر اجازه‌ی امریکا نخواهد ماند. شاید هم وضعیت امروزی، سنایوری از پیش تعیین شده باشد که بنیان‌های جمهوریت آنقدر لرزان و ضعیف شود تا شرایط برای دگرگونی و پیاده شدن توافق‌نامه‌ی امریکا و طالبان بدون مقاومت، پیاده شود و این کشور بتواند نیروهایش را از افغانستان خارج کند. شورای عالی صلح که از اساس بیشتر شبیه امتیازی برای تعدادی بود، کارهایش به تعلیق درآمده و کارها به وزارت حکومت در امور صلح محول شد که قطعا تعیین هیئت گفت‌وگو کننده، مورد پسند بسیاری واقع نشده و با وضعیت موجود، افغانستان در گفت‌وگوهای صلح نیز در نهایت ضعف و ناتوانی حاضر خواهد شد تا طالبان همان‌گونه که حکومت را به رسمیت نمی‌شناخت، این بار با فراغ بال و راحت‌تر به تمام خواسته‌هایش برسند و امارت شان را برقرار کنند. سال ۲۰۱۰ در ساحل عاج و در قاره‌ی افریقا نیز هم‌زمان دو نفر رییس‌جمهور شدند که پس از کشته شدن سه هزار نفر، کسی برنده شد که امریکا از آن پشتیبانی می‌کرد. ساحل عاج از کشورهای ثروت‌مند و دارای ذخایر گاز و نفت فراوان بود و چیزی برای طمع داشت؛ اما افغانستان در روزهای سیاهش، قطعا مثل ده‌ها سال که فراموش شده بود، در فلاکت و بدبختی فراموش خواهد شد، مگر آن که زمام‌داران ما به هوش آمده و اختلاف‌ها را کنار بگذارند.