طالبان و روش فرسایشی جنگ و حمله بر روان شهروندان

صبح کابل
طالبان و روش فرسایشی جنگ و حمله بر روان شهروندان

افزایش حمله‌های طالبان در کشور، باعث شده است که بیش‌تر بندرهای افغانستان به دست این گروه بیفتد و راه‌های مواصلاتی مرکز از سوی این گروه بسته شود. به همین دلیل، بهای مواد اولیه در شهرهای افغانستان به ویژه در کابل سیر صعودی به خود گرفته است و این مهم، بسیاری از شهروندان کشور را نگران کرده است.

پس از افزایش حمله‌های طالبان و بالارفتن نرخ مواد اولیه در شهر کابل، قیمت تیل نیز به ۶۳ افغانی رسیده. بالارفتن قیمت نفت در کابل و ولایت‌ها، نشان می‌دهد که ساختار نظامی گروه طالبان سنتی و فرسایشی است و از این طریق، دولت افغانستان را وادار به تمکین می‌کند.

بیش‌تر و یا کم‌تر از دو ماه می‌شود که طالبان حملات سنگین خویش را به روستاها و ولسوالی‌های افغانستان آغاز کرده، پیش از آن ‌که حمله‌های شان جدی شود، هر روزه پایه‌های برق را توسط گروه‎‌های تحت فرمان شان منهدم می‌کردند که بدون شک با درنظرداشت ماشین جنگی طالبان و روش سنتی جنگ این گروه، بیش‌تر از هرچیز دیگر حمله بر روان شهروندان، مقدم است؛ بالارفتن نرخ مواد اولیه و قمیت تیل، ظرفیت آن را دارد که دولت افغانستان را زیر فشار بیاورد و بتواند خواسته‌های طالبان را در گفت‌وگوهای صلح اعمال و طالبان در در منزلت برتر ببرد.

نوعیت ساختار ذهنی طالبان و ایدیولوژی افراطی این گروه، باعث شده است که در درگیرهای شان با نیروهای امنیتی افغانستان، متوسل به جنگ روبه‌رو شوند و هیولا‌وار هجوم بیاورند؛ حقوق ‌بشردوستانه را که مربوط به غیرنظامیان در هنگام جنگ می‌شود در نظر نگیرند و به کوچ اجباری، قتل عام آن‌ها بپردازند و حتا از غیرنظامیان در مقابل نیروهای امنیتی سپر انسانی بسازند. طالبان با نوعیت جنگ متقارن، بیش‌تر از نیرو‌های نظامی شهروندان کشور را نشانه می‌روند تا به پیروزی در میدان نبرد دست یابند و این همان روشی است که در جنگ‌های کلاسیک، در نظر گرفته می‌شد.

نبردهای کلاسیک در گذشته بر اساس عوامل مادی و معنوی، به پیش می‌رفت، در جنگ‌های کلاسیک معمولا طرفی به پیروزی دست می‌یافت که شناخت نسبی از دشمن می‌داشت و انگیزه‌ی بیش‌تر برای نبرد داشت. در جنگ‌های کلاسیک، زمانی که طرف حمله‌کننده نمی‌توانست قلعه‌ای را فتح کند، به محاصره‌ی آن می‌پرداخت و جنگ فرسایشی را شروع می‌کردند و با این روش، قلعه را به تسلیم وا می‌داشت. این روش جنگ بیش‌تر بر روان انسان‌های داخل قلعه تأثیر می‌گذاشت و قدرت داخل قلعه را مجبور می‌کرد که تن به تسلیمی دهد.

منهدم‌کردن پایه‌های برق، حمله بر بنادر افغانستان، بستن راه‌های موصلاتی مرکز، صدمه‌زدن به زیربناهای اقتصادی، تجاوز بر زنان، روشی است که با پیروی از روش نبرد کلاسیک توسط دشمنان افغانستان به پیش برده می‌شود. دشمنان افغانستان در نخست می‌خواهند صدمه بر روان شهروندان افغانستان وارد کنند تا مردم را علیه دولت مردم‌سالار بشورانند و سپس به خواسته‌های خود دست یابند.

نیاز است تا دولت افغانستان پالیسی جنگی طالبان را بررسی و از حالت دفاعی بیرون شود؛ در نخست تمام نقاطی را بررسی کند که طالبان از طریق آن بر روان شهروندان حمله‌ور شده اند. دولت افغانستان مقدم‌تر از هر عملی دیگر، باید روی بنادر تمرکز کند تا طالبان نتوانند از طریق بنادر کشور، کنترل بر مواد اولیه داشته باشند. اگر طالبان بتوانند از شهروندان افغانستان نان را بگیرند، به راحتی می‌توانند پایه‌های حکومت افغانستان را سست کنند و توسط خود همین مردم، حکومت را به هم بریزند. اگر فرض بر آن بگیریم که افغانستان یک قلعه باشد و طالبان دورادور این قلعه را محاصره کرده باشند، بسیار به صورت طبیعی، دولت به هم می‌ریزد. هوشیاری نیروهای امنیتی و تغییر در پالیسی نظامی دولت در این زمینه، می‌تواند افغانستان را از محاصره‌ی کلاسیک طالبان بیرون کند. در غیر این صورت، منتظر فاجعه‌ا‌ی بسیار بزرگ در داخل کشور باشیم که با ۶۳افغانی‌شدن تیل در داخل کابل آغاز شده است.