آینده‌سازانی با امروز ویران!

صبح کابل
آینده‌سازانی با امروز ویران!

اول جون در تقویم میلادی، مصادف است با روز جهانی کودک. طبق آمار وزارت کار و امور اجتماعی، بیش از پنج میلیون کودک آسیب‌پذیر در افغانستان وجود دارد که از این میان، یک میلیون معتاد به مواد مخدر است.
افغانستان، به دلیل فقر، جنگ دوام‌دار و عدم رعایت قوانین جنگی از سوی طرف‌های جنگ، در فهرست‌ بدترین کشورها برای کودکان قرار دارد. چهل سال جنگ دوام‌دار در این کشور که هزاران کشته و معلول به جا گذاشته، بیش‌تر از هر قشری، کودکان را آسیب‌پذیر کرده است. افزایش روزافزون کودکان کار هم‌زمان با بالارفتن گراف فقر در کشور، باعث شده است میلیون‌ها کودک وارد خیابان‌های کار شوند و با کارهای بیش‌تر از توان‌شان دست‌و‌پنجه نرم کنند.
فقر و کار شاق در خیابان یا کوره‌های خشت‌پزی، تنها چالش کودکان در افغانستان نیست. عدم تعهد به قوانین جنگی، به سربازگیری هزاران کودک توسط گروه‌های مختلف درگیر جنگ در افغانستان انجامیده و این کودکان، به دلیل احساسات نوجوانی و دینی‌ای که دارند، تبدیل به پیش‌مرگان گروه‌های تروریستی می‌شوند. ده‌ها مسجد و مدرسه در افغانستان، به جای تعلیم و تربیه‌ی سالم کودکان، آنان را برای سربازی به گروه‌های تروریستی آماده کرده و روانه‌ی میدان‌های جنگ می‌کنند.
خشونت در خانواده و جامعه، مشکل دیگر کودکان در افغانستان است. سال‌ها جنگ در این کشور، نسلی را تحویل داده است که دچار عقده‌های مختلفی استند؛ از عقده‌ی سرکوب و محرومیت تا عقده‌ی حکم‌رانی و قدرت که بیش‌تر از هر قشر جامعه، بر کودکان و زنان خالی می‌شود. خشونت‌هایی که جنگ چهل‌ساله بر نسل پدر وارد کرده است، انعکاس آن امروز، چیزی است که در بیش‌تر خانواده‌ها و اجتماع، دامن‌گیر کودکان است. طبق آماری که اداره‌ی حمایت از کودکان سازمان ملل متحد –یونیسف- نشر کرده، از هر ۱۰ کودک، هفت کودک مورد خشونت قرار می‌گیرد و ۴۸ درصد کودکان زیر سن در این کشور، وادار به ازدواج اجباری شده و ۷۷ درصد آن‌ها لت‌وکوب شده اند.
آمار از فقر کودکان و آسیب‌پذیری آن‌ها، تکان‌دهنده است. میلیون‌ها کودک آسیب‌پذیری که در افغانستان وجود دارد، بخشی از سرنوشت آینده‌ی افغانستان را رقم خواهند زد؛ کودکانی که با انواعی از چالش و خشونت دست‌وپنجه نرم کرده و به شیوه‌های مختلف سرکوب شده اند. نبود برنامه‌های درازمدت از سوی دولت و نهادهای حامی حقوق کودکان، باعث رشد روزافزون کودکان کار در این کشور شده است. جنگ، در کنار این که به صورت مستقیم روزانه از کودکان در این کشور قربانی می‌گیرد، به گونه‌ی غیرمستقیم با گرفتن جان پدران و نان‌آوران خانواده‌ها، هزاران کودک را مجبور به کار شاق کرده است.
استفاده‌ی جنسی از کودکان کار، بخش دیگری از چالش این کودکان در افغانستان است. جنگ، فقر اقتصادی و وضعیت نابه‌هنجار اجتماعی-فرهنگی، باعث شده است که کودکان بسیاری مورد استفاده‌ی جنسی قرار بگیرند که کودکان کار، به دلیل نداشتن حامی و سرپرست، آسیب‌پذیری بیش‌تری دارند.
آمار مشخص‌شده از سوی نهادهای دولتی و سازمان‌های جهانی در مورد وضعیت کودکان در افغانستان، بیش‌تر بر کودکان آسیب‌پذیر از خشونت‌ها، کار شاق و سنت‌های بومی پرداخته است. از این که چقدر کودک در خانواده‌های افغانستان به دلیل فقر، امکان دست‌رسی به غذای مناسب برای رشد را ندارند، هنوز بررسی و آمارگیری نشده است. بر اساس گزارش‌ها، نزدیک به ۹۰ درصد مردم افغانستان، زیر خط فقر زندگی می‌کنند که این فقر، بیش‌تر از هر کسی، کودکان را تهدید به عدم رشد مناسب فکری و جسمی، سوء تغذیه و مریضی‌های مختلف می‌کند.
هر چند، طی دو دهه تلاش‌هایی صورت گرفت تا با فراهم‌شدن زمینه‌ی آموزش‌وپرورش، کودکانی که محکوم به جنگ و بی‌سوادی بودند، به نهادهای آموزشی بروند و تحصیل کنند؛ نبود نظام آموزشی کارا و نیتجه‌محور، حتا زندگی کودکانی که به لحاظ اقتصادی و خانوادگی چالشی ندارند را نیز آسیب‌پذیر کرده است.
در شرایطی که تمام توجه دولت به سیاست و نظامی‌گری خلاصه شده است، احتمال می‌رود ادامه‌ی جنگ و عدم ثبات سیاسی، بیش از این بر زندگی کودکان تأثیر گذاشته و آمار کودکان آسیب‌پذیر در این کشور را افزایش بدهد. دولت و دیگر طرف‌های جنگ که باعث شده اند فقر و بی‌خانمانی به شکل بی‌رویه‌ای افزایش پیدا کند، کوچک‌ترین انتظاری که می‌رود، این است که با رعایت قواعد تعریف‌شده‌ی جنگ، دست از سربازگیری کودکان بردارند و هم‌چنان از حملاتی که ممکن در آن کودکان آسیب ببینند، خودداری کنند. حملات تروریستی طی سال‌های اخیر بر مراکز آموزشی که بیش‌ترین قربانی را از کودکان گرفت، مصداقی از جنایت جنگی و ضدبشری است که در قرن ۲۱، بر کودکان افغانستان اعمال می‌شود.