خشت اول گر نهد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج. این ضربالمثل وصف حال این روزهای سیاست و رویکرد زمامداران ما در بارهی گفتوگوهای صلح است. دیروز سخنگوی ریاستجمهوری اعلام کرد که خواست اساسی حکومت و مردم افغانستان در قبال گفتوگوهای صلح، آتشبس بود؛ اما روی کاهش خشونتها توافق شد تا به برقراری آتشبس و تأمین صلح دایمی در کشور منجر شود. این مسأله را از چند زاویه میتوان بررسی کرد. نخست آن که چرا تمام ارکان حکومت یکصدا و هماهنگ مبنای حقوقی طرح کاهش خشونتها را که خواست طالبان بود، زیر سؤال بردند و گفتند که طرح کاهش خشونتها در واقع شمشیر چرخاندن در هوا است، ضمانت اجرایی و مبنای حقوقی که کسی و یا گروهی را ملزم به دوری از خشونت، ترور و آدمکشی کند، ندارد. اگر واقعا طرح کاهش خشونتها مشکل حقوقی دارد، چرا حالا حکومت افغانستان به آن تن داده است و اگر مبنای حقوقی دارد و میتوان از آن به عنوان پیشزمینه برای آتشبس و صلح استفاده کرد، چطور بدون مطالعه و در نظر گرفتن تمام جوانب آن که طرفهای گفتوگوکننده (طالبان و امریکا) نیز شامل است، با این طرح مخالفت کرد؟
دوم آن که پذیرفتن کاهش خشونتها از سوی حکومت افغانستان میتواند نشاندهندهی عدم تسلط و آگاهی درست حکومت از مفاد و جریان گفتوگوهای صلح باشد و در واقع آنها نمیدانستند که طالبان در مذاکرهها دست بالا داشته و تصمیمگیرندهی نهایی یا آنها استند و یا امریکا. به نظر میرسد به اندازهی کافی هماهنگی بین نمایندهی ویژهی امریکا با حکومت افغانستان نبوده است؛ در غیر آن چطور میتوان باور کرد حکومتی که پذیرفتن کاهش خشونتها را در حد خط سرخ نشان میداد و به شدت در برابر آن ایستاده بود، در کمترین زمان ممکن، طرح را پذیرفته و بگوید که نه تنها با آن مخالفتی ندارد که شرایط کنونی را به فال نیک میگیرد. سخنگوی ریاستجمهوری اضافه کرده است که مسؤولان با درک عمیق از خطرهای احتمالی، به گونهی محتاطانه اقدام خواهند کرد. واقعیت آن است که زمامداران ما هنوز هم به اندازهی کافی درک درست و روشنی از وضعیت گفتوگوهای صلح و آیندهی افغانستان و مردمش ندارند؛ چون درست زمانی که حکومت با طرح کاهش خشونتها ایستاده بود، چهرههای تأثیرگذار و رقیب رییسجمهور، او و حکومت را محکوم به گروگانگیری صلح و مخالفت آنها را با کاهش خشونتها در همین راستا تفسیر میکردند. پراکندگی و مخالفتهایی که هنوز هم ادامه دارد و هر از گاهی برای پذیرفتن و یا رد طرح کاهش خشونتها و یا به دلیل جنجالهای نافرجام انتخابات، با یکدیگر درگیر شده و سخن از تقابل و جبههگیریهایی میزنند که باورش، مو بر تن همه سیخ میکند.
سوم، اگر حکومت با امریکاییها در زمینهی صلح وارد تفاهم محکم و بهتر از طالبان نشود، از همین امروز تا آخر، تمام شرایط صلح را به طالبان باخته و کشور را دودستی تقدیم آنها خواهند کرد. سخنگوی ریاستجمهوری از تعهد جامعهی جهانی میگوید؛ در حالی که حتا اروپاییها و امریکاییها به تعهد و پایبندی طالبان به مفاد توافقنامهی صلح بین امریکا و طالبان نداشته و به آن به دیدهی شک و تردید مینگرند. آنها باور ندارند که پاکستان در محدود کردن لانههای تروریزم صادق باشد؛ اما سران امریکا به هر شکلی که شده میخواهند به طولانیترین جنگ تاریخ خود پایان دهند. حالا حرف از تغییر نام گفتوگوهای بینالافغانی به مذاکرههای جمهوری اسلامی افغانستان با طالبان است و این که افراد زندانی طالبان در بدو شروع گفتوگوها آزاد نخواهند شد و این به خواست طالبان نیست؛ در حالی که سنگ بنای دیوار گفتوگو برای صلح دستکم تا امروز از سوی حکومت کج بوده است و هیچ بعید نیست که پس از چندی، مثل آن که طرح کاهش خشونت پذیرفته شد، تمام شرط و شروط طالبان از سوی حکومت پذیرفته شود. حکومت تا حالا نشان نداده است که برگ برندهای در گفتوگوهای صلح دارد و تمام امیدش به کمک و همکاری امریکا است تا آنها زمینهی مناسب برای حکومت ایجاد کنند؛ امریکایی که بیش از هر چیز متمرکز منافع و توجه به خواست رییسجمهور این کشور و مردم خودش خواهد بود تا حکومت و مردم افغانستان.