مذاکرههای صلح هنوز به نتیجه نرسیده است و نمایندهی ویژهی امریکا در امور صلح و حکومت افغانستان در صدد پیداکردن راهی برای بُرونرفت از این مرحله اند؛ مرحلهای که به گفتهی زلمی خلیلزاد، بسیار حساس و تعیینکننده است. به نظر میرسد لابیگری با کشورها و جریانهای گوناگون داخلی و خارجی و تلاشها برای آمدن صلح، به این مرحله رسیده است که در ابتدا توافقنامه بین امریکا و طالبان امضا شود، در قدم بعدی کاهش خشونتها باید ملموس باشد، مرحلهی بعد شروع مذاکرات بینالافغانی باشد، پلهی چهارم آتشبس و در نهایت توافق جامع برای ثبات و صلح دائمی است که هنوز هیچ کدام از این مراحل طی نشده و سرنوشتش مشخص نیست. گفته میشود نمایندهی امریکا در ابتدا از طالبان کاهش خشونتها را درخواست میکند که مورد پذیرش طالبان واقع میشود؛ اما حکومت افغانستان آن را نمیپذیرد؛ سپس خلیلزاد طرح آتشبس دهروزه را مطرح میکند که آن هم مورد قبول واقع میشود و حالا همه چیز روی آتشبس دائمی متمرکز است که طالبان آن را نپذیرفته اند. از سوی دیگر حکومت افغانستان نیز تلاشهایش را افزایش داده است تا پس از ملاقات با سران احزاب و چهرههای سیاسی، اجماع سیاسی و ملی را به وجود بیاورد. حکومت در حالی مشغول دیدوبازدید با افراد تأثیرگذار است که مسؤولان یکدیگر را متهم به انحصار پروسهی صلح برای امتیازگیری میکنند.
این فضای عدم اعتماد و فزونیخواهی، حتا بین امریکاییها و طالبان نیز وجود دارد و هر دو طرف دلیل به نتیجه نرسیدن گفتوگوهای صلح را همین مسأله میدانند که با هموار شدن یک مرحله، خواستهای بعدی مطرح میشوند؛ اصلیترین مشکل، شفاف نبودن مذاکرهها، آماده نبودن طرفهای درگیر برای صلح، عدم نداشتن طرح جامع ملی و روشن برای صلح است. از سوی دیگر مردم و تحلیلگران سیاسی نیز طالبان را آماده برای پذیرش نظام دیگر به جز امارت شان نمیدانند. باورها بر این است که طالبان هنوز هم به دنبال تثبیت نظامی استند که یک حکومت غیرانتخابی است و مشروعیت دینی- آسمانی دارد. طرز فکری که هنوز در بین افراد نظامی این گروه هواداران زیادی دارد و آنها گسترش امارت و حلنشدن در درون نظام دیگر، به جز امارت را جزو رسالت شان میدانند. مسألهی دیگر نزدیک شدن زمان انتخابات ریاستجمهوری امریکا است و طالبان را به این باور رسانده که زمامداران امریکا به این نتیجه رسیده اند تا برای پیروزی در انتخابات این کشور، نیروهای شان را از افغانستان خارج کنند؛ بنا بر این، نیاز نیست برای صلح امتیاز ویژه و بزرگ بدهند. از روزی که زلمی خلیلزاد، به کابل آمده است از آدرسهای گوناگون، حرفهای مختلف نشر شده است، گفته میشود که خلیلزاد در گفتوگو با حامد کرزی گفته، امیدوار است که مذاکرههای صلح با طالبان به نتیجهای برسد؛ از دیدار رییسجمهور با نمایندهی امریکا این خبر درز کرده که او گفته است، گفتوگوهای صلح به نتیجهی مثبت نرسیده و او به دنبال مکانیزم عملی برای آتشبس و یا کاهش قابل ملاحظهی خشونتها در افغانستان است که مورد قبول مردم و حکومت افغانستان باشد؛ از سوی دیگر، رییس اجرائیهی حکومت میگوید که کاهش تلفات و رنج مردم پیش از گفتوگوهای صلح، گام مثبت و شرط گذاشتن در آغاز مذاکرهها به معنای عدم تعهد برای صلح است. تمام این حرفها نشان از ناهماهنگی و اختلافهایی دارد که در گفتوگوهای صلح بین امریکا و طالبان جریان دارد. ناهماهنگیای که در داخل نیز آشکار است، افراد زیادی به آمدن صلح و آمادگی طالبان شک دارند، کشمکشهای سیاسی نیز نسبت به هر زمان دیگر زیاد است و طرح جامعی که همه آن را قبول کنند، وجود ندارد. اگر طرحی است، نیز مورد تأیید تمام احزاب، جریانهای سیاسی، افراد داخل حکومت و منتقدان آن نیست. از قرائن هویدا است که خلیلزاد جدا از گزارش روند گفتوگوهای صلح با سران حکومت، در صدد راضی کردن آنان برای پذیرفتن مراحل گوناگون مذاکرههای صلح است که همه چیز مرحله به مرحله مطابق با برنامهی امریکا پیش برود تا اگر اتفاق خیلی بزرگ دیگر در منطقه نیفتد، گفتوگوها به مرحلهی توافق نزدیک شود؛ زمانی که هنوز دور است.