دههها است که افغانستان میدان رسمی جنگ، عمق استراتیژیک بسیار کشورها و محل آزمایش سلاحهای پیشرفته و تازه اختراع شدهی کشورهای دیگر بوده است. جنگهای خانمانسوزی که بار مصیبتهای اصلی آن را مردم به دوش میکشند که بیشتر از هر کسی کشته داده، درد کشیده و آواره شده اند. بارها و بارها آمار تکاندهندهای از کشته و زخمی شدن غیر نظامیان و مردم عادی در افغانستان از سوی مجامع ملی و بینالمللی نشر شده و همواره از طرفهای درگیر در جنگ خواسته شده است که به غیر نظامیان آسیب نزنند؛ اما همیشه، مردم و غیر نظامیان سپر دفاعی و گوشتی انسانی جنگ به خصوص برای گروههای تروریستی بوده است تا مصیبتهای مردم، عامل فشار و وسیلهای برای بدنام کردن طرف مقابل جنگ باشد. حربهای که در بسیار موارد مؤثر بوده و عامل گسترش جنگ و ناامنی بیشتر شده است.
هر روز که میگذرد، حتا با تغییر جغرافیای جنگ، آمار تلفات غیر نظامیان به صورت بیسابقهای در افغانستان افزایش مییابد. پیش از این، سازمان مللمتحد اعلام کرده بود که در هشت سال گذشته، آمار کشتهشدگان ملکی در افغانستان به بالاترین سطح خودش رسیده و در یک سال، حدود یازده هزار و پنجصد نفر از بین رفته است. در سالهای گذشته دهها هزار غیر نظامی در افغانستان به شکلهای گوناگون کشته شده اند. در چند ماه گذشتهی امسال، بر اساس آمار سازمان ملل، هشت هزار و یکصد و هفتاد و شش نفر غیر نظامی در افغانستان کشته و زخمی شده اند که نسبت به سال گذشته ۴۲ درصد افزایش یافته است. آماره تکان دهندهای که در ده سال اخیر در افغانستان بیسابقه بوده است.
در بین کشتهشدگان، کودکان، زنان، افراد سالخورده و مردم عادی شامل اند که شامل هیچ جنگی نبوده اند.
درست است که طبق گزارشهای سازمان ملل، حملههای انفجاری، انتحار، جنگ و گروههای تروریستی نقش اساسی را در کشتن مردم بیگناه دارند؛ اما آنچه بیشتر از هر چیزی اهمیت دارد، جان آدمی است که در افغانستان همیشه کمبهاتر از کلوخ بوده است.
سالها است که گوشهای همه به شنیدن کشته شدن افغانها خو گرفته و سازمان ملل، رسانهها و کشورهای دیگر، همواره با ابراز تأسف نسبت به این وضعیت، فقط به اعلام آمار و مقایسهی کشتهشدگان افغانستان و دیگر کشورهای جنگزده پرداخته اند. آمار کشتهشدگان غیر نظامی در افغانستان، نسبت به تمام کشورهای درگیر جنگ در خاورمیانه و جاهای دیگر بیشتر بوده است.
در داخل نیز، آمار کشتهشدگان و غیر نظامیان، موجب حرکت و جدیت برای جلوگیری و دوری از جنگ و رسیدن به صلح نشده و همه به شنیدن خبر مرگ آدمها و انسان افغانستانی، عادت کرده اند.
سازمان ملل به جای تلاش برای پایان دائمی جنگ در افغانستان، خواهان تغییر روش جنگی طرفهای درگیر شده است. این که تاکتیکهای جنگی تان را تغییر دهید. مشکل آن است که برای بسیاری در افغانستان، جنگ منبع درآمد و به یک اپیدمی بدل شده است. جنگ در افغانستان سودآور بوده و زمان طولانی است که بسیاری الگووارههای این سرزمین، همه از درون جنگ سر برآورده اند. برای همین، جنگ همیشه فرزند خودش را از درون خود پیدا کرده و چرخش هیچ وقت از حرکت باز نمانده است.
افغانستان سالها است بنا به هر دلیلی، درگیر جنگهای ایدیولوژیک، قومی، استخباراتی، منطقهای و … بوده و هر روز که گذشته است، دامنه و کینهی ناشی از آن گسترش یافته و بیشتر شده است. طوری که جنگ به یک فرهنگ عمومی و به شکلی در روح و روان بسیاری، جا افتاده است که دوری از آن برای شان به معنای قطع شدن مجراهای پولی و بیکاری تفسیر میشود. برای همین، هیچ وقت طرفهای داخلی درگیر جنگ در افغانستان، برای جلوگیری از اضافه شدن مصیبتهای مردم برای پایان جنگ، تلاش صادقانه نداشته و حاضر نشده اند منافع شخصی، سمتی و گروهی شان را برای مصالح و منفعت ملی و آمدن صلح دائمی و پایدار در این سرزمین قربانی کنند.