قانون اساسی نماد اراده‌ی مردم است

صبح کابل
قانون اساسی نماد اراده‌ی مردم است

دونالد ترامپ، در گفت‌وگو با خبرنگاران در واشنگتن، با اشاره به پیشرفت‌ در گفت‌وگوهای صلح با طالبان، گفته است که تا حالا توافق میان نمایندگان امریکا و طالبان صورت نگرفته است. با این که سخنگوی طالبان در قطر هر از گاهی از توافق طالبان با امریکایی‌ها خبر می‌دهد؛ اما این موضوع، نمی‌تواند گره کوری را که از تناقضات دو طرف در این مورد به وجود آمده، باز کند. دلیل این مسأله نیز این است که گفت‌وگوهای صلح و نتیجه‌ی هر دور، برای مردم مبهم است و طالبان از این ابهام به نفع خود شان استفاده می‌کنند.

گفته شده است که آقای ترامپ همچنان بر حفظ حضور نظامی‌های امریکایی در افغانستان تأکید کرده و می‌گوید که امریکا شمار نظامی‌هایش را در افغانستان تا سقف هشت هزار و ششصد نظامی کاهش می‌دهد. این کاهش نشان‌دهنده‌ی نوعی تفاهم است؛ اما در کلیت وقتی که ترامپ زمان مشخص خروج نیروهای امریکایی را تأیید نکرده است، نمی‌توان درست پی برد که آیا دور نهم گفت‌وگوهای صلح به درستی توانسته است پیشرفتی برای توافق‌نامه‌ی صلح داشته باشد یا خیر.

نکته‌ی دیگری که با طول کشیدن و ابهام هر روزه‌ی گفت‌وگوهای صلح در میان سیاسیون افغان و مردم این کشور، سبب بروز اختلاف می‌شود؛ بحث پیشی گرفتن برگزاری انتخابات و گفت‌وگوهای صلح از هم است. زمانی می‌رسد که دو طرف از یک توافق صددرصدی در نزدیک‌ترین روزها خبر می‌دهند و در این زمان اکثریت سیاسیون و به خصوص کاندیداهای ریاست‌جمهوری، فورا تغییر دیدگاه داده و یا بر شدت اصرار خود برای صلح، اضافه می‌کنند.

گاهی هم، مثل این روزها، گفت‌وگوهای صلح در یک سردرگمی و تناقض فرو می‌رود. این باعث می‌شود که طرف‌داران برگزاری انتخابات، بر تأکید خود بیشتر از پیش بیافزایند. خلاصه،  این دو مورد ملی در افغانستان، دچار تحول زیادی است و متاسفأنه در مورد هیچ کدام‌ شان عزم و اراده‌ی کلی و ملی وجود ندارد.

نگاه‌ها به دو موضوع مهمِ این روزها، برگرفته شده از ماهیت اصلی این دو نیستند؛ ماهیت این دو موضوع، بر اساس اراده‌ی ملی گذاشته شده و باید در تعیین چگونگی آن نیز این اراده دخیل باشد.

زمانی که کاندیداهای ریاست‌جمهوری کشور و همچنان احزاب حامی آنان، در سخنرانی‌های شان از استقلالیتی فراتر از قانون حرف می‌زنند، اراده‌ معنای خودش را از دست می‌دهد؛ زیرا ملی بودن یک موضوع، تغییر معنا داده و به چیزی مبدل شده است که دارای حقانیت قانونی نیست.

بسیاری از کاندیداها که برخلاف انتخابات سخن می‌گویند، در واقع از آدرس قانونی خود شان موضع نمی‌گیرند؛ بلکه از آدرس‌های غیر رسمی‌ای چون پشتیوانه‌های مردمی چنین سخنانی را بیان می‌کنند؛ اما این روی‌کرد در کشوری که رهبر سیاسی حتما یک رهبر قومی است، ماهیت ملی نخواهد داشت الا این که سخنان خودش را مطابق به قانون اساسی (که اساس ملی و همگانی دارد) مشروعیت قانونی بزند.

تصمیم بر این که انتخابات قربانی صلح شود، موضوعی نیست که فردی به عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری یا حامی این کاندیدا، بتواند در موردش تصمیم بگیرد؛ چرا که این تصمیم، قبلا با تأسیس حکومت به وجود آمده و اراده‌ی مردم را با خود دارد. اراده‌ی ملی، فارغ از قانون ملی، معنا نخواهد داشت. این قانون است که به اراده‌ی مردم قطعیت و تضمین اجرایی می‌بخشد.

حالا که در جدل گفت‌وگوهای صلح و برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری قرار داریم، موقع انتخاب چگونگی سمت‌وسو گرفتن نیست؛ زیرا قانون اساسی کشور پیش از همه تعیین کرده که باید انتخابات برگزار شود و برعکس آن عمل کردن، چیزی جز خلاف اراده‌ی ملی عمل کردن نیست؛ چرا که قانون تا زمانی که از مجراهای منتخبی چون مجلس نمایندگان تغییری در خود نبیند، برآورده کننده‌ی اراده‌ی مردم است.

نکته‌ا‌ی که بسیاری از احزاب و سیاسیون افغانستان را مشابه با رفتار و اخلاق طالبان جلوه می‌دهد، همین برخوردهای ضد مردمی شان است. در حالی که هیچ یک از رفتارهای شان ماهیت ملی را آن‌گونه که شرح دادیم، در کار و عمل خود ندارد.