گفته میشود که در دور نهم گفتوگوهای صلح افغانستان، دو گزینه از موضوعات مورد بحث میان طالبان و نمایندگان ایالات متحدهی امریکا، حذف شده است. قرار بود در این دور از گفتوگوها، روی حضور یا عدم حضور نیروهای استخباراتی امریکا در افغانستان، پس از توافق صلح، زمانبندی خروج نیروهای نظامی کشورهای خارجی از افغانستان، گفتوگوهای بینالافغانی و آتشبس، بحث و گفتوگو صورت بگیرد.
اما بر اساس یکسری از گزارشها، در گفتوگوهای دور نهم، دو گزینه که عبارت از گفتوگوهای بینالافغانی و توافق روی آتشبس است، از لیست دو طرف حذف شده است. اگر چنین شده باشد، گفتوگوهای صلح افغانستان، خودش را از ماهیت تعریف شدهاش خارج کرده و تبدیل به گفتوگوهای صلح طالبان و ایالات متحدهی امریکا شده است؛ زیرا دو موضوع یا گزینهی مورد بحث یاد شده، مربوط به افغانستان بود و دو مورد دیگر آن مربوط به امریکا و دیگر کشورهای عضو ناتو.
افغانستان، به عنوان کشوری که در تعهد با دیگر کشورهای جهانی، در پی مبارزه با تروریزم برامده، باید در گفتوگوهای صلح نیز، همراه با این کشورها باشد. در صورتی که گفتوگوهای صلح از این تعهد بیرون شود، ماهیت اصلی و تعریف شدهاش زیر سوال خواهد رفت.
گفتوگوهای صلح که پس از یک درگیری هجده ساله، آغاز شد، دنبال همان ماهیت اصلی یعنی؛ مبارزه با تروریزم بود. طوری که در گفتوگوهایی که بین امریکا و طالبان صورت گرفت نیز، بارها روی تعهد این گروه برای مبارزه و قطع رابطه با گروههایی چون القاعده بحث شد. این بحث، به طور ضمنی، میتوانست توضیح بدهد که برنامهی طولانیمدت گفتوگوهای صلح، در قالب برنامهی ناتو و افغانستان که مبارزه با گروههای تروریستی و پدیدهی تروریزم است، قرار دارد. اگر این برنامه، بخواهد در ادامه تا پایان گفتوگوها و رسیدن به توافق نهایی، با همین ماهیت پیش برود، باید از بحث روی منافع افغانستان، جدا نشود.
جدایی دو موضوع یادشده در این گفتوگوها، نشاندهندهی این است که کشورهای خارجی، دیگر در پی تعهدی که با افغانستان بسته بودند نیستند و خواهان بازگشت سربازان شان شده اند.
البته باید یادآور شد که این تحلیل، صرفا یک بعد از ابعاد مختلفی است که در گفتوگوهای صلح وجود دارد؛ جدیدا آقای دونالد ترامپ، خطاب به طالبان گفته است که اگر، به تعهداتی که در گفتوگوها به ما داده اید عمل نکنید، ایالات متحده قویتر از قبل دوباره وارد خاک افغانستان خواهد شد.
لحنی که در بیان این هشدار است، لحنی است که از اختلاف قویای میان طالبان و امریکاییها خبر میدهد. در واقع، خروج نیروهای خارجی و به خصوص امریکایی از افغانستان، نیاز اساسی به تضمین صددرصدی دارد و اگر هنوز هم، تفاهم درستی میان دو طرف صورت نگرفته است، جهان دچار ریسک بزرگی شده است.
مردم افغانستان به این باور استند که نمایندگان طالبان که در قطر، دارای دفتر سیاسی استند، نفوذ کاملی بالای جنگجویان طالب ندارد و ممکن است جنگ این افراد با نیروهای افغان، پس از توافق صلح نیز ادامه داشته باشد. این نکتهای است که هرگز از سوی امریکاییها در گفتوگوها مطرح نشده است.
حضور، گروههایی چون القاعده، داعش، حقانی و… نیز از نگرانیهای مردم است ولی شاید تصور کشورهای دخیل در گفتوگوهای صلح افغانستان، بر این است که این گروهها در صورت عدم همکاری طالبان، توانایی ندارند. در حالی که ترس اکثریت مردم، حضور پر رنگ شبکههایی از تروریستان است.
مردم افغانستان، خواهان صلحی استند که آرامش و امنیت را به طور سرتاسری برای شان فراهم کند؛ اما آنچه دیده میشود، برخلاف این خواسته است؛ زیرا هیچ یک از منافع مردم افغانستان در گفتوگوهای صلح در اولویت قرار ندارد و خطری که مردم را از این ناحیه تهدید میکند نیز، مورد توجه جامعهی جهانی قرار نگرفته است.
امریکا به عنوان قویترین همکار نیروهای افغان و مردم افغانستان، شریک قربانیها و دستآوردهایی است که در هجده سال گذشته در مبارزه با تروریزم به دست آمده است. برای این که این همکاری در آینده نیز وجود داشته باشد، شرایط مطرحشده، باید برگرفته شده از منافع هر دو کشور باشد.