حقوق بشر؛ مشکل دوام‌دار افغانستان

صبح کابل
حقوق بشر؛ مشکل دوام‌دار افغانستان

مردم افغانستان از دیرزمان تا امروز، نقض گسترده‌ی حقوق بشر را در این جغرافیا شاهد بوده اند. از زمان سرکوب شدن مردم توسط حکومت مرکزی، پس از کودتای هفتم ثور در دوران حکومت کمونیستی، زمان حضور نیروهای اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان، دوران مجاهدین که به جنگ‌های کوچه به کوچه و برادرکشی انجامید، ظهور طالبان و امروز، در تمام این دوران‌ها حقوق بشر در افغانستان نقض شده و مشکل جدی بوده است.
امروز، مصادف با روز جهانی حقوق بشر است. با وجود تلاش‌هایی که در تمام این سال‌ها برای جلوگیری از نقض حقوق بشر در افغانستان صورت گرفته؛ اما حقوق بشر، هم‌چنان دغدغه‌ی اصلی در کشور بوده است. جنگ، ویرانی، حضور تروریزم بین‌المللی و جنگ‌های نیابتی قدرت‌های بزرگ در افغانستان که آن را به عمق استراتیژیک بسیار کشورها بدل کرده است، موجب شده که نقض حقوق بشر، صورت گرفته و جلوگیری از آن بسیار دشوار شود.
جنگ‌های افغانستان همیشه، باعث تلفات ملکی و موجب بی‌جاشدن مردم از خانه‌های شان شده است. این کوچ‌کردن‌ها، کودکان به خصوص دختران را از حق تعلیم و رفتن به مکتب باز داشته است که اگر انواع خشونت‌ها، انفجار، بی‌کاری و ناامنی را به آن اضافه کنیم، نقض حقوق بشر در افغانستان روزانه و به صورت مداوم تکرار شده؛ اما کم نشده است.
کمیسیون حقوق بشر در این سال‌ها، به صورت مداوم گفته است که از نقض حقوق بشر و عقب‌گرد در این زمینه، نگران است. حکومت‌ها معمولا برای تطبیق عدالت انتقالی و بهبود وضعیت حقوق بشر در افغانستان وعده داده اند؛ اما به وعده‌ها و تعهد خود عمل نکرده اند. نبود امنیت شغلی، خشونت‌های خانوادگی، خشونت علیه زنان، تهدید آزادی بیان و برده‌داری مدرن، نسبت به گذشته بیشتر شده است.
خشونت‌ و جنگ‌ها موجب شده است تا کنترل دولت بر ولسوالی‌ها محدود شود که موجب افزایش نقض حقوق بشر در افغانستان شده و گروه‌های مسلح، به انواع گوناگون، دست به خشونت زده و با داشتن زندان‌های شخصی، محاکمه‎های صحرایی داشته باشند. خشونت‌های روزمره کار را به جایی رسانده است که مردم با این خشونت‌ها خو گرفته و ضمن عدم آگاهی از حقوق انسانی، باور کنند که خشونت‌ها طبیعی و جزو سرنوشت شان است. برای دوری از خشونت و نقض نشدن حقوق بشر در افغانستان، جدا از عواملی مثل جنگ و نابسامانی، آگاهی دادن به مردم نیز مهم است. مردم باید از حقوق انسانی و بشری آگاه باشند. حکومت و قانون نیز اگر با تمام توان در برابر نقض حقوق بشر اقدام نکند، آن وقت خشونت‌ها اوج می‌گیرد و بینی ریزه‌گل در ولایت فاریاب بریده، فرخنده روز روشن در کابل سلاخی شده و خشونت‌طلبی عام می‌شود.
مردم افغانستان چند دهه است، شاهد جنگ و خون‌ریزی بوده اند؛ اما مکانیزم شفافی برای حمایت از قربانیان جنگ، خشونت و کسانی که حقوق شان نقض شده، وجود نداشته است؛ مکانیزمی که بتواند عدالت و انصاف را برای قربانیان فراهم کند. برای همین، مردم افغانستان در هیچ کجا، احساس امنیت و آرامش ندارند؛ عدم آرامشی که موجب مشکلات روحی و روانی زیادی برای آنان شده است. مشکل اساسی دیگر برای نقض حقوق بشر در افغانستان مبنای ایدیولوژیک آن است که گروه‌های تروریستی و خشونت‌طلب، با قرائت تنگ‌نظرانه از دین و مذهب، خود را ملزم به رعایت حقوق بشر ندانسته و آن ‌را سوغات غرب و ابزاری برای سیاست و سلطه‌ی کشورهای قدرت‌مند می‌دانند.
برای همین، با تفسیر ایدیولوژیک، مردم از حقوق مدنی محروم شده، زیر انواع شکنجه، مجازات‌ ظالمانه قرار گرفته و زنان ضمن عدم دست‌رسی به محاکم و عدالت، از حقوق شان محروم می‌شوند. فرهنگ معافیت و شراکت افراد متهم به نقض حقوق بشر در قدرت، زمینه را برای تحقق عدالت و نقض نشدن حقوق بشر در افغانستان از بین برده است. اگر قرار باشد که جلو نقض حقوق بشر در افغانستان گرفته و عدالت برای قربانیان جنگ و خشونت تأمین شود، باید محاکم بین‌المللی و کشورهای حامی، به افغانستان کمک کنند و گرنه چرخه‌ی ظلم بر انسان و نقض حقوق بشر در این کشور متوقف نخواهد شد.