افراط‌گرایی ابزاری برای جنگ

صبح کابل
افراط‌گرایی ابزاری برای جنگ

افراط‌گرایی، حرف تازه و جدیدی نیست. این پدیده عمر طولانی دارد. خشونت و برتری‌طلبی به دلیل شرایط ناگوار سیاسی و اجتماعی و بعضا به خاطر فشارهای درونی، عقده‌های انبار شده از نبود عدالت که گاهی توازن روانی جامعه را نیز از بین می‌برد، به وجود می‌آید. هر چند افراط‌گرایی عمر دراز دارد؛ اما امروز از آن به عنوان ابزار و وسیله‌ای برای رسیدن به مقاصد سیاسی و نظامی استفاده می‌شود. کشورهایی که عمق استراتیژیک و منافع ملی شان را در ایجاد جنگ و خون‌ریزی در کشورهای دیگر تعریف می‌کنند، در ایجاد افراط‌گرایی نقش دارند. در واقع گروه‌های افراطی چوب سوخت و ابزاری برای جنگ‌های نیابتی قدرت‌ها بدل شده و فاجعه خلق می‌کنند. به گمان آن که برای حق می‌رزمند؛ اما در اصل یک وسیله برای شعله‌ور کردن جنگ و دلیل بودن قدرت‌ها در جغرافیای جنگ اند.
بسیاری فکر می‌کنند که گسترش و نهادینه شدن تفکر افراط‌گرایی در این منطقه اصلاح‌ناپذیر است و نمی‌شود با ابزار نرم، جریان‌های خشونت‌طلب و افراطی را وادار به گفت‌وگو کرد. تنها راه برای موفقیت، انسجام در مبارزه و از بین بردن منابع و مراکز تمویل‌کننده‌ی آنان است. دغدغه‌ی کسانی که برای روشن شدن حقایق کار می‌کنند نیز همین است تا چهره‌ی تمام کسانی که از افراط‌گرایی و خشونت حمایت می‌کنند، واضح شود.
هر زمانی، هم‌بستگی نیروهای امنیتی کشور برای مبارزه با افراط‌گرایی و تروریزم بیشتر بوده و آن‌ها توانسته اند، تعریف و هدف روشن داشته باشند، در نبرد پیروز شده اند. این روزها روند تسلیم شدن اعضای گروه داعش به نیروهای امنیتی افغانستان شدت گرفته است و بر اساس اعلامیه‌ی وزارت دفاع تا کنون ۶۱۵ داعشی تسلیم شده اند. این نتیجه‌ی اصلاح یا سرخوردگی آنان از جنگ و خون‌ریزی نیست؛ بل ناشی از فشار و جان‌بازی فرزندان این سرزمین است.
مردم افغانستان هیچ وقت خواهان جنگ و درگیری نبوده اند و همه در آرزوی آرامش و صلح اند؛ اما تجربه نشان داده است که نیروهای افراطی را فقط می‌توان با استراتیژی منظم و برنامه‌ی دقیق نظامی، وادار به دوری از افراطیت و جنگ کرد. هیچ کسی خواهان خشونت نیست؛ اما باید از جان و مال مردم بی‌گناه و دردکشیده‌ی افغانستان پاس‌داری کرد. کاری را که امروز سربازان ما انجام می‌دهند.
می‌دانیم که کنترل نبض اصلی و ماشین جنگی گروه‌های افراطی در خارج است. کسانی که از کشورهای دیگر، حتا با خانواده‌های خود در افغانستان حضور دارند و می‌جنگند؛ اما حکومت به اندازه‌ای که باید، در جنگ تبلیغاتی و رسوا کردن کشورهایی که اتباع شان افغانستان را ویران می‌کنند، خوب عمل نکرده است. سؤال این است که آیا کشورهای دیگر نیز با جنگ‌جویانی که از بیرون آمده و در این‌جا می‌جنگند، همین کاری را می‌کنند که ما انجام می‌دهیم یا ممکن است متفاوت عمل کنند. کشورهای دیگر اگر اتباع بیگانه را در جنگ دستگیر کنند، چنان بوق و کرنا خواهند کرد که گوش دنیا کر شود.
موج تسلیم شدن اعضای داعش به نیروهای امنیتی افغانستان، نباید مسؤولان ما را فریب دهد. باید افراط‌گراها را تا آخرین نقطه تعقیب کرد و لانه‌های اصلی آنان را از بین برد. باید کاری کرد که کشورهای حامی تروریزم و افراط‌گرایی به این نتیجه برسند که دود این آتش چشم خود شان را هم کور خواهد کرد. چنین است که کارهای امنیتی و کشفی، بیش از هر زمان دیگر برجسته می‌شود. نیروهای امنیتی افغانستان نباید تا از بین بردن لانه‌های افراط‌گرایی از پای نشسته و خواب داشته باشند. این روزها تمام امید مردم به سربازانی است که در سرمای سوزنده‌ی کوهستان‌ها می‌جنگند. برای همین است که همیشه نگاه مردم نسبت به سربازان و مدافعان این سرزمین با همه چیز فرق داشته است. مردم قدر نیروهای امنیتی خود را دانسته و همیشه حامی آن‌ها بوده ‌اند. اکنون که فصل سرما و درماندگی تروریستان فرا رسیده است و نمی‌توانند در کوه‌ها مثل دیگر فصل‌ها سال دوام بیاوند، باید دولت افغانستان آن قدر زمینه‌ را برای آنان تنگ کند تا مجبور شوند، سلاح شان را به زمین گذاشته تسلیم نیروهای امنتی و یا نابود شوند.