یک ماه پس از انتطار طرح امنیتی غرب کابل در میز رییسجمهور، سرانجام دیروز، این طرح از سوی ریاستجمهوری تأیید شد. در پی افزایش حملات هدفمند در غرب کابل و اعتراضات مردم مبنی بر نسلکشی هزارهها که اکثریت مطلق ساکنان غرب کابل را تشکیل میدهند، آقای غنی، به سرور دانش، معاون دومش که از قوم هزاره است، دستور داد تا با همکاری مردم، طرحی را برای تأمین امنیت غرب کابل، آماده کند. یک ماه پیش، سخنگویان معاونت دوم، به رسانهها گفتند که طرح امنیتی غرب کابل، با شناسایی نقاط آسیبپذیر در همکاری با مردم ساخته و به ریاستجمهوری فرستاده شده است. معطلماندن یکماههی این طرح در ریاستجمهوری، این نگرانی را به وجود آورده بود که رییسجمهور، تن به مسلحشدن مردم در چندکیلومتری ارگ ریاستجمهوری نخواهد داد.
دیروز، دفتر مطبوعاتی آقای دانش، با نشر اعلامیهای، گفت که این طرح از سوی رییسجمهور تأیید و به نهادهای امنیتی فرستاده شده است. تأیید طرح امنیتی غرب کابل، همزمان با تغییرات کلیدی در نهادهای امنیتی و دفاعی، بیانگر درماندگی دولت در مقابل وضعیت جاری و تندادن به خواست مردم است. ارگ، با عملکرد تکروانه و سلیقهای، در کنار افزایش فاصلهی مردم با دولت، زمینهساز پیشروی طالبان و سقوط نزدیک به چهل ولسوالی در دو ماه اخیر شد. اقدامات دیروز ارگ، بیانگر این بود که تا حدی به اشتباهش پی برده و از یکدندگیاش که باعث فروریزی نسبی حاکمیت شده، برگشته است.
قرار اطلاعاتی که قبلا، محمد هدایت، سخنگوی معاون دوم رییسجمهور، به روزنامهی صبح کابل داده بود، طرح امنیتی غرب کابل، با تأکید بر دو محور تنظیم شده است؛ ۱: بالا بردن ظرفیت و تعداد نیروهای امنیتی مستقر در غرب کابل و ۲: جذب و اشتراک مردم در قالب نهادهای امنیتی و دفاعی. بر اساس اطلاعات آقای هدایت، بیش از یکونیم میلیون تن در غرب کابل زندگی میکنند که مسؤولیت تأمین امنیت آنها را، هزار نیروی امنیتی و دفاعی به دوش دارد.
غرب کابل، به دلیل حملات هدفمند اخیر گروههای تروریستی، به یکی از نقاط آسیبپذیر کابل بدل شده است. حملاتی که کمیسیون حقوق بشر و فعالان مدنی و حقوقبشری، آن را نسلکشی خوانده و از جهان و دولت افغانستان خواستند که جلو آن را بگیرند. حملات هدفمند بر هزارهها در غرب کابل، واکاوی زخم تاریخیای است که این گروه قومی-مذهبی، در افغانستان دیده اند. واکاوی این زخم در شرایط حساس فعلی، امکانی است برای افزایش اختلافات قومی و بروز جنگ داخلی.
نهادهای امنیتی و دفاعی، باید بتوانند با همکاری مردم، نقاط آسیبپذیر در غرب کابل را شناسایی و از حملات هدفمند، جلوگیری کنند. این طرح اگر نتواند به تأمین امنیت شهروندان بیدفاع در غرب کابل بینجامد، بعید نیست که ادامهی خشونتهای هدفمند، به فاصلهی بیشتر مردم با دولت انجامیده و زمینهی عملکرد خودی مردم را فراهم کند. اگر موضوع به این جا کشانیده شود، بدون شک، کنترل از دست دولت خارج شده و زمینهی شکلگیری هرجومرج در افغانستان را فراهم میکند.
باشندگان غرب کابل، بیش از هر گروه قومی و اجتماعیای، در روند دولتسازی طی دو دههی اخیر نقش داشته اند. توجه مردم هزاره به تحصیل و مدنیتخواهی آنها که در راهپیماییهای مدنی مختلف به نمایش گذاشته شد، بیانگر افزایش سطح آگاهی و مدنیت در بین این گروه قومی-مذهبی است. بیتوجهی دولت به گروهی که بیش از هر گروه دیگری برای رسیدن به جامعهای بهتر تلاش کرده اند، بیتوجهی به جمهوری، دموکراسی و شهروندمحوری است که زمینهی اختلافات درونی و افزایش خشونتها را فراهم میکند.
تغییرات تازه در نهادهای امنیتی و دفاعی، در حدی امیدوارکننده است. انتظار میرود که چهرههای جدید امنیتی و دفاعی، در کنار عملکرد درست در میدان جنگ، توجه ویژهای برای تأمین امنیت شهروندان هزاره داشته باشند که از سوی گروههای تروریستی مختلف، زیر تهدیدهای شدید امنیتی استند. زخم افغانستان، به قدری کافی در میدان جنگ عمیق است؛ اگر زخم دیگری نیز زیر نام قوم یا مذهب در زیر کنترل دولت سر باز کند، امکان درمان آن دشوار خواهد بود. این زخم، هر چند به صورت نسبی سر باز کرده؛ اما با مدیریت درست امنیتی در همکاری با مردم محل و استخدام نیروهای خودی، میتوان جلو گسترش این زخم تاریخی را گرفت و وضعیت را کنترل کرد.