با اعتراف به ضعف استخباراتی، نمی‌توان خود را تبرئه کرد

صبح کابل
با اعتراف به ضعف استخباراتی، نمی‌توان خود را تبرئه کرد

از وقتی که مسوولیت امنیتی شهر کابل به دوش امرالله صالح -معاون اول رییس‌جمهور- افتاده، کابل برای بار دوم، حمله‌ی خونین را تجربه می‌کند. آقای صالح برای حل مشکل امنیتی کابل از سوی رییس‌جمهور غنی، موظف شد و پس از سپرده‌شدن این مسوولیت به او، اطلاعات بسیاری از مظنونین جرایم جنایی کابل، تشهیر شده و عکس‌های شان در نقاط مختلف شهر، نصب شد.

خلایی که در این دوره بیش‌تر شد، خلای استخباراتی حکومت است؛ خلایی که باعث حمله‌های انفجاری زیادی شد و  از جمله دو مورد بسیار خطرناک آن به مراکز آموزشی و تحصیلی شهر کابل صورت گرفت؛ حمله‌هایی که در ضمن جنگ گروه‌های تروریستی با نهادهای اکادمیک، گوش‌زدکننده‌ی جنگ دیگری، ناشی از رقابت‌های سیاسی است؛ نمی‌توان کوچ نسبی ناامنی‌های خیابانی را -که در سطح دزدی‌های گوناگون قرار داشت- به ناامنی‌های داخل ساختمان‌ها و نهادهای آموزشی و تحصیلی، ساده دید.

اگر قرار باشد با کاهش و حتا از بین رفتن جرایم جنایی، دهشت‌افگنی و تروریزم، رشد قبلی خودش را پیش بگیرد، رفتن از زیر چکک به زیر ناودان است.

امرالله صالح در واکنش به حمله‌ به دانشگاه کابل، گفته است که امکان چنین حمله‌ای حکایت از ناکامی استخباراتی مان دارد و هم‌چنان نشان‌دهنده‌ی گندیدگی در وجدان طالبان است. این ناکامی در شرایطی که حکومت قصد تامین امنیت در سطح پایین‌تر- جلوگیری از جرایم جنایی- را روی دست دارد، بی‌باوری به آن را بیش‌تر می‌کند.

البته ربط چنین حمله‌هایی به طالبان بدون ارایه‌ی مدرک، آن هم در صورتی که آنان، مسوولیت آن را رد کرده اند، خود  یک ضعف بزرگ است؛ ضعفی که تمرکز حکومت را به رقابت با طالبان جلب کرده و از دیدن گروه‌های تروریستی دیگر بازداشته است.

برای بسیاری‌ها، جای بحث دارد که چگونه مبارزه با رشد جرایم جنایی، باعث تدابیر امنیتی در برابر فعالیت‌های تروریستی نشده است؛ در حالی که اگر این برنامه‌، محدودیتی در حمل سلاح و… داشته باشد به راحتی زمینه‌ی فعالیت‌های بزرگ‌تر را نیز خنثا می‌کند.

نخستین نکته‌ی جالب توجه در این مورد، اقدام آقای صالح در همگانی‌کردن عکس‌های مظنونین است؛ عکس‌هایی که می‌تواند باعث ترس بین دزدان شده، فعالیت آنان را کاهش بدهد. این روی‌کرد- ایجاد نمایشگاه خیابانی از عکس‌های مظنونین- هرگز، نمی‌تواند ریشه‌ی این باندها را خشکانده و کابل را برای همیشه از شر دزدان خیابانی رها کند.

نکته‌ی دوم اما درمورد راه‌سازی‌ها برای فعالیت‌های تروریستی است. حمله‌های اخیر، خصوصا حمله بر دانشگاه کابل که دارای بخش‌های امنیتی است، بیش‌تر ناشی از نفوذ تروریستان در دانشگاه کابل است؛ تروریستانی که به هم‌کاری با افراد قابل اعتماد دست به طرح و عملی‌سازی حمله‌های تروریستی می‌زنند. در سال ۱۳۹۸، چند استاد دانشکده‌ی شرعیات دانشگاه کابل، به جرم جلب‌‍وجذب دانش‌جویان این دانشکده برای گروه داعش، بازداشت و سپس زندانی شدند. حضور داعش در دانشگاه کابل، پس از حمله‌ی دیروز به نگرانی جدی‌تری مبدل شده است.

حکومت باید در قاطعیت خود نسبت به مبارزه با تروریزم، راه‌های عملی‌تری را روی دست بگیرد؛ راه‌هایی که از تقویت شبکه‌های اسخباراتی آغاز و به دست‌گیری و خلع‌سلاح‌سازی گروه‌های هم‌کار آنان، ختم می‌شود.

کشتاری که دیروز در دانشگاه کابل صورت گرفت، جنگ افغانستان را بیش‌تر از پیش پیچیده نشان داد؛ زیرا فعالیت‌ تروریستان در دانشگاه، نه فقط به حمله‌های شان که به حضور آنان نیز اشاره کرده است. جنگ‌های داخلی سال‌ها قبل نیز از دانشگاه کابل، نیرو جذب کرده و آغاز یافته بود. امکان این که در حمله‌ی دیروز نیز تعدادی از دانش‌جویان پیوسته به گروه داعش، دست داشته باشند بسیار است.

داعش، جنگ خود را با افکار افراطی مسلح کرده است؛ افکاری که پایگاه‌های اجتماعی-دینی را ابزار خود قرار داده است. بنا بر این تجسس در  این مورد، باید در اولویت فعالیت‌های استخباراتی قرار بگیرد.