مهاجرت آشنای قدیم

صبح کابل
مهاجرت  آشنای قدیم

سال‌های زیادی است که افغانستان با جنگ، توحش، خون‌ریزی و پدیده‌ای به نام مهاجرت و فرار آشنا است. بیش از چهل سال است که مردم افغانستان با مهاجرت و فرار از کشور دمخور و آشنا استند. از روزی که نیروهای اتحاد جماهیر شوری در سال ۱۳۵۸ وارد افغانستان شدند، مهاجر شدن دسته‌جمعی و فرار افغان‌ها از کشور برای یافتن زمینی که روی آن گلوله نبارد، شروع شد و تا امروز ادامه دارد. جنس مهاجرت افغان‌ها با مهاجرت‌های سایر مهاجران دنیا فرق داشت. دیگران برای کار و زندگی بهتر مهاجر شدند و افغان‌ها برای زنده ماندن. برای این زنده ماندن در تمام کشورها و مسیری که افغان‌ها در آن پای گذاشتند، بهای زیادی پرداخته و مصیبت‌های فراوانی تحمل کردند. از توهین و تحقیر شدن تا تحمل شکنجه‌های جسمی و روحی. بسیاری آن‌ها در کشورهای دیگر، از فرط فشار و مصیبت از بین رفتند و یا تمام هست و بود نداشته‌ی شان را از دست دادند.
کسی را در افغانستان نمی‌توانی پیدا کنی که تجربه‌ی مهاجرت نداشته و با دردهای آن آشنا نباشد. وقتی پس از ۹ سال مهاجرت در زمان حضور نیروهای شوروی، افغان‌ها می‌خواستند درد مهاجرت را فراموش کنند، جنگ‌های خانمان‌سوز داخلی شروع شد که دامنه‌اش بسیار گسترده‌تر و بدتر از دوران اشغال بود. برای همین، موج دوم مهاجرت و فرار افغان‌ها شکل گرفت و برای سال‌ها ما در صدر کشورهایی بودیم که باشندگان آن در غربت به سر می‌برند. آمارهای سازمان ملل و کمیسیاریای عالی پناهندگان نیز هیچ زمانی میزان درست و واقعی مهاجران افغانستان را نشان نداده و بسیاری آن‌ها از هیچ گونه مزایا و امیتازی برخوردار نبوده‌ اند. در تمام این ۴۰ سال و اندی، نیروی کاری مهاجران افغان در کشورهای همسایه که از هیچ حق و حقوق انسانی برخوردار نبودند، ارزان‌ترین، دم‌دست‌ترین، مظلوم‌ترین و سربه‌زیرترین نیرو بودند که بدون امتیاز واقعی کار کردند. برای همین، نشان دست مهاجران افغان در خشت خشت بناها و زیرساخت‌های کشورهای همسایه‌ی افغانستان وجود دارد.
بر اساس آمار قدیمی یک نویسنده‌ی خارجی، هر سال ۱۲۵ هزار یا روزی حدود ۳۴۰ نفر، یا هر ساعت دوازده نفر و در هر پنج دقیقه یک نفر در افغانستان کشته شده است. اگر آمار قدیمی شش میلیون سیصد هزار مهاجر افغان در ایران و پاکستان را بر ۲۰ سال گذشته تقسیم کنیم، در هر یک دقیقه، یک نفر از افغانستان آواره شده است. آماری که شامل آوارگان داخلی که هر روز از این گوشه‌ی کشور به گوشه‌ی دیگر فرار می‌کنند، نمی‌شود. روزی گفته می‌شد که رقم کشته‌شده‌ها و مهاجران افغانستان برابر با کل جمعیت فلسطین است. امسال سازمان ملل متحد، تعداد مهاجران را در سراسر دنیا ۲۷۲ میلیون نفر اعلام کرده است که ۳٫۵ درصد کل جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند. مهم‌تر از موج مهاجرت دسته‌جمعی و فرار افغان‌ها از کشور، پایان نیافتن خشونت و جنگ در این سرزمین است که همه را به فکر فرار و رفتن وا داشته است. مشکل اصلی آن است که هیچ کسی در داخل، به فکر فرار و موج فزاینده‌ی مهاجرت نیست. عدم ثبات و کشمکش‌های سیاسی، بی‌کاری، جنگ، فقر، نداشتن درآمد، نبودن امنیت و کم‌بود غذا، از دلایل اساسی مهاجرت افغان‌ها به بیرون از کشور است. مسأله‌ای که راه حلی هم برای آن نیست و هر چه می‌گذرد، موج مهاجرت، رنگ‌وبوی تازه و متفاوت به خود می‌گیرد. شاید گستردگی و تنوع مهاجرتی را که افغان‌ها تجربه کرده اند، در طول تاریخ سابقه نداشته و کشوری نباشد که پای افغان‌ها به آن نرسیده یا مسیری را نمی‌توان یافت که خون افغان‌ها در آن نریخته باشد. یکی از دلایل دیگر برای فرار مردم از افغانستان، فساد گسترده است. فسادی که چنان در تاروپود حکومت افغانستان ریشه دوانده است که حتا در خود وزارت مهاجران نیز مسؤولان آن از حق مهاجران بدبخت افغان می‌دزدند. طوری که پای منصوبین مالی آن را به محکمه و زندان کشاند. به نظر می‌رسد که اگر بحران داخلی و جنگ در افغانستان حل نشود، هیولای مهاجرت و فرار از کشور هم‌چنان دست از سر مردم کشور بر نخواهد داشت.