مسخ کردن ارزش‌ها و استفاده‌ی ابزاری از صلح

صبح کابل
مسخ کردن ارزش‌ها و استفاده‌ی ابزاری از صلح

سیاست تضرع و همذات‌پنداری سیاست‌مداران پیشین با طالبان، آنان را که نیم‌جان بیشتر نداشتند، از یک تحریک کوچک به امارت بدل کرد. به اندازه‌ای که امروز آن‌ها با سفر به کشورهای گوناگون به دنبال مشروعیت بین‌المللی ‌اند؛ کاری که معطوف به احساس برادری سیاست‌مداران ما در گذشته و حاصل مماشات دائمی و همیشگی آن‌ها در سایه‌ی عدم تعریف واضح از دوست و دشمن بود.

در حالی‌که گفت‌وگوهای صلح بین امریکا و طالبان به دلیل زیاده‌خواهی و البته عدم تسلط بر فرهنگ مذاکره از سوی طالبان، توسط رییس‌جمهور امریکا لغو شد، در روزهایی که چند قدم تا انتخابات باقی نمانده است، عده‌ای تلاش دارند تا با استفاده‌ی ابزاری از صلح، انتخابات را مسخ و تمام ارزش‌ها و دست‌آوردهای هجده سال گذشته را در طَبَق امیال شخصی گذاشته و دودستی تقدیم کسانی کنند که سودای امارت در سر دارند. مردم از جنگ و کشتار خسته شده و همه در آرزوی صلح و ثبات ‌اند؛ اما سوال این است که چرا در طول این همه سال‌ که پول‌های هنگفت برای شورای عالی صلح هزینه شد، به خصوص زمانی که صلح‌طلبان امروز، خود در قدرت بودند، هیچ تلاش جدی و راه‌گشا برای صلح انجام ندادند؟

تجربه‌ی تاریخی این سرزمین می‌گوید که برای سیاست‌مداران ما به خصوص کسانی ‌که تمام قدرت و کارتل‌های نظامی و اقتصادی شان از درون جنگ و تفنگ بیرون آمده است، نه صلح و ثبات مهم است و نه انتخابات و سرنوشت مردم؛ بل، تمام تشویش و تلاش آن‌ها تثبیت منافع خانوادگی، گروهی و سمتی ‌شان است.

این ‌را به سادگی و فقط با بررسی ترکیب نامتجانس صلح‌خواهان امروز می‌توان دریافت؛ کسانی‌ که صلح، ثبات و آرامش مردم تا دیروز برای شان محلی از اعراب نداشت، حالا برای آن که از قدرت دور مانده ‌اند، عَلَم صلح بر دوش گرفته و دست به هر کاری می‌زنند تا در آشفته‌بازار امروز، مثل همیشه به نوایی برسند. هیچ کسی در افغانستان خواهان جنگ ‌و خون‌ریزی نیست. همه دوست دارند که فردای فرزندان این سرزمین خوب باشد؛ اما مردم می‌دانند که جریان‌هایی در داخل دوست دارند، انتخابات شکست بخورد یا به تعویق بیفتد و اداره‌ی موقت با محوریت آن‌ها به وجود آید.

می‌گویند، وقتی‌ که مالکیت و رهبری برگزاری انتخابات در دست مردم افغانستان نبوده و شرایط امنیتی و سیاسی برای برگزاری یک انتخابات شفاف، عمومی، عادلانه و افغانستان‌شمول فراهم نیست، نباید پای صندوق‌های رأی رفت و این ‌که شرایط حاضر، موجب کشاندن کشور به بحران‌های عمیق‌تر و وسیع‌تر سیاسی و اجتماعی می‌شود.

سوال این است که چرا این جریان‌ها تا دیروز چنین نمی‌گفتند؟ چرا تا دیروز «موی» در درز انتخابات‌های گذشته نمی‌رفت و هیچ اشکالی نداشت؛ اما حالا سرنوشت انتخابات در دست افغان‌ها نیست!

صلح خوب است، ثبات و ختم انسان‌کشی نیز خوب است؛ به شرطی که دست‌مایه‌ی منافع شخصی و مورد استفاده‌ی نادرست و ابزاری نباشد. صلح را نباید ابزار مسخ‌کردن ارزش‌ها، تعویق انتخابات، ایجاد اداره‌ی موقت و بازگشت به رأس قدرت قرار داد.

کسانی ‌که فرصت‌های طلایی برای آبادی وطن و حتا رسیدن به صلح و ثبات را به دلیل ضعف و برای سیطره‌ی خانوادگی بر شاهرگ‌های اقتصادی کشور از دست دادند، امروز شعار صلح‌طلبی سر داده و همه چیز را منوط به آن می‌کنند که اگر انتخابات برگزار شود، درز و نفاق در بین افغان‌ها بیشتر می‌شود و فرصت‌ها از دست خواهد رفت.

آن‌ها در حالی از اجماع ملی و اتحاد سراسری برای رسیدن به ثبات و صلح دائمی سخن می‌زنند که خود حتا یک قدم برای رسیدن به این شعارها بر نداشته و در گذشته همه چیز را از دریچه‌ی سود شخصی دیده اند. فروکاست منافع جمعی به امیال شخصی و خانوادگی و جزء را به کل تعمیم دادن، تنها از سیاست‌مداران عاشق قدرت و دورمانده از آن در افغانستان ساخته اند که حاضر اند هرچیزی را از سر راه بردارند تا به سر منزل مقصود برسند.

اعلامه‌ای که دیروز از سوی عده‌ای از بازماندگان قدرت با محوریت کرزی مبنی بر لغو انتخابات نشر شد، بیان‌گر این است که این افراد با دست‌مایه قراردان صلح و تحریم انتخابات، در پی این استند که اذهان عمومی را نسبت به این پروسه‌ی ملی (انتخابات) مغشوش کنند و برای رسیدن به قدرت به دست‌آوردهای دو دهه‌ی اخیر که با هزاران قربانی به دست آمده است، پشت پا بزنند.