رابطه با ایران، بهاندازهی نزدیکی با پاکستان برای کشور، خطرآفرین است. این موضوع، نیاز به تحلیل چندان دقیقی ندارد زیرا کارکردهای ایران در سالهای دور و نزدیک، نشان داده است که چه از جان افغانستان میخواهد.
کافی است، برخی از فعالیتهای این کشور را مورد بازبینی قرار بدهیم و بفهمیم که حضور فعال آن در خاک افغانستان و رابطهی سیاسیاش با ما، چهها میتواند بر سرمان بیاورد؛ کشورهای همسایه، بهخصوص ایران و پاکستان، چیزی جز تسلط بر امور سیاسی داخلی و خارجی ما نمیخواهند.
در تازهترین خبر، آمده است که ایران در غرب کشور در تلاش حمایت کامل از گروههای تروریستی است. این خبر دیروز از سوی مجلس نمایندگان منتشر شد که نشان داد در همکاری با ایران، برخی از مقامهای حکومتی نیز سهیم است.
عبدالستار حسینی، رییس هیئت اعزامی مجلس نمایندگان به ولایت هرات، در نشست عمومی روز دوشنبه (۶ دلو)، یافتههای این هیئت را به نمایندگان مجلس ارایه کرده و توضیح داد که اجیران ایران، مخالفان مسلح و برخی از مقامها، سبب افزایش ناامنی در ولایت هرات شدهاند.
همکاری ایران با گروههای تروریستی برای بد ساختن اوضاع امنیتی در غرب کشور، همزمان با همکاریهای اقتصادی حکومت و رابطهی بیسابقهی سیاسی با آنان است. بهنظر میرسد، ایران، میخواهد سیاست پاکستان را که پیشروی در سیاستهای منطقهای با حمایت از گروههای تروریستی است، پیش بگیرد. هرچند، این کشور تا حالا نیز جز این کار، سیاست دیگری نداشته است.
گفتنی است که حکومت افغانستان در برابر تمام فعالیتهای اخیر ایران در خاک کشور، خاموشی گزیده و نخواسته است برای جلوگیری از آن، کاری کند. ایران، بارها، به حمایت از طالبان در غرب افغانستان متهم شد اما؛ واکنشی که از سوی حکومت بتواند مانع ادامه این فعالیتها باشد، صورت نگرفت.
چندی پیش، منابع امنیتی در ولایت فراه، نیز تأیید کردند که یک موتر تیلر پر از مواد انفجاری از خاک ایران وارد افغانستان میشد که توسط نیروهای سرحدی کشف و ضبط گردید اما؛ این نخستین باری نبود که مواد انفجاری مربوط به ایران در خاک افغانستان کشف و ضبط میشود. پیش از آن بارها چنین مواردی اتفاق افتاده بود. دستکم دو ماه پیش نیز یک موتر لاری که حامل ۶۸ بوری مواد انفجاری بود از مرز ولایت فراه کشف و ضبط شده بود.
اخبار روز و مطالعه آن نشان خواهد داد که جمهوری اسلامی ایران، هرگز نمیخواهد رابطهی سالمی با افغانستان داشته باشد. این کشور، خواستار ادامه جنگ است و درنهایت میخواهد کنترل آن را در دست خود بگیرد. حکومت افغانستان که در این اواخر تحت تأثیر باختهای پیدرپی در گفتوگوهای صلح، نتوانست سیاست درستی را پیش بگیرد، تلاش کرد تا ایران را بهعنوان رقیبی در برابر پاکستان و از این طریق ایالاتمتحده، جا بزند.
تلاش حکومت برای نزدیکی با ایران، بیش از هر دلیلی استوار بر نیازش به بقا بود؛ بحث طرح حکومت موقت در افغانستان که از سوی آقای خلیلزاد دامن زده شد، حکومت را نگران ساخت و دیگرانی هم که طمع قدرت را در کشور داشتند، از این طرح حمایت کردند.
خطر حکومت موقت، پای ایران را به کشور باز کرد اما؛ چنانچه تصور میشد، شدت فعالیتهای ایران در افغانستان، کاملاً با حکومت در تبانی نبود. اکنون که بسیاری از مقامهای حکومتی در غرب کشور از سوی مجلس متهم به ناامنسازی این سمت شدهاند، حکومت افغانستان نیز به نحوی دخیل در نیت سوء ایران است. چیزی که میتواند اعتماد به آن را در میان مردم از بین ببرد و حتا، امریکاییها را که با روی کار آمدن اداره بایدن، میخواهند به روابطشان با کابل قوت بدهند، نگران بسازد.
بهتر است مجلس کشور که تازه به اسناد کامل در مورد مداخلهی ایران در ناامنسازی کشور دستیافته، آن را با رسانهها شریک سازد؛ زیرا در این صورت هرکه در او غش باشد، رسوا میشود.