نهادهای دینی و مساله‌ی صلح

ریحان تمنا
نهادهای دینی و مساله‌ی صلح

در جامعه‌ی اسلامی، مناسبت‌های دینی می‌تواند بر اساس وضع و حال جامعه، کارکردِ سازنده داشته باشد. به دلیل وجود باور مشترک در سطح جامعه، نسبت به مناسبت‌های دینی، می‌تواند نقطه‌ی پیوند گروه‌ها و طرف‌های نشسته در موضع تقابل باشد. این مناسبت‌ها ورای ادعای حقانیت یک دیدگاه و عدم حقانیت دیگری، قرار دارد؛ مثلاً هیچ‌یک از گروه‌های اسلامی که ظاهراَ خوانشی متفاوت از دین دارند، در مورد اعیاد اسلامی اختلاف‌نظر ندارند. یعنی؛ این‌طور نیست که یکی عید را قبول داشته باشد و دیگری نه. عید، یا هر مناسبت دینی دیگر در جامعه‌ی اسلامی، یک سقف بزرگ است که همه گروه‌ها را در خود جای داده و به نقطه‌ی مشترکی متوجه می‌سازد. درک این مطلب وقتی ساده می‌شود که به اوضاع جاری افغانستان به حیث یک جامعه‌ی اسلامی نگاه بیانداریم. صلح یکی از مهم‌ترین دغدغه‌هایی ا‌ست که این روزها از کابل تا قطر و از مسکو تا واشنگتن روی آن گفت‌وگو دارند. گاهی توقع صلح تا حد توقف کوتاه‌مدت جنگ و آتش‌بس در چند روز پایین می‌آید.

چرا این مناسبت‌های دینی مثل عیدها و ماه مبارک رمضان به حیث نقطه‌ی مشترک باور در هر دو طرف مخاصمه تاکنون خیلی جدی گرفته نشده است؟ در سال گذشته، رییس جمهور افغانستان، با درک این مسئله توانست برای چند روز بحث صلح را با یک مناسبت دینی پیوند بزند و از آن، برای آوردن آتش‌بس کوتاه‌مدت استفاده کند. هرچند آتش‌بس کوتاه بود؛ اما به‌هرحال آتش‌بس بود. بحث‌های حاشیه‌ای در مورد آتش‌بس سال گذشته بسیار خلق شد؛ اما اصل موضوع که آتش‌بس و پیوند آن به یک مناسبت دینی بود، خیلی جدی گرفته نشد. ماه روزه آغاز شده است و گفت‌وگوهای صلح نیز به نحوی توأم با اظهار و انکار طرف‌های قضیه در داخل و خارج کشور روی دست است. آیا یک ماه زمان ماه مبارک رمضان را که در پیش رو داریم نمی‌تواند به حیث یک باور مشترک دینی مورد حرمت هر دو طرف قرار گرفته و فرصتی باشد برای تجربه‌ی صلح؟ این امکانی است که شورای علمای افغانستان، باید با خوانشی روشن، رابطه‌ی این ماه را با بحث جنگ برای طرف مقابل مطرح کنند. ظرفیت دینی این ماه، می‌تواند نقطه‌ی قوت بحث صلح در این مقطع باشد. معنای این گفته این نیست که از بازی‌های سیاسی و چالش‌های واقعی صرف‌نظر کنیم و یا غفلت بورزیم، بل این است که حتا باوجود همان چالش‌ها و تضادها، این مناسبت دینی می‌تواند محمل آتش‌بس کوتاه‌مدت باشد. تجربه‌ی صلح حتا اگر کوتاه‌مدت باشد هم تجربه‌ی سازنده‌ی است. حتا صفوف جنگجویان طالب هم باتجربه‌ی چندروزه‌ی صلح، ممکن است اندکی روحیه‌ی شان نسبت به ورود به صلح نرم‌تر شود. پس واضح است که نهادهای دینی و مراکز سیاست‌گذاری ما هنوز اهمیت این گره‌گاه‌ها را درست درک نکرده‌اند. بازیگران قوی سیاسی از حداقل فرصت‌ها حداکثر استفاده را می‌برند. ما یا فاقد سیاست‌مداران پخته استیم یا این سیاست‌مداران میلی به آوردن صلح ندارند و در بحث صلح به دنبال چیز دیگری می‌گردند. کافی بود، در چند روز مانده به ماه مبارک رمضان، نهادهای دینی، بحث بزرگی را در محور صلح، در ماه رمضان از دید دینی مطرح کرده و آن را دست‌آویز فشار بر عناصر طالب، برای پذیرش آتش‌بس در ماه رمضان می‌ساختند. صلح درازمدت آرزوی مردم ماست؛ اما صلح کوتاه‌مدت هم مزایایی خاص خودش را دارد. دست کم، فرصت کوتاه برای مردم مساعد می‌شد تا نفس راحت بکشند. وقتی ما متوجه اهمیت این موضوع می‌شویم که به تلفات روزانه‌ی دو طرف و مردم غیرنظامی دقیق باشیم. شکی نیست که طالبان با هر چیز با نوعی لجاجت برخورد می‌کنند؛ اما اگر نهادهای دینی با دقت و روشنی، تمایل به استفاده از این مناسبت‌های مشترک مردم با طالبان، داشته باشند، حتماً موفق می‌شوند. روشن است که یک جای قضیه تاکنون در این زمینه می‌لنگد. دولت اگر میل به استقرار آتش‌بس دارد، مجرای عملی‌سازی این خواسته نهادهای دینی و مقطع آن همین مناسبت‌های دینی است که شکر خدا در سال کم نیست. گروه طالبان ادعای اسلامیت دارد و با همین تعریف سربازگیری می‌کند. نهادهای دینی اگر با هوشیاری و کاردانی لازم وارد این بحث شوند، می‌توانند طالبان را با همان تعریف خودشان مجاب به آتش‌بس کنند. هم دولت افغانستان، امکان فشار آوردن بر نهادهای دینی را دارد و هم مردم می‌توانند، به‌عنوان عامل فشار بر این نهادها عمل کنند، تا این مجموعه نهادها که سالانه امکانات زیادی را از بیت‌المال دریافت می‌کنند، سطح کار آیی شان را به نفع مردم بالا ببرند و دخالت شان در امور خیر برای مردم، بیشتر شود.