وقتی همه خمار انتخابات استیم

صبح کابل
وقتی همه خمار انتخابات استیم

عبور از جدول زمان‌بندی شده‌ی انتخابات، از پیش برنده بودن، انگ تقلب بستن به همه، سخن زدن از آرای سپید و سیاه و… در افغانستان یک شوک خبری و غیر معمول نیست. دیگر همه پذیرفته و عادت کرده ‌ایم که هر پروسه‌ی دموکراتیک ملی، باید با شائبه و مشکل همراه باشد. ناهنجاری‌های فراخ‌دامن و گسترده‌ای که دُم‌اش به بسیار جاها می‌رسد.

این روزها وقتی تمام نگاه‌ها به کمیسیون و چراغ جادوی درملوگ دوخته شده است، بحران‌های دیگر را که ممکن است، بسیار بدتر از کندی درملوگ باشند، فراموش کرده اند.

زنده شدن گفت‌وگوهای صلح، خروج سربازان امریکایی از افغانستان و قطع شدن کمک‌های اتحادیه‌ی اروپا در صورتی که امارت اسلامی به افغانستان بر گردد، مسائلی اند که این روزها از دیدها پنهان و به حاشیه رانده شده اند.

دلیل جنگ‌افروزی در منطقه و دنیا و این که چرا خاورمیانه و افغانستان همواره درگیر جنگ اند، بحث دیگری است؛ اما خروج شتاب‌زده‌ی سربازان امریکایی از سوریه، جنگ جدیدی را در آن منطقه شعله‌ور کرد. آتشی که ممکن است دامن افغانستان را نیز بگیرد. هر چند افغانستان همیشه درگیر جنگ بوده و دهه‌ها است که آب خوش از گلوی مردم این سرزمین پایین نرفته است؛ اما ترس آن است که دوباره تجربه‌ی دوران جنگ‌های دو یا سه دهه پیش تکرار شود. بار دیگر سرعت ویرانی، خرابی و آوارگی بیش از هر زمان دیگری باشد.

دونالد ترامپ، بارها از اشتیاق کشورش برای خاتمه دادن به طولانی‌ترین جنگ تاریخ امریکا سخن گفته است. این که دیگران فرشته نیستند و سربازان این کشور نیروهای پولیس کشورهای دیگر نیستند و وقتش است که دوباره به خانه برگردند. از طرفی، نمایندگان خاص امریکا با سران طالبان در ارتباط و برای آینده در حال رایزنی اند. انسجام گروه‌های تروریستی هر روز بیشتر از دیروز است؛ اما در داخل تمام تمرکز روی آرای بایومتریک شده و غیر بایومتریک شده است. همه در حال رایزنی برای عبور از انتخابات اند. انتخابات بدون شک مهم است؛ اما نباید در این برهه‌ی حساس و روزهایی که باید مسؤولان مواظب باشند، تا این اندازه خطرهای بزرگ‌تر را فراموش کنند. سهل‌انگاری‌ای که حتا خود انتخابات و چیزی را که تمام هم‌وغم شان را برای آن گذاشته ‌اند نیز از بین خواهد برد.

اتحادیه‌ی اروپا نیز دیروز گفت که اگر امارت اسلامی به افغانستان برگردد، تمام کمک‌هایش را به افغانستان قطع خواهد کرد. هر چند نماینده‌ی این اتحادیه اعلام کرده است که طالبان پیش از آن که وارد مذاکره با امریکا شوند، باید با دولت افغانستان دور میز تفاهم حاضر شوند. حرف‌هایی که ظاهرش از روی نگرانی و برای کاهش خشونت و اضافه شدن شرط حتمی آتش‌بس در مذاکرات صلح بین طرف‌های درگیر است؛ اما باطن آن، همان چیزی است که نباید سیاست‌مداران و مردم افغانستان از آن غافل باشند. این که دوباره مذاکرات صلح، در دست افغان‌ها نباشد، حکومت و مردم افغانستان طرح جامع و راهکار درست برای عبور از بحران پیش‌بینی نکرده باشند و پس از خروج احتمالی سربازان امریکایی، در معرض یک عمل انجام‌شده قرار گرفته و کشور به سرنوشتی گرفتار شود که کردهای سوریه با آن درگیر اند.

 سران کشور به جای پرداختن به مسائل کلان و بحران‌ساز آینده، نباید سرگرم چانه‌زنی برای قدرت، مشغول زورآزمایی برای انحصارگرایی و گسترش دامنه‌ی نفوذ شان برای در اختیار داشتن منابع مالی این سرزمین باشند. تا زمانی که اجماع ملی در داخل وجود نداشته باشد، بحران‌های سیاسی، خطر از بین رفتن ارزش‌های مدنی و سقوط کشور در دام تروریزم بین‌المللی و منطقه‌ای همچنان ما را تهدید خواهد کرد. بدون شک مردم افغانستان خواهان صلح و پایان درگیری اند؛ مردمی که این روزها بیش از هر زمان دیگری نگران آینده‌ی خود و کشورشان استند؛ اما صلح و نظامی باید در افغانستان حاکم شود که ضمن حفظ ارزش‌های به دست آمده، موجب سازندگی، پیشرفت و ادامه‌ی همکاری جامعه‌ی جهانی با این کشور شود.