روز گذشته امرالله صالح، معاون نخست ریاستجمهوری، در سالیاد ترور احمدشاه مسعود گفت که حکومت افغانستان حاضر نیست، از خون هزاران شهروند افغانستان که در جنگ با طالبان کشته شدهاند، بگذرد و یا آرمانهای آنها را نادیده بگیرد.
آقای صالح گفت، هیأت دولت افغانستان به زودی به قطر میرود و با دشمن مردم افغانستان گفتوگو میکند. ادبیات او، ادبیات تند و بیپرده و ضد طالبانی بود. او تاکید کرد که حفظ نظام کنونی، خط سرخ است و حکومت از آن نخواهد گذشت.
به نظر میرسد که شروع گفتوگوهای میانافغانی چند روز دیگر نیز به درازا بکشد. با وجودی که دولت افغانستان طالبان را متهم به کارشکنی میکند، اما سخنگوی جدید دفتر سیاسی طالبان در قطر، صبح روز گذشته گفت که زندانیان این گروه تا هنوز آزاد نشده و تا زمانی که روند آزادسازی زندانیان آنها تکمیل نشود، گفتوگوها آغاز نخواهد شد.
روی هم رفته گفتوگوهای صلح میان دولت افغانستان و طالبان آغاز خواهد شد. شاید زندانیان باقیماندهی این گروه نیز آزاد شوند، همان گونه که به اضافهی ۵۰۰۰ زندانی این گروه، ۳۹۴ زندانی خطرناک دیگر شان نیز آزاد شدند. با این حال اما، سخنگوی طالبان ادعا میکند که ۱۰۰ زندانی این گروه به اساس فهرستی که به دولت افغانستان داده اند ازاد نشده است، در حالی که وزارت دولت در امور صلح میگوید که همه زندانیان این گروه آزاد شده اند.
شاید چند روز طول بکشد، اما مسألهی اصلی، حفظ ارزشهایی است که در دو دههی گذشته به دست آمده و مردم افغانستان را به آینده امیدوار کرده است. هرچند اوضاع همه روزه بحرانی تر می شود؛ اما حاکم بودن نظام دموکراتیک در افغانستان خواست اصلی مردم است. آزادی بیان خط سرخ مردم است. آزادی رسانهها و نظام انتخاباتی برای مردم ارزشمند است. نادیده گرفته شدن حقوق زنان و حقوق بشر برای مردم قابل قبول نیست. اینها مواردی اند که به بهای ریخته شدن خون هزاران انسان افغانستانی به دست آمدهاند.
برای طالبان اما، امارت اسلامی اصل است. طالبان هنوز خواب امارت میبینند و به تسلط کامل بر افغانستان با نوع نظام مورد نظر خود شان فکر میکنند. این گروه برای حاکمیت امارت اسلامی میجنگند و هر روز خون میریزند؛ چیزی که مردم افغانستان از آن بیزار اند و تجربههای تلخی از آن نظام را هنوز به خاطر دارند.
شاید عطش حفظ امارت اسلامی است که این گروه در هیأت شان تغییرات گسترده وارد کرد است. افراد خطرناک و به شدت جنگطلب را در ترکیب و ریاست هیأت شان گماشته اند. مثلأ مولوی عبدالحکیم حقانی، فردی که قاضیالقضات این گروه بود و احتمالأ فتوای کشتارهای سالهای اخیر با قلم او امضا شده است.
در افغانستان، اما وضعیت فرق میکند؛ میلیونها جوان دختر و پسر با آرزوهای بزرگی که دارند برای آیندهی بهتر تلاش میکنند و درس میخوانند. این افراد توقع دارند هیأت حکومت افغانستان در مقابل هیأت با صلاحیت طالبان کم نیارند؛ توقع دارند حکومت افغانستان به بهای حفظ قدرت پای هر گونه معامله امضا نکند.
افغانستان حالا دو انتخاب دارد؛ نظام جمهوری یا امارت اسلامی. یکی به مردم حق آزادی و صلاحیت انتخاب میدهد. دیگری بر مردم حکم میکند که چگونه زندگی شان را تنظیم کند. واضح است که مردم نظام جمهوری را میخواهند، نظامی را که در سایهی آن بتوانند با خواست خود زندگی شان را تنظیم کنند نه با خواست امیرالمومنین.
حکومت کنونی افغانستان برآمده از انتخاباتی است که هزار و یک مشکل داشت. در مشروعیت این نظام مشکلات جدی وجود دارد؛ اما به مراتب بهتر از نظامی است که امیر آن ملا هبتالله آخوند باشد؛ کسی که فرمان انفجار اماکن عمومی، شفاخانهها، جادهها و قتل عام غیر نظامیان را صادر میکند.
پس حکومت مسوولیت دارد خواست مردم افغانستان را در این پروسه در نظر بگیرد نه مسایل سیاسی خود را. آیندهی افغانستان به این گفتوگوها بستگی دارد. مسأله این است که داستان بازی از نو در افغانستان خاتمه پیدا کند. مردم افغانستان با وجودی که از نظام ناراضاند، اما میخواهند که با رفتن به انتخاباتهای پیهم در نهایت به نظامی قدرتمند و فراگیر دست یابند، نه نظامی که با فتوای یک مولوی به دستور آی اس ای شکل بگیرد.
دموکراسی خواست مردم افغانستان است و نه حکومت صلاحیت دارد این خواست را به معامله بگیرد و نه هم امریکا و کشورهای دیگر خارجی. در گفتوگوهای صلح باید خواست مردم در نظر گرفته شود و ارزشهای دموکراتیک حفظ شود.