گفتوگوهای صلح افغانستان از همان آغاز مشخص بود که نمیتواند راه بهجایی ببرد. برای همین بارها از سوی بسیاریها، گفته شد که هیئت حاضر در دوحه یا باید برگردد و یا هم گفتوگوها و آنچه بهعنوان بنبست در آن شناسایی شده را با روشنی کامل برای مردم شرح دهد. این کار نشد و بارها که خبرنگاران از اعضای هیئت حکومت خواستند تا لایههای پنهانی گفتوگوها را با مردم شریک کنند؛ آنان از حساسیتبرانگیز بودن مطالب سخن گفتند و خبرنگاران را از حقیقت دور نگه داشتند.
بالاخره، با روی کار آمدن حکومت جدید امریکا به رهبری جو بایدن که تصور میشد میخواهد بیشتر جانب حکومت افغانستان را گرفته و حتا شاید بر این اساس، توافق ترامپ را با طالبان زیر سوال ببرد، اکنون بحث حکومت انتقالی برای صلح مطرح شده و به نظر میرسد که موافقان بسیاری نیز یافته است. بر اساس طرحی که گفته میشود زلمی خلیلزاد با خود به افغانستان آورده و میخواهد نسخههایی از آن را با طالبان و کشورهای همسایه افغانستان شریک کند، حکومتی پیشبینی شده است که باید با اشتراک همه رهبران ساسی بهشمول طالبان، مورد تایید قرار گرفته و درنهایت اجرایی شود.
همه این حرفها، زمانی به میدان آمده که رییسجمهوری افغانستان بارها از حفظ جمهوریت و انکار حکومت موقت سخن گفته است. اکنون اما قصه بهجایی رسیده که گویا زبانش بند آمده نمیتواند در این مورد بهصراحت سخن بگوید. در حالی که بسیاری از سیاستمداران کشور در مورد این طرح ابراز نظر کردهاند و حتا از بخشهای خاصی نیز پرده برداشتهاند، ریاست جمهوری و اعضای آن در سکوت به سر میبرند.
تصور اینکه طالبان با چنین طرحی مخالفت کنند بسیار کم است؛ زیرا اگر مخالفتی بهوجود بیاید هم تیشه غنی دسته پیدا میکند و هم امریکاییها ادعا خواهند کرد که چون شما گفته بودید که با کنار رفتن غنی، حاضر به توافق فوری و پایان جنگ هستید ما از تخطیهای شما چشم پوشیدهایم و هنوز آن را به شکل جدی مطرح نکردهایم. حالا که با طرح حکومت موقت نیز مخالفید، پس شما باید بهعنوان گروهی که همه راهحلها را به چالش بدل میکنید، شناخته شده و گفتوگو با شما پایان یابد.
این همان حدسی است که غنی را منتظر نگه داشته تا سخنی در مورد حکومت انتقالی برای صلح به زبان بیاورد.
بهنظر میرسد جو بایدن میخواهد جنگ افغانستان را با یک حکومت تازه به پایان برساند و یا کمازکم وجه دیگری به آن بدهد. پس از بیست سال جنگ او یا نیروهایش را کاهش میدهد و تعداد موردنیاز را در افغانستان میگذارد یا اینکه مجبور میشود، توافقنامه امریکا و طالبان را طوری حفظ کند که دیگر به نیروهای امریکایی صدمه نرسد.
اگر حدس دومی درست باشد به این معنی است که افغانستان به جنگ خود ادامه میدهد و درنهایت طالبان به قدرت بیشتری میرسد. یا هم یک جنگ داخلی که بارها از سوی غنی مطرح شده و همکاران او برجسته ساخته است، در خواهد گرفت. در هر صورت، سقوط حکومت غنی پیشبینی میشود؛ این اداره قدرت این را ندارد که برخلاف سیاستهای جاری کشورهای قدرتمند حرکت کند.
با قدرت گرفتن طالبان، جنگ داخلی حتمی است و جنگ داخلی یعنی؛ زمینهای برای مطرحشدن حکومت موقت؛ چیزی که بایدن اکنون روی میز غنی و دیگر طرفهای سیاسی و جنگی افغانستان گذاشته است.
بازیهای بد اشرفغنی، او را به شکست مواجه ساخته است و درگیری فعلی جمهوریخواهان، چیزی نیست جز نتیجه یکهتازیهای بیموردی که بیشتر به خیالبافیهای سیاستمدارانه میماند. حکومت اشرفغنی دیگر توانایی بازی را ندارد؛ زیرا امریکا دیگر حوصله بازی صلح را ندارد.
طرحی که از سوی خلیلزاد به افغانستان آمد؛ طرح سرنگونی حکومت غنی است و یعنی تمام تلاشهای او برای داشتن یک جمهوری تکمحور که در چند سال قبل توانست حکومت او را از گزند دیگران -بیشتر مجاهدین- دور نگهدارد، بهیکباره فرو میریزد.