توافق پنهانی هیئت حکومت با طالبان، عمل ضد مردمی است

صبح کابل
توافق پنهانی هیئت حکومت با طالبان، عمل ضد مردمی است

با آغاز گفت‌وگوهای صلح افغانستان، روی محور اصلی صلح پس از توافق پنهانی هیئت حکومت با طالبان که کارشیوه‌ی این گفت‌وگوها را مشخص می‌کند، نگرانی‌های مردم افغانستان نیز افزایش یافته است.
هیئت افغانستان در دوحه، هنوز در مورد مواد توافقی که مربوط به کارشیوه‌ی گفت‌وگوهای صلح افغانسان می‌شود، اطلاعات نداده است. اعضای هیئت حکومت در مصاحبه با خبرنگاران، توافق شان بر سر چگونگی گفت‌وگوها را شکننده‌ خوانده و به نحوی پنهان‌کاری شان را توجیه می‌کنند.
اگر مرحله‌ی جدی‌تر گفت‌وگو با طالبان -مرحله‌ی پسابن‌بست- روی اصول شکننده بنا شده باشد، برآیند آن به عنوان دست‌آورد، یک شکست است نه توافقی برای پایان‌دادن به جنگ.
گمان می‌رفت در روزهای نخست گفت‌وگو برای کارشیوه، لااقل به خاطر ایجاد اعتماد بین طرف‌های درگیر، بحث آتش‌بس و یا هم کاهش خشونت‌ها مطرح شده و مردم را به صلح خوش‌بین بسازند؛ اما نه تنها آتش‌بسی در کار نبود که برعکس، جنگ افغانستان بیش‌تر از ماجرای صلح آن بر سر زبان‌ها آمد.
اکنون در جریان درگیری‌های خونین، قرار است امروز گفت‌وگوهای صلح افغانستان، با اصول شکننده‌ای آغاز شود که پنهان از مردم بین طرف‌های گفت‌وگوکننده‌ در دوحه شکل گرفته است.
نخستین نتیجه‌ای که نشست‌های دو طرف در دوحه به ارمغان آورد، شدت جنگ و بعد از آن توافق هیئت افغانستان با طالبان برای حذف مردم از جریان واقعی تصمیم‌گیری‌ها بود؛ جریانی که نظر به آن‌چه تا اکنون از خود نشان داده، سرنوشت سیاسی افغانستان را به سمتی خواهد برد که مردم‌ تابع سیاست‌ مقام‌های حکومتی و تصمیم‌های پنهانی آن‌ها باشد.
دورنگه‌داشتن مردم از نتیجه‌های به‌دست‌آمده؛ حکایت از غیرقابل قبول‌بودن توافق دو طرف دارد. ترسی که باعث شده، هیئت حکومت دست به پنهان‌کاری بزند، ناشی از شکست آن در برابر خواست‌های طالبان است. هیئت دولت افغانستان می‌داند؛ اگر اطلاعات لازم از توافق شان با طالبان بر سر کارشیوه به مردم برسد، احتمال مخالفت شدت می‌یابد. در غیر این صورت، دلیلی وجود ندارد که توافق برای آغاز گفت‌وگوهای صلح شکننده خوانده شده و توسط آن، مردم از جریان تصمیم‌گیری‌ها حذف شود.
با آغاز مرحله‌ی دوم گفت‌وگوها، مرحله‌ای که صلح به عنوان محور اصلی آن مورد بحث است و همه‌ی آن‌چه باید از طرف هیئت‌ها مراعات شود، پیش از پیش تعیین و تایید شده؛ آتش‌بسی که باید از شرط‌های تفاهم بر سر اصول می‌بود، مورد بحث قرار می‌گیرد.
نکته اما این جا است که پایان‌دادن به جنگ با گفت‌وگو برای آن، زمانی عملی خواهد بود که از سوی دو طرف تلاشی به منظور حمله به دیگری، قدرت‌نمایی و دیگر ویژگی‌های جنگ‌‍طلبانه و تنش‌انگیز، صورت نگیرد.
اکنون این جنگ است که برخلاف تمام ادعاها، هر توافقی را نفی کرده و واقعی‌بودنش را مورد پرسش قرار می‌دهد. اگر توافقی به منظور ایجاد صلح وجود داشته باشد، توافقی هم برای پایان‌دادن به جنگ وجود دارد؛ اما حرکت موازی صلح و جنگ در برابر هم، امکان چنین چیزی را رد می‌کند.
تلاش برای کسب حمایت کشورهای منطقه و جهان از جریان گفت‌وگوهای صلح افغانستان، نشان می‌دهد که صلح مورد نظر، تنها با برنامه‌های طرح‌شده توسط دو هیئت ممکن نمی‌شود. صلح افغانستان، منطقه را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد. بنابر این نیاز به یک اجماع منطقه‌ای است که نفع همه را در نظر بگیرد.
آن‌چه جنگ را در کنار ادعای توافق بر سر صلح داغ نگه داشته است، نبود اجماعی است که زمینه‌ی نفع جمعی کشورهای منطقه را با صلح افغانستان ممکن بکند. آتش‌بس، زمانی عملی خواهد شد که توافقی بر سر تقسیم منافع در منطقه شکل بگیرد؛ تا زمانی که این توافق به وجود نیاید، جنگ محوری خواهد بود که بر اساس آن، کشورهای منطقه ارزش تاثیر شان را در افغانستان به یک‌دیگر نشان می‌دهند.