طالبان و سوء استفاده‌ها از قطع‌نامه‌ی دوحه

صبح کابل
طالبان و سوء استفاده‌ها از قطع‌نامه‌ی دوحه

دیروز وزارت صحت عامه اعلام کرد که در نتیجه‌‌ی انفجاری که در کابل رخ داد، ۸ تن کشته و ۳۳ تن دیگر زخمی شدند. قربانیان این رویداد به جز یک نفر، همه غیر نظامیان بوده‌اند. چندی قبل در گفت‌وگوهای صلح بین‌الافغانی که در دوحه برگزار شده بود، بین هیأت کابل و نمایندگان طالبان توافقی بر سر کاهش تلفات غیر نظامیان، در جنگ‌ها و حمله‌های این گروه، صورت گرفته بود. با این که افراد سیاسی‌ حاضر در آن نشست، هر یک به نمایندگی از هویت سیاسی و اجتماعی خودشان شرکت کرده بودند؛ اما در نهایت، این توافق از سوی بخشی از مردم و سیاسیون به‌عنوان یک دست‌آورد به شمار می‌رفت.

بر اساس گزارش‌ها، طالبان حمله‌ی دیروز را به عهده نگرفته‌اند؛ ولی بسیاری از سیاسیون از جمله آقای داکتر عبدالله، گفته است که این حمله از سوی گروه طالبان بوده و نشانه‌ای از بی‌باوری این گروه به صلح محسوب می‌شود.

ممکن است طالبان در این انفجار دست داشته باشند؛ اما سعی کنند تا آن سیاست مردم‌گرای تقلبی را به نمایش بگذارند و سود بیشتری را کسب کنند. در حقیقت، توافقی که بین هیأت کابل و گروه طالبان صورت گرفت، زمینه‌های سوءاستفاده‌ی زیادی را برای این گروه فراهم کرد.

از جمله‌ی سوءاستفاده‌های طالبان از قطع‌نامه‌ی دوحه، این است که در صورت تلفات کمترِ نیروهای امنیتی کشور، این گروه سعی می‌کند حمله‌های انجام شده‌اش را به عهده نگیرد. این مورد می‌تواند این گروه سیاسی را به مشروعیتی برساند که جنگ برعلیه حکومت و کشتار نیروهای امنیتی را (البته به واسطه‌ی حملات غافل‌گیرکننده‌ی انتحاری که حتما تلفات غیر نظامیان را در پی دارد)  بدون هیچ قید و بندی ادامه بدهد.

در انفجار دیروز، یک تن از نیروهای پولیس ترافیک کشته شد و بقیه‌ی کشته‌شدگان و زخمیان همه، غیر نظامیان بودند. این که طالبان این حمله را به عهده نگرفتند، دلیلی جز این امر که آنان نمی‌خواهند آمار قربانیان غیرنظامی در حملات‌شان بالا برود، ندارد؛ اما مردم‌فریبی‌ این گروه تروریستی یکی از مسایلی است که گفت‌وگوهای نامنظم و ناسنجیده‌ی بین‌الافغانی با حضور سیاسیونی که هیچ رسمیتی در نظام نداشتند، مسبب آن شد.

این نشان می‌دهد که هیچ توافقی بدون حضور نماینده‌ی رسمی مردم افغانستان در نشست‌های مربوط به صلح، ضمانت اجرایی ندارد. زمانی که سیاست‌مداری از طالبان تعهد کاهش تلفات غیر نظامیان را می‌گیرد، کنترلی بر این که آیا این تعهد عملی می‌شود یا نه ندارد؛ زیرا نیروهای اطلاعاتی در اختیار او نیست و این اطلاعات در اختیار قدرت رسمی‌ای به نام حکومت است.

پس در این صورت، حضور یک سیاست‌مدار که هیچ مشروعیت رسمی ندارد و در ضمن این همه، در نشستی که اشتراک کرده نیز باید از آدرس شخصی خودش حرف بزند، پیامدهای ملموس و مفیدی در پی نخواهد داشت جز مسایلی که زمینه‌ی سوءاستفاده‌ها را فراهم کند.

شورای امنیت ملی کشور نیز، در اعلامیه‌ای گفته است که حمله‌ی دیروز از سوی گروه تروریستی طالبان صورت گرفته است. با اطلاعاتی که حتما در اختیار این ارگان قرار دارد و با در نظرداشت موقف این ارگان دولتی و وظیفه‌ی آن می‌توان دریافت که برخورد ساده‌انگارانه‌ی سیاسیون، فعالان مدنی و نمایندگان رسانه‌هایی که در قالب یک هیأت از کابل به دوحه رفته بودند، چقدر ناسنجیده بوده است.

اعتماد به حرف‌های گروه طالبان، بدون داشتن هیچ سازوکار جدیِ رسمی که بتواند از لحاظ اطلاعاتی و امنیتی، پی‌گیر تعهدنامه و اجرایی شدن و یا نشدن آن باشد، در کنار فرصت دادن به گروه‌های تروریستی، مشروعیت سیاسی دادن به آنان تلقی می‌شود.

طالبان، این موقعیت را از دست نخواهند داد و تلاش‌شان نیز بر این است تا دادوگرفت بیشتری از طریق‌های دیپلوماتیک داشته باشند. این دادوگرفت‌ها سبب به رسمیت شناخته شدن این گروه در نزد مردم می‌شود و آنان فرصت این را پیدا می‌کنند که نگرش حکومتی خودشان را نیز بدین شکل رسانه‌ای بسازند.

فرصت‌هایی که از این نشست‌ها به طالبان داده می‌شود، نتایج غیر قابل جبرانی دارد. تبلیغ جدایی دختران از پسران در صنف‌های دانشگاه، نگرشی است که سنت خوابیده‌ی درون جامعه را دوباره به تحرک می‌آورد و ممکن است به آسانی طرف‌داران زیادی پیدا کند.

ما در چند هفته بعد از نشست دوحه قرار داریم؛ اما پیامدهایی که این نشست در جامعه پدید می‌آورد در حال شکل‌گیری است؛ کشتار غیر نظامیان در جلو دانشگاه کابل صرفا یکی از این پیامدها بود.