با وجود داغشدن گفتوگوهای صلح و آمادگیهایی از سوی دو طرف در آن، جنگ نیز داغتر شد و میدان فراختری پیدا کرده است. ماجرا تا اینجا رسید که نیروهای امنیتی و افراد گروه طالبان در هلمند، یک درگیری شدید و در حین حال پر از کشته و زخمی را به پیش میبرند.
این درگیریها، واکنشهای زیادی را در سطح جهانی ایجاد کرد؛ اما آنچه بیش از همه، در این واکنشها اهمیت یافت، اشارهی بسیاری از جمله امریکاییها به تخطی طالبان از توافقنامهی صلح دوحه میان این گروه و امریکاییها بود.
در چند روزی که جنگ هلمند شدت یافته بود، اسکات میلر، فرمانده نیروهای امریکایی و ناتو در افغانستان، خطاب به طالبان گفته بود: «…این اعمال مطابق به توافقنامه میان آمریکا و این گروه نیست و روند جاری صلح افغانستان را آسیب میزند.»
اگر این گفتهی اسکات میلر را در کنار سخنان کولسونی لیگت، سخنگوی نیروهای امریکایی در افغانستان که گفته است: «…نیروهای امریکایی به حمایت نیروهای افغان – در صورتی که از سوی طالبان مورد حمله قرار بگیرند – ادامه خواهند داد» قرار بدهیم؛ شباهتی را پیدا میکنیم که دیروز در سخنان سخنگوی طالبان در مورد نقض توافقنامهی صلح دوحه میان امریکا و طالبان، از سوی نیروهایی امریکایی (با راهاندازی حملههای هوایی در مناطقی از هلمند بر علیه این گروه) گفته شده بود.
سخنگوی این گروه، محمد یوسف احمدی، گفته است که نیروهای امریکایی با راهاندازی حملات هوایی در برخی از مناطق ولایت هلمند، توافقنامهی صلح قطر را نقض کرده اند. او افزوده است: «با تکرار این گونه اعمال، مسوولیت عواقب آن به دوش امریکاییها خواهد بود.»
این که طالبان، توافقنامه با امریکا را نقض کرده است، امر روشنی است؛ اما باید به یاد داشته باشیم که این عمل، زمانی صورت گرفته است که نیروهای امریکایی و ناتو هنوز در افغانستان حضور داشته اند.
این یعنی پس از خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، همهی آنچه به عنوان تضمین امنیتی به امریکا از سوی طالبان وعده داده شده بود، نقض خواهد شد.
گفتنی است که سخنگوی نیروهای امریکایی در افغانستان دیروز در جواب ادعای طالبان، به همان موضع قبلی خود تاکید کرده و گفته است که آنچه آنان در هلمند انجام داده اند موافق با توافقنامه بوده است.
این تنشها، پس از آن رخ میدهد که طالبان در گفتوگوهای دوحه در برابر هیئت جمهوری اسلامی افغانستان به حاشیهروی و ایجاد بنبست متهم شده اند.
اکنون بنبست دیگری از سوی این گروه در راستای تطبیق توافقنامهی امریکا-طالبان به وجود آمده که احتمال برجستهتر شدن را دارد.
هرچند چنین تصور میشود که گفتوگوهای هیئتهای حکومت و طالبان در دوحه با این پیشآمدها، بیش از پیش به حاشیه برود؛ ولی انتظار میرود که هیئت موجود به نمایندگی دولت، از این پیشآمد برای تضعیف موضع طالبان جهت اساس قراردادن توافق امریکا-طالبان، استفاده کند.
با شروع تنشها میان امریکا و طالبان و تکرار موضع نیروهای امریکایی بر دفاع از نیروهای افغانستانی، ممکن است، حملههایی از سوی طالبان بر نیروهای امریکایی دوباره آغاز شود و اگر چنین شود، توافق دو طرف در دوحه، لغو خواهد شد.
در صورت شدت این تنشها، کشوری که سود بیشتری میبرد، پاکستان است؛ در حالی که چندی پیش، عمران خان با اشاره به خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، گفته بود که چنین عمل عجولانهای احمقانه خواهد بود.
بدون شک این حرف او، تهدیدی برای طالبان بود که در این اواخر با نزدیکی اش با قطر، از پاکستان فاصله گرفته بود؛ اما آنچه اکنون قابل تحلیل است، تسلط این کشور بر گروه طالبان را نشان میدهد که با اتهام طالبان به امریکا وارد نقشهی دیگری برای صلح افغانستان شده است.
چنین به نظر میآید که گفتوگوهای آقای عبدالله، رییس شورای عالی مصالحهی ملی با مقامهای پاکستانی، نتیجهای جز تشریفات نداشته است و اکنون برنامههای او برای صلح افغانستان، نزد همسایهها از جذابیت افتاده است.
سفر او به ایران که استقبال کمرنگی هم داشت، اشاره به صحت این موضوع دارد؛ هرچند در این زمینه، رفتار سفیر کبیر کشور در تهران نیز مورد پرسش قرار گرفته است و عدم رسیدگی او به تشریفات لازم در مورد سفر آقای عبدالله، فاصلهی شورای مصالحهی ملی را با اعضا و زیرمجموعههای کابینه، به خصوص وزارت خارجه و اعضای آن نیز نشان میدهد.
باید گفت؛ شدت تنشها میان امریکا و طالبان، میتواند طرح لغو توافقنامه را پیش بکشد و با این کار، زمینهی نقشگیری کشورهایی چون روسیه و ایران را بیشتر کند. در صورت چنین چیزی، دوحه میزبانی گفتوگوها را از دست خواهد داد و رقابتی میان کشورهایی چون پاکستان، ازبیکستان که همپیمان روسیه است و… به میان خواهد آمد؛ چیزی که احساس میشود، حکومت افغانستان نیز خواستار آن است.