دیری است که توافقنامهها، سبب ایجاد دلهرههایی در مورد آیندهی سیاسی و نظامی کشور شده است؛ از توافقنامههایی که بین حکومت وحدت ملی با امریکا و ناتو به امضا رسید تا توافقنامهی طالبان با امریکا، همه در ایجاد افکار منفی و ترس از دست دادن ارزشهای مردم افغانستان نقشهایی داشته است.
زمانی که بحث بر سر توافقنامهی امنیتی بین افغانستان و امریکا و توافقنامهی افغانستان و ناتو بود؛ وقت زیادی صرف شد. وقتگیر شدن امضای آن دو توافقنامه، چیزی شبیه ماجرای توافق طالبان با امریکا و توافق طالبان با حکومت بود.
بیربط نخواهد بود اگر این شباهت را دلیل اصلی پرداختن به بحث توافقنامهها در افغانستان، بدانیم. در سالهای گذشته و دورهی ریاستجمهوری حامد کرزی؛ آنچه امضای توافقنامهها را با امریکا و ناتو به تعلیق درآورد، پافشاریهای ریاستجمهوری آن دوره بر سر به مذاکرهآوردن طالبان برای گفتوگوهای صلح بود.
حامد کرزی گفته بود؛ در صورتی که موافقتنامهی امنیتی با امریکا منجر به آمدن صلح به افغانستان نشود، هیچ توافقنامهای را با امریکا و ناتو امضا نمیکند.
یعنی اگر حامد کرزی به جای رییسجمهور غنی و عبدالله عبدالله در راس حکومت، توافقی را با امریکا و ناتو انجام میداد؛ به احتمال زیاد، یکی از مواد توافقنامههای دوگانه بر سر چگونگی صلح افغانستان میبود؛ چیزی که میتوانست امروز به عنوان اصول رفتاری نیروهای امریکایی و ناتو در مسالهی صلح افغانستان، نقش تعیینکننده داشته باشد.
امریکاییها در بحث خروج نیروهای شان از افغانستان که بر اساس توافق شان با گروه طالبان، متعهد به آن استند؛ طوری رفتار میکنند که انگار هیچ تعهد قانونیای با حکومت افغانستان ندارند. البته که این رفتار ایالات متحده، بیش از هر کسی، حکومت افغانستان را مورد پرسش قرار میدهد و سپس خود آنان را؛ اما توافقی که بین حکومت وحدت ملی با امریکاییها و ناتو صورت گرفته بود، با طرح دوباره و به بحثکشیده شدنش، میتواند حکومت را به اقتداری که در گفتوگوهای صلح به آن نیاز دارد، برساند؛
اقتداری که روز به روز، طالبان بر اساس توافق شان با امریکا به دست میآورند و ترامپ نیز در آن دست دارد.
رییسجمهور امریکا در تویتی گفته است که تا کریسمس ۲۰۲۱، میخواهد سربازان امریکایی را به کشورش برگرداند؛ در حالی که گفتوگوهای صلح افغانستان هنوز به نتیجه چه که به یک روش مشخص برای آغاز مذاکره هم نرسیده است.
گذشته از این که آقای ترامپ به این که هنوز بسیاری از شرطهای توافق آنان با طالبان، از سوی این گروه به اجرا نیامده است، هیچ توجهی نداشته؛ به آنچه بر اساس توافقنامههای به امضا رسیدهی کشور با حکومت افغانستان، قانونا متعهد است، نیز بیتوجهی میکند.
بر اساس توافقنامهی امنیتی افغانستان و امریکا، نیروهای امریکایی تا سال ۲۰۲۴ در افغانستان باقی میمانند و پس از آن هم، امکان تمدید حضور شان وجود دارد؛ اما در بحثهای مربوط به گفتوگوهای صلح و خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، چیزی که هرگز به آن اشاره نمیشود همین موضوع است.
پافشاریای که امریکاییها در سالهای قبل برای امضای چنین توافقنامهای داشتند، با آنچه امروز بر سر خروج نیروهای شان دارند، بسیار تعجبآور است. در آن زمان نیروهای امریکایی و دیگر نیروهای ناتو بر اساس قانون و زمان تعیینشده، میتوانستند به راحتی از افغانستان خارج شوند؛ اما چنین نکردند و اکنون که توافقی برای باقی ماندن دارند، میخواهند هرچه زودتر افغانستان را ترک کنند.
این تناقض، دلیلی ندارد، مگر تفاوت شرایط چگونگی صلح افغانستان؛ زمانی که حامد کرزی، رییسجمهور پیشین، درخواست همکاری برای به گفتوگو کشاندن طالبان را داشت، هر آنچه در چنین روندی لازم دیده میشد، میتوانست پیش از پیش در توافقنامههای حکومت افغانستان با امریکا و ناتو به عنوان اصلهای گفتوگوهای صلح افغانستان مطرح شود؛
اصلهایی که در واقع سازندهی روش همهجانبهی گفتوگو با طالبان هم برای ایالات متحدهی امریکا میشد و هم برای خود حکومت افغانستان؛ اگر چنین اصولی از توافق رسمی افغانستان با نیروهای خارجی، ممکن میشد؛ امروز هیچ مشکلی مبنا بر این که توافق طالبان- امریکا، اصل گفتوگوها باشد یا این که امریکاییها شیوهی خاص خود را در گفتوگوهای افغانستان اعمال کنند، به وجود نمیآمد.