پیروزی در جنگ است نه گفت‌وگو!

صبح کابل
پیروزی در جنگ است نه گفت‌وگو!

طبق گزارش‌ها، گفت‌وگوهای خوابیده‌ی صلح که جایش را به جنگ تمام‌عیار طی ماه‌های گذاشته داده بود، قرار است در روزهای آینده، از سر گرفته شود. منابعی به رسانه‌ها گفته اند که در روزهای آینده، عبدالله عبدالله، در رأس هیئتی به قطر خواهد رفت.

طالبان، با توقف گفت‌وگوها صلح، تمام تلاش شان را به خرج دادند تا مناطق بیش‌تری را تحت کنترل بگیرند. هرچند، این گروه پیش‌رفت چشم‌گیری در مناطق روستایی شمال و ولایت‌های مرکزی داشت؛ اما پس از تلاش‌های زیاد، نتوانست وارد مراکز شهرها شود. طالبان، فشارهای نظامی زیادی بر ولایت‌های بغلان، فاریاب، تخار و بادغیس وارد کردند؛ اما با دادن تلفات سنگین، مجبور به عقب‌نشینی شدند. حالا که تیر نظامی این گروه تقریبا به سنگ خورده است، چراغ سبز گفت‌وگو نشان داده اند و قرار است از جایگاه دست‌آورد نظامی‌ای که به دست آورده اند، وارد گفت‌وگوها شوند.

دولت، طی مدتی که گفت‌وگوها توقف کرده بود، هرچند توانست از ورود طالبان به شهرها جلوگیری کند؛ اما نظر به امکانات نظامی و نیروی منسجمی که در دست‌رس دولت است، عمل‌کرد نظامی دولت طی این مدت چیزی نزدیک به افتضاح بود. در چنین شرایطی که طالبان تصویر قدرت‌مندی از خود به جهان نشان داده اند، نشستن در میز گفت‌وگو، موقعیت طالبان را از آن چه بود، قوی‌تر نشان خواهد داد.

حالا که این گروه به بن‌بست پیش‌روی نظامی و واکنش عمومی مردم مواجه شده، اگر دولت اراده‌ای برای تضعیف این گروه در میدان نظامی دارد، بهتر است مانوری را که طالبان در گفت‌وگوهای صلح پیش گرفتند، دولت نیز همان شیوه را پیش بگیرد تا بتواند با واردکردن صدمات نظامی بر این گروه، جایگاه نظامی طالبان را ضعیف کند تا نتوانند پافشاری بیش‌تری بر خواست‌های شان داشته باشند.

با قوانینی که طالبان در مناطق تحت کنترل شان به اجر گذاشته اند، مشخص است که طالبان، صلح نه، تسلیمی می‌خواهند؛ تسلیمی‌ای که پس از بن‌بست نظامی، می‌خواهد از طریق گفت‌وگو صورت بگیرد. طالبان، در مناطق زیر کنترل شان، قوانینی را به اجرا گذاشته اند که دو دهه پیش، در دوران حکومت این گروه بر افغانستان، اعمال می‌شد؛ از سنگ‌سار، قطع عضو، اعدام تا وضع محدودیت برای زنان. اعلامیه‌هایی منسوب به طالبان که طی هفته‌های اخیر به نشر رسیده، همان قوانینی را روایت می‌کند که این گروه در گذشته بر مردم اعمال می‌کردند؛ بنا بر این، هیچ تغییری در دیدگاه این گروه به وجود نیامده و مسلم است که در میز گفت‌وگو نیز، از دولت خواهند خواست که به خواست‌های بدوی این گروه تن بدهد.

در شرایط فعلی، گفت‌وگو با طالبان راه حل نیست؛ این گروه، امتیاز بیش‌تری در میدان نبرد به دست آورده و غرور این امتیاز، آن را دچار این توهم کرده است که شاید بتواند باقی خواست‌هایش را، از طریق گفت‌وگو به دست بیاورد. در این شرایط، دولت از جایگاه ضعف وارد گفت‌وگو می‌شود و این جایگاه، خطری است برای همه دست‌آوردهای دو دهه‌ی اخیر که طالبان فعلا هم در مناطق زیر کنترل شان، آن را از مردم گرفته اند؛ آزادی نسبی و انسانی زنان را؛ مجازات برای نماندن ریش را و ده‌ها مورد دیگری که ویژه‌ی باور بومی این گروه است.

دولت، نیاز به بازگرداندن حیثت از‌دست‌رفته‌ی نظامی دارد؛ حیثیتی که در سطح ملی و بین‌المللی، به قدر کافی آسیب دیده است. با این حیثیت آسیب‌دیده‌، تن‌دادن به گفت‌وگو، تن‌دادن از جایگاه ضعف و اجبار است. اگر اراده‌ای برای حفظ دست‌آوردهای افغانستان نزد کنش‌گران دولتی وجود دارد، باید اول حیثیت آسیب‌دیده‌ را جبران و وارد گفت‌وگو شوند. این، طالبان است که باید از سر جبر تن به گفت‌وگو بدهد نه دولت! چون، اگر فشار نظامی بر این گروه افزایش یابد، جایی برای حفاظت از آن ندارد. دولت، شهرها را دارد که در صورت فشار نظامی از سوی طالبان، از آن دفاع کند. تغییر میدان جنگ، تنها راهی است که باید دولت در پیش بگیرد. بدون تغییر میدان جنگ، حاضرشدن در میز گفت‌وگو، بردن بیش‌تر آبروی ریخته‌ی نظامی و استراتژی افغانستان در میز مذاکره است.