اظهارات روز گذشتهی سرور دانش، معاون دوم ریاستجمهوری، مبنی بر وقتکشی طالبان برای دستیابی به صلح، آشکارا یک اظهار نظر دوپهلو است. پهلوی اول آن را میتوان یک اعتراض سیاسی در بارهی روند صلح از سوی حکومت افغانستان نسبت به طالبان دانست که این گروه را متهم به وقتکشی برای دستیابی به نتیجهی نهایی صلح کرده است که بیمورد هم نیست.
با تحلیل و بررسی اوضاع سیاسی افغانستان، برداشتها این است که گروه طالبان با درک شرایط نهایی صلح با امریکا، عجولانه تصمیم نگرفته، از حربه و حملههای نظامی، از موقف خود برای برتری در میز مذاکره استفاده کنند تا ضمن داشتن دست بالا برای چانهزنی، برای ادغام شدن در بدنهی ساختار سیاسی حکومت احتمالی آینده نیز، امتیازگیری مناسب داشته باشند.
بدون شک، این روزها گروه طالبان در پی آن استند تا با ایجاد تأخیر در توافق نهایی صلح با امریکا و به تعویق افتادن مذاکرههای صلح بینالافغانی، کنترل اوضاع را بیش از پیش به دست بگیرند. این گروه، با آگاهی از اختلافها بین دو رکن اصلی حکومت وحدت ملی (اشرفغنی رییسجمهور و عبدالله عبدالله رییس اجرایی)، در بارهی گفتوگوهای صلح، به دنبال آن استند تا در صورت تشدید اختلافها بین ارگ و سپیدار که احتمالش نیز زیاد است، در مذاکرههای صلح بین افغانها امتیاز بیشتر بگیرند.
طالبان به خوبی میدانند که تأخیر در شروع مذاکرههای صلح بینالافغانی، سبب میشود که در داخل کشور جریانهای سیاسی، احزاب و افکار عامه فشارهای حداکثری را بر اشرفغنی، وارد کنند که طرفدار پیششرط آتشبس دایمی برای رسیدن به توافق صلح است. اگر این روند فرسایشی و خستهکنندهی گفتوگوهای صلح ادامه یابد، طالبان میتوانند با تشدید فشارها، ارگ را مجبور کنند تا از موضع خود مبنی بر پیششرط آتشبس دائمی، کوتاه بیاید.
پیششرطی که برای گروه طالبان میتواند در طول مذاکرههای صلح مثل یک اهرم فشار عمل کند و هرگاه حکومت افغانستان در جریان گفتوگوها، امتیازهای لازم را به گروه طالبان ندهد و یا نسبت به خواستهای آنان در شکلگیری حکومت آینده اعتراض کند، این گروه از پیششرط کاهش خشونتها استفاده کرده و حکومت را که تمام تمرکزش را روی روند صلح گذاشته است، وادار به دادن امتیاز بیشتر کند.
پهلوی دوم اظهارات سرور دانش، معاون دوم ریاستجمهوری افغانستان، یک اعتراف سیاسی است و از آن میتوان فهمید که با تأسف، حکومت افغانستان در این شرایط حساس و با وجود آگاهی از وقتکشی طالبان، برنامهی همهشمول، مدون و واحدی را برای عبور آبرومند و سالم از این بازی سیاسی ندارد.
موضع سیاسی فعلی حکومت افغانستان برای گفتوگوهای صلح در شرایط امروز، دارای موقف پایینتر نسبت به طالبان است و نشان از آن دارد که حکومت دستش از تأثیرگذاری و رسیدن به صلح، با توجه به وقتکشی طالبان و گفتوگوهای نامشخص امریکا با این گروه، کوتاه است. شرایط طوری است که حکومت در برابر طالبان، اهرم فشار یا برگ برندهای ندارد تا بتواند از آن استفاده کرده و طالبان را وادار کند، حاضر به گفتوگو و نشستن دور میز مذاکره برای صلح شوند.
این وضعیت، امریکا را نیز که نقش میانجی و فراهمکنندهی شرایط را برای گفتوگوهای صلح بینالافغانی دارد و خودش نیز در صدد امضای توافقنامه با طالبان است، دچار سرگردانی و دستپاچگی کرده است.
این روزها مقامهای امریکایی با اظهار نظرهای ضد و نقیض در بارهی صلح و اوضاع سیاسی افغانستان نشان داده اند که مقامهای این کشور، با چالش سیاسی و عدم مدیریت سیاسی در بارهی صلح با طالبان و زمینهسازی برای برگزاری مذاکرههای صلح بینالافغانی برخورده و نمیتوانند در این زمینه، از هیچ برگ برندهای به جز فشار نظامی در برابر طالبان استفاده کنند.
این اظهارات دوپهلو با توجه به گفتههای برخی از مقامات امریکایی، بیانگر نبود اجماع سیاسی در افغانستان است که در شرایط حساس گفتوگوهای صلح، دولت افغانستان را از جایگاه ضعیف در میز مذاکره خواهد نشاند.