جنگ و صلح در محور تهدید آینده

صبح کابل
جنگ و صلح در محور تهدید آینده

پس از توقف گفت‌وگوهای صلح، برگزاری انتخابات و ابهامی که بر هر دو جریان سایه انداخته است، ناگهان دو مقام بلندپایه‌ی امریکایی وارد کابل شدند تا با مقام‌های حکومت افغانستان گفت‌وگو کنند.

ظاهرا تأکید بر آن است که مذاکرات صلح دوباره از سر گرفته شود؛ اما همچنان مشخص نیست که شرایط مردم و حکومت افغانستان در دور جدید گفت‌وگوهای صلح، چگونه خواهد بود؟

هنوز معلوم نیست که روند جدید، ادامه‌ی همان نُه دور مذاکره‌ خواهد بود که زلمی خلیل‌زاد به پیش برده بود یا محتوا و روش تغییر خواهد کرد؟

این روزها حرف و سوال اصلی تنها این نیست. به جز سرنوشت صلح، ماراتن انتخابات افغانستان و نتیجه‌ی آن نیز روشن نیست. هر روز از کمیسیون انتخابات خبر تازه‌ای به بیرون درز می‌کند. گاهی نامزدان کمیسیون را به هواداری از جریانی متهم می‌کنند و گاهی داد از حمله‌ی نیروهای ویژه‌ی پولیس به مرکز دیجیتل‌سنتر این اداره سخن زده می‌شود.

اما سفر مقامات امریکایی به افغانستان و داعیه‌ی خروج نیروهای این کشور از افغانستان، مهم‌تر است؛ چرا که اگر افغانستان دوباره دچار هرج و مرج شود و حکومت طرح و آمادگی برای عبور از بحران نداشته باشد، انتخابات نیز معنایی نخواهد داشت.

امریکا می‌داند که القاعده، آرزوی درازمدتی برای حمله به غرب و مشخصا امریکا دارد. مقامات این کشور بارها گفته اند که منطق ماندن و حضور نیروهای نظامی آن در افغانستان؛ تابع شرایط و در محور تهدید آینده می‌چرخد؛ تهدیدی که ممکن است امروز بالقوه باشد؛ اما اگر سران امریکایی برای خروج، شتاب‌زده و بی‌برنامه عمل کنند، حکومت و مردم افغانستان نیز برای عبور از آن شرایط آماده نباشند، تجربه‌ا‌ی تکرار خواهد شد که مردم افغانستان پس از خروج نیروهای شوروی و جنگ‌های داخلی و حضور طالبان تجربه کردند، مردم عراق بعد از رفتن نیروهای امریکایی و به وجود آمدن داعش و کردهای سوریه، امروز تجربه می‌کنند.

امریکا طالبان را در حد تهدیدی برای امریکا نمی‌داند؛ اما این گروه، هیچ وقت اتحاد استراتیژیک و دائمی‌اش را با القاعده قطع نکرده است. اگر نیروهای امریکایی، طوری که ترامپ در همایش‌های انتخاباتی‌اش می‌گوید، به سرعت از افغانستان خارج شوند، فرصت خوبی برای گروه‌های تروریستی فراهم خواهد شد تا با داعیه‌ی شکست‌دادن امریکا، دوباره میدان دار شوند و هزاران تروریستی که در کشورهایی مثل پاکستان زندگی می‌کنند، بار دیگر با تسلط بر منابع عایداتی، مثل کشت‌زارهای مواد مخدر و … تجدید قوای سازمان‌یافته‌تری داشته باشند و از تروریست‌های خارجی نیز دعوت کنند تا به لانه‌ی امنی که در افغانستان برای شان ترتیب شده است، آمده و همان کاری را انجام دهند که در سال ۲۰۰۱ انجام دادند.

از سویی، با توجه به بالارفتن روزافزون آمار کشته‌شدگان ملکی در افغانستان، نیاز است که مذاکرات صلح نیز جدی گرفته شود؛ چیزی که امریکایی‌ها از آن به عنوان توافق یا معامله‌ی خوب نام می‌برند.

باید مشخص شود که جایگاه افغانستان در این معامله‌ی خوب کجا است؟ نیاز است، پیش از آن که از سرگیری مذاکرات صلح جدی شود، روی این مسائل بین مقام‌های امریکا و افغانستان تبادل صورت بگیرد نظر و تکلیف آن مشخص شود.

باید چندصدایی و اختلاف داخلی حل شود، زمام‌داران و سیاست‌پیشه‌گان کشور به امریکایی بفهمانند که بدون نقش محکم و قوی حکومت و مردم افغانستان در مذاکرات صلح، جنگ متوقف نخواهد شد؛ حتا اگر امریکایی‌ها با طالبان بر سر همه چیز توافق کنند.

مشکل دیگری که وجود دارد، عدم هماهنگی بین خود امریکایی‌ها است. بسیاری با تصمیم‌های دونالد ترامپ در این کشور به خصوص در رابطه به جنگ و صلح افغانستان مخالف اند و سفر یکی از مقامات امریکایی به کابل، در همین راستا تفسیر می‌شود.

این روزها، افغانستان در شرایط بسیار حساسی قرار دارد و اگر سیاسیون ما تعریف درستی از منافع ملی و تجربه‌ی عبور از بحران را نداشته باشند، نمی‌توانند شرایط انتخابات، گفت‌وگوهای صلح و اتفاق‌های پس از خروج احتمالی نیروهای امریکایی را مدیریت کنند.