عقب‌نشینی از ولسوالی‌ها، فشار نظامی بر شهرها را افزایش داده است

صبح کابل
عقب‌نشینی از ولسوالی‌ها، فشار نظامی بر شهرها را افزایش داده است

با سقوط ولسوالی‌ها، هرچند تصور می‌شد که نیروهای طالبان پراکنده شده و دولت، می‌تواند با استفاده از این فرصت، طالبان را سرکوب کند؛ اما این محاسبه‌ی اشتباه، باعث تراکم فشار بر شهرها شد. طالبان، با اطمینان از این که دولت، تلاشی برای بازپس‌گیری ولسوالی‌ها ندارد،  همه نیروهای شان را از ولسوالی‌های زیر کنترل شان جمع کرده و به شهرها هجوم آورده اند. هرچند، طالبان باور دارند که گرفتن شهرها، کار ساده‌ای نیست و هر روز در حمله‌ها به شهرها، تلفات زیادی می‌دهند؛ اما، حمله بر شهرها و محاصره‌ی آن، عملا دولت را در جایگاه تدافعی شدید قرار داده و امتیاز نظامی را به طالبان داده است.

با این که این روزها، راه‌اندازی اعتراض‌های شبانه‌ی مردم هم‌راه با اعلام جنگ از سوی رییس‌جمهور غنی، این تصور را به وجود آورده که مردم علیه طالبان بسیج شده و دولت را در موقعیت بهتری قرار داده اند؛ اما، جنگ با شعاردادن از پشت بام توسط افراد ملکی به پیش نمی‌رود. درست است که حمایت شعاری مردم از نیروهای دولتی و مردمی، بر روحیه‌ی آن‌ها تأثیر داشته و می‌تواند در میدان جنگ نیز نقش داشته باشد؛ اما جنگ، در کنار روحیه، به راه‌برد هدف‌مند نیاز دارد که توسط تیوری‌دانان و برنامه‌ریزان نظامی و امنیتی طراحی شده باشد.

نزدیک به سه ماه می‌شود که ولایت‌های تخار، جوزجان و فاریاب، عملا در محاصره‌ی طالبان است. طی هفته‌های اخیر، این محاصره به ولایت‌های هرات، کندهار و هلمند نیز کشیده شده. دیروز، طالبان توانستند بخش‌هایی از شهر لشکرگاه، مرکز ولایت هلمند را تصرف کنند و هم‌چنان، خبرها از شبرغان می‌رساند که برخی از مردم در حال فرار اند و طالبان هر روز با تصرف روستاهای اطراف شهر شبرغان، نفوذ شان بر حومه‌های این شهر را افزایش می‌دهند.

دولت، هرچند توانست با اعلام جنگ و بسیج ملی علیه طالبان، جو تبلیغاتی را طی یک هفته‌ی اخیر به نفع خودش تمام کند؛ اما این همه‌ی ماجرا نیست. این جو تبلیغاتی اگر تبدیل به عمل نشود، به زودی ترفند دولت برای سرپوش‌گذاشتن به ناکارگی‌ها و بی‌برنامگی‌هایش شده و امکان خلق دوباره‌ی این جو تبلیغاتی را نیز می‌بندد.

محاصره‌ی نظامی شهرها توسط گروهی که به پیش‌برد شیوه‌ی نامتعارف جنگ معروف است، به مفهوم کشیدن خشونت در شهرها است و تداوم این خشونت، در قبال خسارت‌های جانی و مالی‌ای که برای مردم دارد، سطح آوارگی را افزایش داده و باعث هجوم هزاران خانواده به شهرهای نسبی امن‌تر می‌شود. طبق گزارش سازمان نجات کودکان، طی دو ماه گذشته، ۸۰ هزار کودک در نتیجه‌ی جنگ آواره شده است. گزارش تازه‌ی کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، نشان می‌دهد که در شش ماه گذشته، بیش از ۶۲ هزار خانواده آواره شده که از این میان، ۳۲ هزار آن، در فاصله‌ی یک ماه اخیر -۲۷ جوزا تا ۱۷ سرطان- آواره شده اند. این حجمی از مهاجرت داخلی در کشوری که ۹۰ درصد درگیر فقر مفرط است، به افزایش خشونت در کشور انجامیده و گراف بزه‌کاری و جرایم جنایی را افزایش می‌دهد.

این روزها، احساسات مردم به قدر کافی علیه طالبان بسیج شده و این فرصت را برای دولت داده است که با استفاده از مردم، طالبان را از مرکز شهرها پراکنده کرده و عملیات برای بازپس‌گیری ولسوالی‌ها را به راه بیندازد. اگر سیاست دولت، هم‌چنان تدافعی و برای حفظ بزرگ‌شهرها باقی بماند، دیری نخواهد گذشت که برخی از شهرها نیز پس از تنگ‌شدن محاصره‌ی نظامی، به دست جنگ‌جویان طالب سقوط کند.

طالبان، از آغاز محاصره‌ی شهرها، حمله‌های راکتی بی‌هدف شان را بر برخی شهرها افزایش داده که تا اکنون، مراکز ولایت‌های بغلان، فاریاب و تخار، شاهد حمله‌های بی‌هدف راکتی گروه طالبان بوده است. راکتی که به سمت شهر شلیک می‌شود، با احتمال بالای هشتاد درصد، تلفات به دنبال دارد و این تلفات را بیش‌تر مردم ملکی متقبل می‌شوند. کشیده‌شدن جنگ به اطراف شهرها، خشونت در شهرها را تبدیل به روزمرگی کرده است. روزمرگی خشونت؛ یعنی روزمرگی مرگ.

طبق آخرین گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر، در شش ماه نخست سال روان میلادی، نسبت به زمان مشابه در سال‌های گذشته، تلفات غیرنظامیان، ۸۰ درصد افزایش یافته است. در این گزارش، مسؤول ۵۶ درصد تلفات غیرنظامیان، گروه طالبان دانسته شده که بیش‌ترین آمار تلفات نیز در دو ماه اخیر ثبت شده است؛ در مدت‌زمانی که دولت به طور سازمان‌یافته ولسوالی‌ها را به طالبان واگذار کرد و جنگ را به شهرها کشاند.

دولت، با وقت‌تلفی‌ای که این روزها روی دست دارد، آخرین شانس‌هایش برای شکست طالبان را نیز یکی‌یکی از دست می‌دهد. ناکارگی و بی‌برنامگی دولت در مبارزه با تروریزم، به قدر کافی شانس پیروزی مقابل طالبان را آسیب رسانده است. اگر از وضعیت پیش‌آمده و نفرت عمومی علیه طالبان، استفاده نشود، دامنه‌ی جنگی که به شهرها کشیده شده، به افزایش روزافزون خشونت، مشروعیت‌زدایی از حکومت و امکان گسترش افراط‌گرایی مذهبی می‌انجامد.